گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو؛ محمد فاضلی، عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی در یادداشتی با اشاره به اعتراضات اخیر مردم خوزستان نوشت: بیماری عفونی که سراغ آدمیزاد بیاید، گلبولهای سفید به عنوان بخشی از نظام ایمنی بدن به عاملان بیماری [مثل ویروسها] واکنش نشان میدهند. بدن تب میکند و نشانههای دیگر بروز میدهد. جایی از بدن هم که آسیب ببیند [ضربه بخورد یا بریده شود] درد میگیرد تا فرد را نسبت به خطر آگاه کند. بدنی که گلبول سفید و اعصاب درد نداشته باشد، زود از پا در میآید.
حق اعتراض، و اختیار و توان انجام دادن و عملی کردن اعتراض به شیوه مؤثر هم برای جامعه درست عین گلبول سفید و اعصاب درد میماند. حق اعتراض و عملی شدن آن است که نشان میدهد آنچه در حال بروز است، خوشایند جامعه نیست، بیماری وارد جامعه شده و نارضایتی و آسیب خلق میکند. جامعه بدون حق اعتراض و فاقد قدرت عملی کردن این حق، درست مانند بیماری که گلبول سفید ندارد تا به ویروس واکنش نشان دهد و بدن تب کند، ظاهراً بیسر و صدا، زیر بار مسائل از پا درمیآید.
ویروسی که سد گلبول سفید نباشد و تیغی که اعصاب درد سوزش برش آن را به فرد نرسانند، کار خودشان را میکنند و بدن نابود میشود. سیاستمدار، مدیر یا صاحبمنصبی هم که کار اشتباه میکند و کسی را جلوگیریکننده نبیند، اولاً به کار اشتباهش ادامه میدهد و کم کم امر بر او مشتبه میشود که کارش هم درست است.
انباشته و حلنشده باقی ماندن مسائل ایران امروز [از خوزستان تا هر جای دیگری] تا اندازه زیادی محصول تعریف نشدن حق اعتراض مؤثر و عملی نشدن آن است. بوروکراتها و تکنوکراتها تصمیم گرفتند فلان اراضی را زیر کشت ببرند، کارشناسان مخالف بودند، محیطزیستیها اعتراض داشتند و مردم عادی به گرفتن زمینهایشان رضایت نداشتند، اما اعتراض تعریفشده نبود، صدایی شنیده نشد و کار غلط انجام شد.
کارشناسان فنی و محیطزیستیها به جایابی نادرست سد معترض بودند، اما سازوکاری برای اعتراض مسالمتآمیز نبود، زورشان هم به جایی نرسید. سد ساخته شد و ماند روی دست سرزمین ایران. کارشناسان، طرفداران محیطزیست و مردم عادی به شیوه اکتشافات معدنی، ساخت جاده، احداث خط انتقال آب و ... اعتراض دارند، اما هیچ سازوکاری برای اعتراض مؤثر تعریف نشده است. کار غلط در فقدان اعتراض مردم پیش میرود، کسی پاسخ نمیدهد، بیاعتمادی افزایش مییابد و سرخوردگی و نارضایتی بیشتر میشود.
امروز اکثریتی از جامعه به طرح ارائهشده به مجلس برای محدود کردن دسترسی به فضای اینترنت معترض است. منافع کسبوکارها، شرکتهای بخش خصوصی، متخصصان فناوری اطلاعات و حتی مردم عادی که دلخوشیشان در این فضای اجتماعی همین اینترنت است، تهدید میشود اما هیچ سازوکاری برای اعتراض مؤثر تعریف نشده است.
سیاست و جامعهای که اجازه بدهد اعتراض در زمان و مکان مناسب صورت گیرد، مسائلش راهحل پیدا میکنند و مسائل چنان روی هم انباشته نمیشوند که به نقطه بحرانی برسند. جامعه و سیاستی هم که راه اعتراض مؤثر را تعریف نکند و فقط در حرف از «حق مردم» سخن بگوید، آنقدر اشتباه میکند و اشتباهاتش بر روی هم تلنبار میشود که وضعیتی بحرانی پیدا میکند.
یک سؤال بسیار حیاتی برای ایران امروز و آینده این است که «مردم اگر بخواهند اعتراض مؤثر به قانون، تصمیم، رویه، رویکرد، آدم، مقام یا رخدادی داشته باشند، واقعاً [نه روی کاغذ] چه امکانی برای عملی کردن اعتراض خود دارند؟» و تا وقتی پاسخی قانعکننده و قابل تحقق به این سؤال داده نشود، اشتباهات حکمرانی، مدیریتی و فردی؛ روندهای فسادزا، مخرب محیطزیست و باعث فرسایش تمدنی؛ و نارضایتی اجتماعی ناشی از این روندها ادامه خواهد داشت.
جامعه بدون حق اعتراض مؤثر مثل بدن بدون گلبول سفید و اعصاب میماند که زنده نمیماند.