گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو؛ فاطمه امانگاه؛ انتخابات شورای شهر 1400 اگرچه به پایان رسیده اما حواشی آن همچنان پابرجاست؛ از انتشار اخباری مبنی بر تخلف انتخاباتی در برخی شهرهای کوچک گرفته تا ابطال نتیجه انتخابات برخی شهرها در اثر شدت تخلفات مانند شهر پردیس؛ در همین باره به سراغ میثم مهدیار، رئیس هیئت نظارت بر انتخابات شورای شهر پردیس رفتیم و درباره چرایی انتخابات پرحاشیهی برخی شهرها با او به گفتگو نشستیم.
دانشجو: نبودِ گفتگو و نظرات رفت و برگشتی بین لایههای مختلف هیئت نظارت بر انتخابات شوراها چه آسیبهایی را متوجه فرایند بررسی صلاحیتها کرد؟
مهدیار: در هر انتخاباتی باید مصلحت ملی را مدنظر قرار داد؛ مثلا در انتخابات اخیر یک مسئله این بود که چون احتمالا مشارکت در انتخابت ریاست جمهوری پایین است، با تایید صلاحیتهای بازتر میتوانیم مشارکت را در انتخابت بالا ببریم تا شور انتخابات افزایش پیدا کند؛ اما نتیجه چه شد؟ وقتی بین لایههای مختلف گفتگو صورت نگیرد، مردم انگیزهشان را از دست میدهند چون میدیدند که کسانی در هیئت نظارت شهرستان ردصلاحیت شدند اما در نهایت از هیئت نظارت مرکزی تایید صلاحیت گرفتند؛ یعنی به جای اینکه انگیزه رایدهندگان بیشتر شود، کم شد؛ از طرف دیگر این موضوع در رایگیری نیز تاثیر داشت و در برخی از شهرها آرای باطله دوم شد؛ چرا؟ چون مسئلهی برخی از رایدهندگان ریاست جمهوری نبود، در نتیجه رای سفید یا باطله به صندوق میانداختند؛ در نتیجه آرای باطله رشد زیادی داشت. البته یکی از دلایل آراء باطله این بود دلایل سیاسی دیگری هم داشت.
نکته اینجاست که مصلحت ملی که هیئت نظارت مرکزی به آن توجه میکند فراتر از آن مصلحتی است که من در شهرستان تشخیص میدهم و در بسیاری از مواقع میتواند درست باشد اما باید در یک تعاملی قرار گیرد که بستر این تعامل وجود ندارد. بسیاری از کاندیداها وقتی نتایج بررسی هیئت نظارت شهرستان اعلام شد، خوشحال شدند و احساس کردند میشود رقابت سالمی داشت اما وقتی نتایج هیئت نظارت مرکزی اعلام شد، گفتند در این شرایط با کسانی که به خرید و فروش آراء شهره هستند، نمیشود رقابت سالمی داشت؛ به همین دلیل برخی وارد رقابت نشدند.
دانشجو: و در نهایت ضرر این شرایط به شهرها رسید و انتخاباتشان در آخر باطل شد.
مهدیار: بله؛ مثلا همان کسانی که توسط هیئت نظارت مرکزی تایید شدند دوباره تخلف کردند و الان دو ماه است نتایج انتخابات به خاطر تخلفات آنها بلاتکلیف است؛ شورای بسیاری از شهرها آغاز به کار کرده و شهردار تعیین کردند اما ما در شهر پردیس درگیر این هستیم که نتایج انتخابات چه شد؟ من به عنوان مسئول هیئت نظارت شهرستان هنوز به قطعی نتیجه را نمیدانم؛ چون دستگاه اجرایی چیزی میگوید و دستگاههای نظارتی چیز دیگر.
دانشجو: چه ارگانی مسئول مشخص کردن نتیجه نهایی است؟
مهدیار: هیئت نظارت مرکزی باید مشخص کند ولی این هیئت هم در یک روز دو حرف متفاوت منتشر کرد و این نشان میدهد آنجا هم کشاکشی وجود دارد.
دانشجو: یک بخش جدی از تخلفاتی که رسانهای شد در اثر پیگیری و گزارشهای مردمی در قالب فضای مجازی اتفاق افتاد؛ تاثیر و نقش مشارکت مردم در افزایش سلامت انتخابات را چگونه تحلیل میکنید؟
مهدیار: کلیپهایی که در مورد خرید و فروش رای در فضای رسانهای منتشر شد هم سویه مثبت دارد هم منفی؛ چون میتواند غیرواقعی باشد و کسانی را بیجهت بدنام کند و از جهتی دیگر میتواند فساد کسانی را آشکار کند. در واقع باید شرایط به گونهای باشد که هر کسی نتواند به راحتی گزارشگری فساد کند؛ به این معنا هر چیزی که در دسترس داشت را پخش کند و اتهامی را ناظر به افراد مختلف مطرح کند. ما هم در بررسی شکایات یا بررسی سلامت انتخابات، این گزارشها را خیلی نمیتوانستیم ملاک قرار دهیم چون صحتش خیلی مشخص نیست؛ در واقع شخص نیست این افراد چه کسانی هستند؛ آیا واقعا خرید و فروش رای شده یا نه؛ ممکن است چند نفر هماهنگی کنند بگویند پول گرفتند.
میشود برای انتخابات سامانهای را تعبیه کرد تا هر کسی هر جا مشکلی دید، گزارش دهد و ما بتوانیم در همان لحظه حاضر شویم و رسیدگی کنیم؛ ما این کار را کردیم؛ اتفاق خوبی که در شهرستان پردیس افتاد این بود که رئیس اداره کل دادگستری شهرستان وسط میدان انتخابات بود و نزدیک 4050 نفر را آنجا دستگیر کردند. کسانی که تخلف کردند همانجا صورت جلسه شد و پروندههایشان در حال رسیدگی است. منتهی به گزارشهای فضای مجازی خیلی نمیتوان استناد کرد؛ در شرایطی که دستگاه امنیتی و نظارتی در انتخابات شوراها درست عمل کنند و مردم مطمئن باشند گزارشهایی که به دستگاهها میدهند مورد رسیدگی قرار میگیرد قاعدتا نباید برای افشای یک تخلف از ظرفیت رسانه اجتماعی استفاده کنند.
دانشجو: شما چه بستری برای گزارشهای مردمی در شهر پردیس فراهم کردید؟
مهدیار: در بحث صلاحیتها برای دریافت گزارشهای مردمی شماره تماس داشتیم و گزارشها را بررسی و صحت سنجی میکردیم؛ مثلا اگر گزارشی دربارهی زمینخواری یک فرد به دستمان میرسید، کسانی را می فرستادیم تا آنجا را از نزدیک ببینند که آن اتفاق افتاده یا نه؛ بسیاری از آنها واقعی بود و برخی نه.
در مسائل روز انتخابات نیز مجددا شماره تماس موجود بود یا به اعضای شورای ناظران که در پای صندوقها حاضر بودند، گزارشهایی میرسید بعضی را صحتسنجی کرده، تایید یا رد میکردیم و برای برخی از گزارشها هم نتوانستیم کاری انجام دهیم و از اختیار ما خارج بود.
دانشجو: تاثیر مشارکت و نظارت همگانی را در افزایش کارکرد نهاد شوراها چطور ارزیابی میکنید؟
مهدیار: مسئلهی اصلی مشارکت و نظارت مردم بر منتخبان خودشان است؛ همانگونه که گفتم مهمترین مسئلهی شورای شهر اختیارات زیاد و نظارت کم است و باید نظارت وجود داشته باشد؛ هم نظارت مردمی و هم نظارت نهادی؛ یعنی ترکیبی از این دو؛ در ساختار شوراها نظارت مردمی حداقل است؛ چراکه شفافیتی نیست؛ در ادارهی جلسات شورای شهر و در نحوهی مدیریت شهرداریها، هزینهکردها، قراردادها غیر از شهرداری تهران و چند شهرداری دیگر علیرغم تاکید قانون، شفافیت اتفاق نیفتاده؛ در نتیجه نظارت مردمی ممتنع است؛ چراکه وقتی میتوانید نظارت کنید که اطلاعات داشته باشید؛ در نتیجه اولین کاری که زمینه ساز مشارکت مردم در نظارت بر شوراها است، شفافیت است.
شفافیت و رفع تعارض منافع، اصلیترین زمینههای مشارکت مردم است. وقتی کسی عضو شورای شهر است و در شهرداری هم منافعی دارد، دچار تعارض منافع میشود؛ به علاوه نمایندگان شوراهای شهرها به صورت منطقهای انتخاب میشوند و بعد در شورای استان گرد هم میآیند؛ اینجا تعارض منافع است؛ یعنی اولا که خود شوراها باید به تخلفات خودشان رسیدگی کنند؛ ثانیا استانداریها که با شهرداریها از لحاظ سیاسی اداری صاحب مشارکتهایی هستند، باید نظر بدهند و این خود تعارضاتی را ایجاد میکند؛ یکی از دلایلی که تخلف در شورای شهر و شهرداری خیلی راحت شده به همین خاطر است؛ مرجع رسیدگی به تخلفات اعضای شورای شهر خود اعضای شورا هستند.
دانشجو: فارغ از شهرهایی که انتخاباتشان باطل شده، باقی شهرها شورای خود را تشکیل داده و در مرحلهی انتخاب شهردار هستند اما مسئلهای که در انتخاب شهردار به چشم میخورد نگاه عمرانی به جای نگاه فرهنگی_اجتماعی است؛ در واقع به روح شهر بیتوجهی میشود؛ این مسئله را چگونه تحلیل میکنید؟
مهدیار: در بسیاری از کشورهای جهان شهردار همه کارهی شهر است؛ مثلا آموزش و پرورش، سلامت شهر و محیط زیست تحت اختیار شهردار شهر است؛ شهردار هم با رای مستقیم مردم انتخاب میشود. اما در کشور ما شهرداری شرح وظایفش محدود است؛ قوانین و ساختار ما از شهردار صرفا نمای شهر، بحث ساخت و ساز و جمع کردن زباله را میخواهد؛ بخشی از اینکه شهرداری را صرفا در خیابانکشی و کارهای عمرانی میبینند، ناشی از خود ساختار است؛ منتهی در همان نگاه سازهای نیز همانگونه که اشاره کردید، روح شهر باید جدی گرفته شود؛ اگرچه هماهنگی بین اجزای مختلف شهر وجود ندارد ولی حداقل در حیطهی اختیارات شهرداری باید رعایت شود؛ در مسئله بازسازی بافتهای فرسوده نیز شهر، زندگی شهری و زندگی محلهای نیازمند یک هویت، انسجام و ارتباط است.
انسانها غیر از یکدیگر با محیط شهری هم در ارتباطند و هر نوع تخریب روی ارتباطات و سلامت جسم و روح ما تاثیرگذار است؛ خیلی اوقات سیاستهای توصیهای در شهرها باعث جهش میشود و در نتیجه برخی فرزندان نمیتوانند در کنار پدر و مادرشان زندگی کنند؛ چراکه وقتی جهش مسکن رخ میدهد نمیتوانند در محلهی خود خانه بخرند و مجبورند فاصله بگیرند؛ در واقع این مسائل روی روابط خانوادگی تاثیرگذار است و شهر را باید به مثابهی موجود زنده ببینیم، نه صرفا سازهی پل و دیوار آسفالت خیابان.
دانشجو: باتوجه به اینکه شما نیز از نامزدهای شورای شهر تهران بودهاید، چشم اندازتان از شورای شهر فعلی تهران و اولویتهای آن به چه شکل است؟
مهدیار: معدل شورای شهر و شهردارِ منتخب نسبت به آن توقعی که از یک نهاد مدیریت شهری داریم پایین است؛ این نهاد باید بتواند اقتضائات شهر را به مثابه یک موجود زنده ببیند و مسائل آن را به یکسری مولفه تقلیل ندهد؛ برای مثال به این صورت نباشد که امور عمرانی شهر را جدا از امور فرهنگی بداند؛ تفکیک بین امور فرهنگی و امور عمرانی و اجرایی یکی از مهمترین مشکلات در چند دوره اخیر است؛ این دو باید در کنار هم باید باشند.
مهمترین معضلی که شورای جدید شهر با آن مواجه است نگاه ذهنگرایانه به فرهنگ است؛ البته این اپیدمی بسیاری از ارگانهای ماست؛ در این شورای شهر نیز آن چسبندگی و وحدت بین فرهنگ و توسعه وجود ندارد؛ برای همین نگاهشان به فرهنگ پسینی و تبلیغاتی است؛ تصورشان این است شهر را میسازیم بعد با تبلیغات، کتاب، نشریه و فیلم مشکل فرهنگ را حل می کنیم؛ این مهمترین چالشِ این شورا به شمار میآید؛ اگر همان روند سابق را ادامه بدهند، عدم وحدت قطعا به شهر آسیب میزند؛ ما الان شهر به معنای واقعی نداریم؛ احساس هویت شهری وجود ندارد؛ تا یک تعطیلی ایجاد می شود همه راه های خروجی تهران دچار ترافیک می شود چون بسیاری از افراد اینجا احساس تعلقی نسبت به شهر ندارند؛ یک کالبدی از شهر ممکن است داشته باشیم ولی روح شهر جریان ندارد؛ شورای جدید باید بتواند آن را بازسازی کند؛ من نه خیلی خوشبین هستم و نه خیلی بدبین؛ امیدوارم دوستان شورا متوجه این آسیبها شوند و کمک کنند تا از این چالش عبور کنیم.
دانشجو: نگاه شما نسبت به تخصصگرایی در شورای شهر و شهرداریها چیست؟
مهدیار: تخصصگرایی اگر به این معنا باشد که کسی مهندس عمران باشد و بتواند آسفالت بکشد خیلی به آن قائل نیستم؛ شهردار در تهران صرفا یک شغل اجرایی نیست؛ یک پُست سیاسی است؛ شهردار حتی به جلسات کابینه دعوت میشود؛ باید بتواند همراهی بقیه ارگان ها را در مدیریت شهری جلب کند؛ پس وقتی میگوییم تخصص باید به این سمت نیز برویم که فرد مورد نظر صلاحیت سیاسی هم داشته باشد؛ صرفا اجرایی نیست؛ برخی که از تخصصگرایی حرف میزنند منظورشان کسی است که پل و جاده ساخته اما تحلیل تخصصگرایی به فرد اجرایی به نظرم خیلی درست نیست؛ کسی که در مسند شهرداری تهران مینشیند باید بتواند هم کالبد شهر را فهم کند و هم روح آن را؛ یعنی وحدت بین دو؛ با این حساب قاعدتا باید کسی باشد که تحصیلاتش مرتبط با جامعه شناسی، علوم انسانی، مدیریت شهری، معماری و این قلمروی نظری باشد.
از جهت دیگر باید شخصیت سیاسی باشد؛ یعنی شرط تخصص در این حوزهها، شرط لازم است ولی کافی نیست؛ وجهه سیاسی شهردار است که شرط کافی را فراهم میکند؛ یعنی باید خیلی فراتر از وضع موجود باشد؛ منتهی آییننامهای که مطرح شد بسیار مبتذل است؛ در آن آییننامه بهداشت محیط هم موجود است؛ در حالی که بهداشت محیط یک کار کارشناسی است؛ بسیاری از رشتههایی در آن آییننامه آمده، بیمبنا است؛ مثلا رشته عمران چه ربطی به مدیریت شهری دارد؛ خود آییننامه به نظرم اشتباه است؛ منتهی اشتباه بودن آییننامه به این معنا نیست که آن را دور بزنیم؛ به هر حال آیین نامه است و اگر خواستید آن را تغییر دهید باید از مسیر قانونی اول قانون و آییننامه را اصلاح کنید؛ سپس شهردار را انتخاب کنید.
خود آیین نامه اشکال دارد و مبتذل است هر چند وقت یک بار آبدیت میشود و رشته بیربطی اضافه میشود؛ رشتههایی باید در داخل این محدودهی آییننامه قرار گیرند که بتوانند نگاه جامع را فراهم کنند و معمولا رشتههای انسانی این حالت را دارند؛ پس آن را محدود به رشتههای انسانی و اجتماعی میدانم؛ ولی در حال حاضر آییننامه، رشتهها را خیلی باز گرفته و متناسب با فلان شهردار یک رشته به آن اضافه کردند.
حتی اعمال سلیقه باید طبق روال قانونی باشد؛ اول آییننامه را تغییر دهید؛ بعد فرد را انتخاب کنید؛ ضمن آنکه قانون مبهم است و خیلی جاها سکوت میکند؛ مشخص است شاخصها و رشتهها به صورت سلیقهای صورتبندی میشود و سلیقه تا اینجا آمده ولی حداقل فرم کار را باید رعایت کنیم و این تلقی را ایجاد نکنیم که به قانون بیاحترامی شده؛ آییننامه از مسیر خودش باید تغییر کند و بعد حکم شهرداری را بزنیم.