گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجوـ فاطمه قربانی رضوان؛ مستند؛ یک تلاش برای کشف حقیقت، بازنمایی حقیقت و قالبی که این روزها توانسته بین مردم جای ویژه ای باز کند. جریان فیلم های مستند امروزه دیگر حرف اول را می زنند و تماشای مستندهای معتبر رفته رفته با استقبال بالایی از سوی مخاطبان همراه شده است. مستندها با آگاهی رسانی می توانند نقش بسزایی در معرفت افزایی مخاطبان داشته باشند، از این رو سرمایه گذاری در این خصوص از اهمیت والایی برخوردار است. علی الخصوص در شرایطی كه مباحثي چون تهاجم تاريخي، فرهنگي و مذهبي مطرح است پرداخت به مسائل تاریخ و فرهنگ کشور يك ضرورت و افتخار ملي محسوب می شود. از این رو با سمیه عظیمی تهیه کننده مجموعه مستند «تهران ۱۴» گفتگو کردیم.
من سمیه عظیمی ستوده هستم؛ اهل رسانه، اهل پژوهش و علاقمند به تاریخ. سال ها خبرنگاری و روزنامه نگاری، علاقمندم کرد به تاریخ. چون تاریخ روایت رفتارهای درست و اشتباه آدم های هم میهن و هم نژاد ماست؛ و حتما نگاه به رفتار و کردار آنها، باعث می شود ما برداشت درست تری از رفتار امروزمون به دست بیاوریم. وقتی پای خواندن تاریخ در میان باشد، حتما آدم دست به قلم سراغ پژوهش هم می رود. پس پژوهشگری هم شد جزو علاقمندی هایم و در جریان تولید مستندهای «رویای آجری» و «کلاشینکف های آمریکایی»، ساخت مستند درباره تاریخ به آنچه که درباره اش احساس نیاز می کردم، دغدغه ام شده بود. همه اینها کمک کرد تا برای نوشتن تاریخی متفاوت از تهران اقدام کنم. «تهران ۱۴»، ثمره پژوهشی ۶ ماهه و مطالعه بیش از ۵۰ جلد کتاب است. مطالعه ای که اول تحلیل خودم را از تاریخ ارتقا داد، و بعد منجر به ساخت مستندی شد که سه ضلع تاریخ تهران را روایت می کند: «بنا، افراد، رویداد».
پرداختن به «تاریخ صدساله تهران»، ایده ای بود که از سوی دوستان شبکه ۵ به ما پیشنهاد شد. ابتدا قرار بود تاریخ تهران را در بعد سیاسی، بررسی کنیم، برای همین هم پژوهشی اولیه درباره تاریخ سیاسی تهران صورت گرفت. پژوهشی که منحصر به تاریخ صدساله تهران نبود و برای بسیاری از مسائل باید گذشته دورتر را هم بررسی می کردیم. جلسات متعددی برگزار شد و شاکله اصلی کار مشخص شد. بعد اما به خواست مدیران ارشد شبکه، کار به گروه اجتماعی سپرده و قرارشد ابعاد اجتماعی و فرهنگی تاریخ تهران هم پژوهش و واکاوی شود. پژوهشی که انجام شد دقیق و سنگین بود، بیش از پنجاه جلد کتاب مطالعه شد، تمام آنچه که به عنوان مطالب مکتوب در فضای اینترنت بود جمع آوری شد و بیش از ۱۵۰ بنای تاریخی برای رسیدن به فهرستی از مهم ترین بناهای تهران، گردآوری کردیم. این پژوهش عمیق باعث شد ما برای نوشتن درباره تهران سراغ یک مثلث مشخص برویم؛ «بنا، افراد، رویداد». برای همین هم «تهران ۱۴»، یک تفاوت اساسی با مستندهای مشابه درباره تاریخ تهران دارد؛ اینکه ما در این مستند به روایت صرف از بنا و سبک معماری نپرداخته ایم. درواقع اصلا بنا و سبک معماری را روایت نکرده ایم؛ نگاه ما در نوشتن سناریوهای این مجموعه مستند، روایت افراد و رویدادهایی است که باعث مهم شدن هر بنا شده است.
تهران قدیم مجموعه ای است از بناها، اتفاقات و افراد. افرادی که باعث اهمیت بخشی به رویدادها شده اند، و در همان مسیر، رویدادها باعث اهمیت بخشی به هر بنا. بنا و نگاه ما در تولید این مجموعه مستند هم همین است. یعنی یک بنا، به خودی خود شاید فقط به جهت معماری مهم باشد، اما اینکه مثلا زندان قصر، به دست نیکلای مارکوف روس، از قصری ویرانه، به زندانی مخوف مبدل شد، و مارکوف این زندان را طوری ساخت که در زمستان ها سردتر باشد و در تابستان ها داغ تر، مساله ای است که از نظر ما مهم تر است و باید برای مخاطب گفته شود. در تهران اماکنی بوده که الان دیگر نیست، مثل پارک امین الدوله، که اولین پارک مدرن در ایران با دریاچه مصنوعی، قایق و آلاچیق است. پارکی که میرزاعلی امین الدوله، مشابهش را در سفر به فرنگ دید و در زمین ۲۷ هکتاری اش ساخت. از آن پارک الان چیزی باقی نمانده جز یک در، همان دری که به تاکستان آن پارک ۲۷ هکتاری باز می شد. اما اینکه چه اتفاقی افتاد که میراث داران امین الدوله، ترجیح دادند آن پارک را قطعه قطعه کنند تا دیگر نامی از آن در یادها باقی نماند، برای ما مهم بوده و در این مستند به آن اشاره کرده ایم.
ساخت یک مجموعه مستند ۵۲ قسمتی، آن هم در شرایطی که کرونا تمام کشور را درگیر خودش کرده بود، کار سختی بود. بسیاری از اماکن اجازه تصویربرداری نمی دادند، یا افراد گروه تولید را محدود به دو سه نفر می کردند. مراقبت از همان چند نفر و ضبط تصویر در محلی که گوینده بتواند، بدون ماسک حضور داشته باشد، زحمت دوچندانی را می طلبید. با این وجود برای بعضی اماکن، امکان تصویربرداری از محل، میسر نشد. یا مثلا برای ضبط کوچه پارک امین الدوله، ما فقط یک در داشتیم که روی پایه های سنگی، هنوز پابرجاست. از آن ۲۷ هکتار باغ، فقط همین یک در دو لنگه ای باقی است. طبیعی است که زحمت کارگردان پلاتوها و تیم تصویربرداری اش بسیار بیشتر از لوکیشنی است که فضاهای بصری قابل توجهی داشته باشد. ما در بعضی مواقع تمام هماهنگی ها را انجام می دادیم و به یکباره شهر در تعطیلی چند روزه قرار می گرفت و همه برنامه ها جابجا می شد. اینها هم هزینه تولید را افزایش می داد هم روند تولید را به تعویق می انداخت. برای همین هم تصمیم گرفتیم کار را در دو مرحله پیش ببریم. در مرحله اول، تولید ۲۰ قسمت انجام شد و به پخش هم رسید. بخشی از این کار به دلیل همسویی با فضای انتخابات، ویژه انتخابات تولید شد تا مخاطبان علاوه بر شنیدن قصه ای متفاوت از تاریخ تهران، به تحلیل تاریخی از وقایع سیاسی و اجتماعی هم دست پیدا کنند.
ساخت و تولید مستند، یکی از رویکردهای مهم صداوسیماست؛ حالا هر شبکه ای به اقتضای شرایط و شرح وظایف خودش. مثلا شبکه ۵ به عنوان شبکه تهران، رویکرد خاصی به تولید برنامه یا مستند ویژه تهران دارد؛ رویکردی کاملا درست و آگاهانه که مخاطب هم با آن آشناست. یعنی مخاطب می داند انتظارش از این شبکه چیست و مدیران هم برای این انتظار برنامه ریزی می کنند. البته تولیداتی مثل «تهران ۱۴» که در مسیر پژوهش، تغییراتی خاص و مثبت داشت، جز با نگاه همراه مدیران میسر نبود. در عین حال ما توانستیم سناریوها را از یک فیلمنامه مستند صرف، به داستانی دراماتیک تبدیل کنیم، مساله ای که با استقبال مدیران و کارشناسان گروه اجتماعی روبرو شد. من به همکاران نویسنده ام گفتم همزمان پژوهش کنند و بنویسند، یعنی خودشان خوراک خودشان را پیدا کنند و آنها هم محبت کردند و خواهش من را پذیرفتند. البته نویسندگانی که به تیم ما پیوستند همگی با داستان نویسی آشنا بودند. هرچند بازنویسی نهایی هم انجام شد تا همه متن ها سبک و سیاق یکسانی داشته باشند و البته دراماتیک هم باشند.
تاریخ، فرهنگ و اقلیم، سه مقوله جدا از هم هستند، هرچند در بعضی موارد ممکن است با هم همپوشانی داشته باشند. پس پرداختن به هرکدام برنامه و طرحی جدا را می طلبد. نگهداشت سرزمین، سرمایه های فیزیکی، منابع ملی و توجه دادن مردم به این که باید از خاک شان محافظت کنند، شاید اصلی ترین رویکردهای پرداختن به مساله اقلیم باشد، در حالی که تاریخ، سرمایه معنوی مردم است، سرمایه ای که هم می شود از آن عبرت گرفت، هم می توان با توجه به آن، به تحلیل درست و عمیق دست پیدا کرد. بسیاری از کارشناسان می گویند مردم ما اهل مطالعه نیستند، یا حافظه تاریخی خوبی ندارند. این برداشت را بگذارید کنار مردمی که در هرحالی با درصد مشارکت بالا یا پایین، به هرحال در صحنه حضور دارند. اگر تلویزیون به عنوان رسانه ملی، یا ما به عنوان مستندساز، تاریخ را منهای بنا و معماری، برای مردم روایت کنیم، همین حضور در صحنه، با تحلیل درست و آگاهانه روبرو شده و حتما در تاثیرگذاری های اجتماعی موثر واقع می شود.
مستندها بسته به اینکه تولیدی باشند یا فول آرشیو، زیرساخت و نیازمندهای متغیر و متفاوتی دارند. ساخت مستندی تولیدی جز منابع آرشیوی، به مصاحبه و تصویربرداری بیشتری نیاز دارد؛ اما ساخت مستندهایی که به صورت کامل آرشیوی هستند، به صورت اخص، نیازمند دسترسی به منابع تصویری است. منبعی که به صورت خاص، در اختیار سازمان صداوسیما است. هرچند بسته به موضوع هر مستند، ممکن است بشود از منابع تصویری و آرشیوی ارگان های ذیربط هم استفاده کرد. اجازه تصویربرداری هم مهم است، که البته معمولا مستندسازها را با چالش های جدی مواجه نمی کند. تاکید می کنم که اقلیم و تاریخ و فرهنگ باوجود هم پوشانی های جدی، از هم جدا تعریف می شوند. با توجه به این نکته حتما ساخت مستندهایی درباره اقلیم یا حیات وحش هر اقلیم، به شدت سخت تر و نفس گیر تر است. بودجه بیشتری را هم طلب می کند. فرض بگیرید می خواهید درباره حیات وحش مرکزی ایران مستند بسازید. نیاز به دوربین های خاص، حضور در شرایط اقلیمی سخت برای تیم سازنده، و مواردی از این دست، مساله ای نیست که با تامین مالی حداقلی صداوسیما یا بودجه شخصی ممکن باشد. برای همین هم مستندهای اقلیمی ما بیشتر در حد مستندهایی مثل ایرانگرد خلاصه شده است.
ساخت مستند، نیازمند پژوهش و مطالعه بسیاربسیار زیاد است. به نظرم مستندساز در معنای خاص، با تهیه کننده یا کارگردان مستند فرق دارد. مستندساز کسی است که تمام ارکان ساخت و تولید را بلد باشد، یا حداقل دستی بر آتش داشته باشد. یعنی هم تهیه کنندگی بلد باشد، هم کارگردانی، هم تصویربرداری، هم عکاسی. نه اینکه همه را بلد باشد بلکه حداقل با چند و چون کار آشنا باشد. مستندساز با این ویژگی ها، فرد باسوادی است که خودش می داند چه می خواهد بسازد. جدا از مستندهای سیاسی یا اقتصادسیاسی، نقش مستندساز در ساخت مستندهایی که با تاریخ و فرهنگ یا اقلیم درارتباط است، اگر بیشتر از مدیران ارشد نباشد، کمتر نیست. درواقع مستندساز است که با توجه به دانسته ها و فهمش از آنچه که در آن تخصص پیدا کرده، می تواند برای آگاهی بخشی به مردم، به مدیران کمک کند. مستندساز با این تعریف، یک کارشناس خبره است؛ کسی که آنقدر سرگرم پژوهش و بررسی منابع است که گاهی بیش از کارشناسان آن حوزه، به درک و فهم عمیق از مسائل می رسد. تاکید می کنم مستندسازی که خودش برای پژوهش کارش وقت گذاشته باشد، کسی که درام سازی را بلد باشد، از میان حجم انبوه پژوهش و مطالب موجود، به قصه دراماتیک و داستانی برسد، کسی که خودش تصویریابی کرده باشد تا روند تصویریابی را بشناسد و بالتبع چهره همه آدم هایی که قراراست در مستندش حضور داشته باشند را بشناسد. این فرد با این ویژگی ها خودش آدم تحلیل گری شده که حرف برای گفتن دارد و تحث تاثیر یک حرف و یک موضع گیری، قرار نمی گیرد. این فرد بدون جهت گیری مستند می سازد و تنها هدفش، ارتقای آگاهی مردم است. این فرد حتما می تواند مدیران را هم تحت تاثیر قرار دهد. اگر مستندهای ساخته شده، توسط چنین کسانی یا چنین تیم هایی با چنین ویژگی هایی ساخته شوند، حتما تاثیرگذار خواهند بود و اقبال مردم هم به دیدن مستندها، بیشتر می شود. این شاید خیلی آرمانی باشد، پس باید قدری سطح پایین تر هم شرایطی را تعریف کنیم. مثلا تهیه کننده، کارگردانی یا تصویربرداری بلد نیست، اما حتما و قطعا باید در جریان پژوهش کارش باشد. باید خودش پژوهش کند و خلأهای پژوهشی تیمش را پر کند. اگر نویسندگی دراماتیک هم بلد باشد که فبهالمراد. در کنار این از کارگردان، گرافیست، تدوینگر و عواملی استفاده کند که شرایط مطلوبی داشته باشند و هم فکر باشند. در این صورت حتما مستند تاثیرگذار و خاص خواهدشد.
از ایران مستندهایی ساخته شده، هرکدام موضوعی یا مساله ای را روایت کرده اند اما با استاندارد جهانی حتما فاصله داریم. گاهی مستندهای خاصی از کشوری پخش می شود که امکان تغییر کانال تلویزیون را از آدم می گیرد. اگر این استاندارد باشد، حتما با آن فاصله داریم. اتفاقات مثبتی افتاده، ایجاد تمایل به دیدن مستند، با راه اندازی شبکه مستند، به صورت خاصی در کشور افزایش یافته، و افزایش سواد بصری مستندسازها، باعث گسترش دامنه این اشتیاق و تمایل شده. اینکه شبکه های مختلف سیما رویکردی برای ساخت مستند برنامه ریزی کرده اند نشان دهنده توجه و علاقه مدیران است؛ علاقه و توجهی که باید به مرور افزایش پیدا کند.
معمولا مستندهایی که به صورت مجموعه ساخته می شوند، تعدادشان محدود است؛ البته مستندمسابقه ها هم چندسالی است که روی آنتن تلویزیون هستند و با استقبال هم مواجه شده اند. اما ساخت و تولید مجموعه مستند «تهران ۱۴» که عملا داستانی مصور است از قدیم ایران و تهران، جز با درک درست مدیر شبکه 5، امکان پذیر نبود. پیش از این تاریخ را فقط در سبک معماری و شکل و ظاهر بنا می دیدیم، یا کارشناسی که از روی کتاب یا از محفوظاتش درباره تاریخ می گفت؛ اما در «تهران ۱۴» ما داستان تاریخ را به تصویر کشیده ایم؛ داستانی که روایتش بعد از صد یا صدوپنجاه سال بسیار سخت بود. از آن دوران به اندازه سر سوزنی فیلم هست و مقداری عکس. نشاندن مخاطب در این شرایط، نیازمند سناریویی دراماتیک و داستانی بود. برای همین هم از همه همکاران نویسنده ام تشکر می کنم، دوستانی که هم پژوهشگر بودند و هم نویسنده. لازم است اینجا نامشان را هم ببرم. لطیفه سادات مرتضوی، نفیسه گروهی، فاطمه قربانی رضوان، سمیه جمالی، احسان حجتی، علی اسعدی، مهدی محمدی، مجتبی نوروزپور، رحمان قدرتی، اکرم سعیدی و فاطمه کهربائی. جز اینها همکاران حرفه ای دیگری هم در «تهران ۱۴» حضور داشتند؛ داوود مردایان، سرپرست کارگردانی، امیر ابیلی، مشاور کارگردان؛ عباس مرادیان، کارگردان پلاتوها؛ احسان میرآبادی، کارگردان گرافیک؛ امین قاضی، گوینده؛ فریبا باقری، مجری؛ بابک رضوانی، تدوینگر؛ فرشید رئوفی، مشاور تهیه کننده؛ محمدمهدی مرادی، مدیرتولید؛ امید نگارشی، مدیر تصویربرداری و دیگر دوستانی که زحمت بسیاری را متحمل شدند.