به گزارش خبرنگار دانشگاه خبرگزاری دانشجو، یازدهمین نشست روایت قرن به موضوع معلمان اختصاص یافت و در این نشست تحلیلی در خصوص معلمان و دانشگاه فرهنگیان ارائه شد.
معلمان، مردم و مسئولین باید جهان بینی صحیحی داشته باشند، علم را به درستی بشناسند و تعریف درستی از مأموریت خود در نظام آموزش و پرورش داشته باشند. یکی از دلایل اینکه ما تاکنون نتوانسته ایم عملکرد درستی ارائه کنیم، شناخت غلط و تعریف اشتباهی است که جامعه و در رأس آنها معلمان و سیاست گذاران تعلیم و تربیت از حوزهی مأموریت خود دارند.
آموزش و تکنولوژی
بهره مندی از تکنولوژی در دورههای مختلف متفاوت بوده است و سیر تکاملی دارد، روزی استفاده از تخته سیاه هم نوعی از تکنولوژی بود، اما امروزه دیگر پیشرفتهترین تکنولوژیها هم نیاز ما را برطرف نمیکند بنابراین میتوان گفت در عرصهی آموزش با انفجار تکنولوژی روبرو هستیم، انفاقی که انفجار انتظارات در جامعه را نیز به دنبال داشته است، امروز نباید تخته سیاه گذشته را استفاده کنیم، اما غرق در تکنولوژی هم نباید شویم. در عین حال واقعیت این است که آموزش در حال جهانی شدن است، البته ما نباید تسلیم و بنده تکنولوژی شویم، باید میانه رو بوده و تکنولوژی در خدمت ما باشد.
آموزش و پرورش اسیر سیاسی بازی نشود
برای آموزش و پرورش لازم است که افراد متخصص را به کار بگیریم، سیاست گذاران نباید به آموزش و پرورش نگاه سیاسی داشته باشند، وزیر و معاونان وی نباید اعضای ستادهای انتخاباتی سیاست مداران باشند، پیشنهاد ما این است که آموزش و پرورش تحت نظر شخص، ولی فقیه جامعه قرار بگیرد تا اسیر سیاسی کاری نشود، معتقدم اهمیت آموزش و پرورش بیش از برخی نهادهایی است که ذیل نظر حاکمیت اداره میشود همچنین سیاست گذاران باید ذائقه مخاطب را بشناسند تا روشهای آموزشی آنها از سوی جامعه پس زده نشود.
دولت سیزدهم و آموزش و پرورش
شناخت بنده از روحیات رئیس جمهور منتخب نشان میدهد که ایشان کارها را در عرصههای مختلف به خصوص آموزش و پرورش به درستی پیش خواهد برد، البته بنده از اطرافیان و طرفداران آقای رئیسی میخواهم که فردی را به ایشان تحمیل نکنند و اجازه دهند که افراد با مشورت کارشناسان امر انتخاب شوند.
معضلات و مشکلات بهبود شرایط در دولت سیزدهم
۱- نخستین چالش و یکی از مهمترین موانع بهبود وضعیت آموزش و پرورش اعمال نفوذ جریانهای سیاسی و برخی از نمایندگان برای به کارگیری نیروهای مدنظر آنها در مناصب آموزش و پرورش است.
۲ کادرسازی درستی در آموزش و پرورش انجام نشده است، در مقطعی بسیاری از استانداران و وزرای کشور معلمینی بودند که از آموزش و پرورش به ادارات دیگر مأمور شده بودند، اما در برخی دورههای اخیر شاهد بودیم که حتی وزیر آموزش و پرورش از قشر معلمین نبود و کادرسازی صحیحی نداشته ایم و مدام از بیرون آموزش و پرورش مسئولین آن انتخاب میشوند.
۳- نگاه فرهنگی دولتها باید اصلاح شود، اگر دولت میخواهد که در حوزهی آموزش و پرورش مأموریت خود را به درستی انجام دهد باید جایگاه و شأن اجتماعی معلمان را بازیابی کند و دیدگاه درستی در کشور نسبت به شأن معلم به وجود بیاید. نگاه مصرفی به آموزش و پرورش و معلم داشتن اشتباه است. آموزش و پرورش محل تربیت نیروی انسانی تمام ارکان و نهادهای اجتماعی است. معلم نباید مشکل معیشتی داشته باشد.
۴- در مقطعی همهی استانهای ما درگیر بحث آموزش معلمان بودند و معتقدم بهترین دورهی تربیت معلمان نیز همان دوره بود. مدتی بعد در سال ۱۳۸۶ طرح تشکیل مجتمع پیامبر اعظم مطرح شد و مدتی بعد در سال ۱۳۹۰ دانشگاه فرهنگیان تأسیس گردید. به زعم بنده آموزش و پرورش و دانشگاه فرهنگیان دچار نوعی بداقبالی شد، زیرا در دولتی به بهره برداری رسید که نگرش دینی نداشت و این چالش عظیمی پیش روی نظام آموزش و پرورش کشور ایجاد کرد.
۵ -معتقدم دانشگاه فرهنگیان باید از تلاش جهت تبدیل وضعیت مدرسان خود به هیئت علمی اجتناب کند و مانند گذشته حکم مدرسی صادر کنند به این معنا که اعضای کادر علمی خود را تحت نظر وزارت علوم قرار ندهند. کادر علمی این دانشگاه باید از معلمها باشند و وزارت علوم دخیل نباشد، معتقد هستم که ساختار فعلی دانشگاه یکی از موانع اصلی رشد این دانشگاه است. ضرورت تأسیس و بهره گیری از ظرفیت دانشگاه فرهنگیان اجتناب ناپذیر است در گذشته شاید جذب معلم دیپلم یا فوق دیپلم نیاز دانش آموز را رفع میکرد، اما امروز اینطور نیست و باید نیروهای تحصیل کرده وارد چرخه آموزش کشور شوند. ولی ساختار این دانشگاه نباید مانند تابع وزارت علوم باشد، بلکه باید مطابق اقتضائات خاص خود اداره شود.
تاریخچه
۱۲۹۸ نخستین دارالمعلمین کشور تأسیس شد و چند سال بعد به دارالمعلمین عالی تبدیل شد، این سازمان پس از پیروزی انقلاب اسلامی به دانشسرا و مرکز تربیت معلمان تبدیل شد، برخی دانشجویان پس از پایان تحصیلات راهنمایی به دانشسرا میآمدند و گروهی دیگر بعد از اخذ گواهی پایان تحصیلات دبیرستان به این مراکز وارد میشدند، خروجی این دانشسراها معلمان حوزه ابتدایی میشدند و خروجی مراکز تربیت معلم در دوره راهنمایی تدریس میکردند. دانشگاهها نیز به صورت مجزا سهمیه داشتند و معلم جذب میکردند.
چرا شیوه قبل ادامه پیدا نکرد؟
واقعیت میدانی آموزش و پرورش نشان میدهد که مراکز تربیت معلم دیگر پاسخ گوی نظام آموزش و پرورش نبود، دیگر معلم فوق دیپلم به کار کشور نمیآید و باید دست کم معلم لیسانس وارد عرصه آموزش شود. البته آموزش ضمن خدمت آن موقع هم انجام میشد، اما این نوع آموزش آفات خود را دارد بنابراین وجود دانشگاه فرهنگیان ضروری است، آن چه مسئله است مدیریت غلط حاکم بر ساختار دانشگاه میباشد.
امکانات زیربنایی ما نیاز به اصلاح دارد
یکی از مشکلات دانشگاه فراهم نبودن زیرساختهای مورد نیاز برای توسعهی امر تعلیم و تربیت کشور است، برای مثال دانشگاه فرهنگیان فضای فیزیکی مناسب برای اسکان و تعلیم و تربیت معلمان را ندارد و معتقدم رفع این مشکلات تا حد زیادی در کارآیی دانشگاه اثر خواهد داشت. البته مشکلات این دانشگاه نیاز به مدیر دارد که از بدنه همین سیستم باشد، کسی که این ساختار را نمیشناسد، امکان رفع مشکل را ندارد.
قواعد اشتباه برای اداره دانشگاه
یکی از اشتباهات بزرگ سیستم دستورالعمل اشتباهی بود که برای اصلاح ساختار اعلام شد، برای مثال اعلام کردند که رئیس این دانشگاه باید استاد تمام باشد، بنده از شما سوال میکنم که چطور این دانشگاه این امکان را دارد که طی ۱۰ سال حیات خود استاد تمام تربیت کند؟! حرف نهایی بنده این است که باید مدیرانی از دل همین دانشگاه برای آن انتخاب و منصوب شوند.
آینده دانشگاه و کنکور
دانشگاه فرهنگیان اگر قصد تربیت نیرو دارد باید مدیر امور استانهای توانمندی را انتخاب کند این مدیر باید بداند آموزش و پرورش سالانه به چند نفر پرسنل جدید احتیاج دارد و این ارتباط آگاهانه وجود داشته باشد تا وی این امکان را داشته باشد که ارزیابی کند که هر استان برای چه درسی معلم بهتری تربیت میکند. شاخصهای علمی هم برای برگزیدن معلم اهمیت دارد، اما اعتقاد بنده این است که شاخصهای اخلاقی، رفتاری و... هم مهم است؛ چرا که معلم باید الگوی جامعه باشد، قائل نیستیم که تمام شاخصها را داشته باشد، اما دست کم اغلب آنها در وجود این شخص وجود داشته باشد؛ بنابراین معتقدم همانطور که استخدام خلبانان، نظامیان و... ضوابط خاصی دارد، باید معلمان هم با نظارت خاصی به کارگیری شوند، معلمان ما باید ترکیبی از ویژگیهای شخصیتی، رفتاری و علمی ممتاز را داشته باشند اگر ما به دنبال تربیت یک جامعه نظم پذیر هستیم باید معلمان خود را به درستی آموزش دهیم، باید با دقت عمل بیشتری معلمان را استخدام کنیم، چرا که معلم یک نسل را تربیت میکند اگر انسان را تحت عنوان اشرف مخلوقات قبول داریم باید بپذیریم که معلم این مخلوق برتر نیز باید ویژگیهای منحصر به فردی داشته باشد.
قواعد دانشجویی دانشگاه فرهنگیان نیازمند تغییر است
یکی دیگر از چالشهای دانشگاه فرهنگیان این است که دانشجویان اعتقاد دارند این امکان را دارند که ۱۶/۳ از ترم را حضور نداشته باشند، این امکان وجود دارد که کلاس را بر اساس میل خود شرکت کنند، مگر آنها دانشجو-کارمند نیستند و کد استخدامی ندارند؟! بنابراین باید این مسئله برای دانشگاه و دانشجویان حل شود.
سیر تاریخی تربیت معلم در ایران باید به دقت بررسی شود
مسیر تاریخی تربیت معلم در ایران باید براساس ویژگیهای همان دورهی تاریخی مورد ارزیابی قرار بگیرد، در همان دورههای طاغوت معلمان ارزشمندی نیز به کشور معرفی میشوند. دانشگاه فرهنگیان و اسلاف آن به طور قطع اثربخش بوده اند، اما تأثیر ۱۰۰ درصد نداشته است و برخی از مشکلات باقی مانده است. نقطه ضعف هر دو سیستم فعلی و گذشته به کارگیری نیروهای خارج از سازمان در مناصب دانشگاه فرهنگیان است. هنگامی که فرد مسئله را نشناسد برای مثال اقدام به توسعه و راه اندازی رشتهای مانند فقه میکند، در حالی که این رشته علیرغم تمام محاسن خود مورد نیاز ساختار آموزش و پرورش نیست، ما در آموزش و پرورش معلم دینی میخواهیم نه فقیه و مجتهد. رشته علوم قرآن و فلسفه و حکمت اسلامی مورد نیاز ساختار آموزش و پرورش است؛ بنابراین کسانی که میخواهند مسائل را حل کنند، در ابتدا باید آن مسئله را بشناسند.