به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، انتخابات ۱۴۰۰ با همه فراز و فرودهایش تمام شد. سرنوشت و آینده جریانها و شخصیتهای سیاسی به ویژه اصلاح طلبان به عوامل زیادی بستگی دارد.
بعد از همه این فراز و فرودها «سید ابراهیم رئیسی» بر مسند ریاستجمهوری نشست؛ شاید کمتر کسی تصور میکرد که «عبدالناصر همتی» با اختلاف حدود نیم میلیون رأی، بعد از آرای باطله قرار بگیرد. همانقدر که این نتیجه برای همتی دور از انتظار بود، به همان میزان تغییر آرایش و حتی نتیجه انتخابات در صورت حضور «علی لاریجانی» در صحنه رقابت قابل پیشبینی بود.
به نظر میرسد لاریجانی از ماهها یا شاید سالها پیش، مقدمات حضورش در رقابت ریاست جمهوری ۱۴۰۰ را فراهم کرده بود. او از برقراری یک سکوت خبری حساب شده گرفته، تا بازگشت به میدان سیاست با نقشآفرینی در پیشبرد «سند راهبردی ایران و چین» را با مشی سیاسی خاص خود پیش برد و در همان آغاز کار، با تبلیغات انتخاباتی حرفهای و بازتاب رسانهای بالا، پر سر و صدا وارد صحنه رقابت شد.
اگرچه عدم احراز صلاحیت لاریجانی، با پیشبینیهایش جور در نیامد و تلاش دوباره او برای وصال به ریاستجمهوری را چندسالی به تأخیر انداخت؛ اما میتوان گفت اقدام او برای شروع کار تشکیلاتی و تأسیس یک حزب حاوی این کنایه به سیاسیون کشور است که «دیر و زود دارد، اما سوخت و سوز ندارد.»
مجله آگاهینو (وابسته به حزب کارگزاران) اخیراً در گفتگویی با لاریجانی، چگونگی ادامه فعالیتهای سیاسی او را جویا شد و لاریجانی نیز پاسخ داد: «ممکن است حزب تشکیل دهم؛ اما الان باید نظرات مطرح شود تا نقد کنند. چون حزبی که فقط برای قدرت باشد، دچار انشعاب و… میشود و نتیجهای حاصل نخواهد شد. حزب نیازمند پیوند ایدئولوژیک و فکری است که باید پایههای آن را بپذیرند، وگرنه تخریب میشود. در غیر این صورت مثل خیلی از احزاب ما تبدیل به دورهمی میشود. باید افراد سیاسی که دور هم جمع میشوند، بگویند ما این اندیشه سیاسی را داریم.»
تیتری که آگاهینو برای گفتگو با لاریجانی انتخاب کرد، «عبور از آیتالله سرخ» بود؛ تیتری که اهداف مصاحبهکنندگان را پیش از خواندن متن آن، اعلام میکرد. آگاهی نو همچنین در تصویر روی جلد، بالاتر از عکس مرحوم بازرگان و مرحوم هاشمی رفسنجانی، چهره علی لاریجانی را آورد که به نظر میرسد این پازل رسانهای، هدفی جز انتقال این پیام ندارد: «لاریجانی، جای خالی هاشمیرفسنجانی را میگیرد.»
در این میان لاریجانی هیچگاه به قطعیت و به صورت رسمی از تأسیس حزب مستقل خودش سخنی نگفته است، تاکید او بر اینکه حزب نباید برای قدرت ایجاد شود و باید دارای پیوند ایدئولوژیک و فکری باشد، پیوستن لاریجانی به «حزب کارگزاران» را به ذهن متبادر میکند.
شواهد حاکی از آن است که در کشمکشهای سیاسی چند سال گذشته، زاویه لاریجانی با کارگزاران به مرور کمتر و کمتر شده است. حمایت مستقیم حزب متبوع «محمد عطریانفر» از علی لاریجانی از مجلس دهم آغاز شد. زمانی که لاریجانی و «محمدرضا عارف» بر سر کرسی ریاست مجلس رقابت میکردند این کارگزاران بود که برای پیروزی لاریجانی گامی مؤثر برداشت.
بعد از ماجرای حمایت کارگزارنیها از لاریجانی در مجلس دهم و زمانی که بیش از ۲ سال تا انتخابات ۱۴۰۰ زمان باقی بود، عطریانفر در گفتگویی بار دیگر از لاریجانی حمایت کرد، اما این بار نه برای ریاست مجلس بلکه برای ریاستجمهوری.
عطریانفر در این گفتگو، پای کار آمدن اصلاحطلبان به نفع لاریجانی در انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ را مشروط به شروطی دانست و گفت: «اگر دوستان اصلاحطلب به این اجماع برسند همگی وظیفه داریم تا از آقای لاریجانی حمایت کنیم، اما بهتر بود سوال را به این شکل طرح کنید که آیا اصلاحطلبان درباره وی به اجماع میرسند؟ بله محتمل است، اما اکنون برای اظهارنظر قطعی زود است و باید منتظر بمانیم، شاید شخصیتهای مستقلی را هم بتوانیم وارد گردونه انتخابات کنیم. اگر در سال ۹۲ هاشمیرفسنجانی را داشتیم، به سمت روحانی میرفتیم؟ خیر.»
«برخلاف تصوری که در فضای سیاسی کشور میشود، سیاستهای کارگزاران قرابتی با تفکرات شخصی همچون حسن روحانی ندارد»؛ این جمله ادعای عطریانفر است. او معتقد است: «اگر بخواهیم سیاستهای مدیریت کارگزاران را ببینیم باید به دوران مرحوم هاشمی برگردیم و حدوداً ۵۰ درصد به دوره آقای خاتمی. در دولت آقای روحانی کارگزاران ردپایی ندارند و حرفشان مورد توجه قرار نمیگیرد. اینکه دیگران این نسبت را میدهند مهم نیست و به صرف حضور آقای جهانگیری در دولت چیزی به اثبات نمیرسد.»
در عرصه رقابت ۱۴۰۰ شاهد بودیم که کارگزاران به وضوح روی لاریجانی حساب باز کرده بود؛ عطریانفر از چهرههای برجسته کارگزاران با همراهی برخی دیگر سعی داشتند مسیر را برای این نامزد احتمالی انتخابات باز کنند و او را از دستانداز بدقلقی برخی اصلاحطلبان عبور دهند.
عطریانفر در روزهایی که زمزمه حضور لاریجانی به عنوان یک اعتدالی در انتخابات وجود داشت، در گفتگویی اطمینان داد که اگر اصلاحات در انتخابات نامزدی نداشته باشد به سمت لاریجانی خواهد رفت. به اعتقاد او ادبیات لاریجانی برای اصلاحات جذاب بوده، چراکه شباهتهایی به گفتمان روحانی و خاتمی دارد.
البته لاریجانی علیرغم همه گرایشات و تمایلاتی که تلاش کرد به جبهه اصلاحات نشان دهد، همواره با دیواری از اصلاحطلبانی برخورد کرده که با خاستگاه اصولگرایی او کنار نمیآمدند. به اعتقاد کارشناسان در ایامی که کارگزاران برای ادامه حیات قوی سیاسی خود باید یک مهره سیاسی قوی را جایگزین هاشمی رفسنجانی کند، شاید علی لاریجانی گزینه امنی برای این حزب نباشد.
کارگزاران در کنار اینکه لاریجانی را همیشه روی نیمکت ذخیره خود نگه داشته، حسن روحانی را نیز هیچگاه پس نزده است. رئیسجمهور دوره یازدهم و دوازدهم اگرچه بین مردم محبوبیت خود را از دست داده اما هنوز بین مهرههای سیاسی کشور یک وزنه به شمار میرود. آنها علیرغم همه مصاحبههایی که در نقد روحانی انجام دادهاند اما به نظر میرسد او را مهره مناسبی برای نشستن بر صندلی هاشمی رفسنجانی میدانند.
روحانی که با حمایت اعتدالیون و اصلاحات ریاست جمهوری را به دست آورده بود در شرایطی دولت را تحویل داد که حتی حامیان او، علت شکست دور از ذهن «عبدالناصر همتی» در رقابت ۱۴۰۰ را نتیجه عملکرد ضعیف دولتش میدانستند. این موضوع تا آنجا بازتاب رسانهای داشت که همتی در نشستی که برای تقدیر و تشکر از اعضای ستاد انتخاباتیاش برگزار شد، گفت: «من چوب دولت را در انتخابات خوردم، چوب مشکلات اقتصادیای که ناشی از عملکرد برخی دوستان بود و من تلاش کرده بودم بخشی از مشکلات را در بانک مرکزی رفع کنم. من در واقع قربانی عملکرد ضعیف برخی دیگر شدم، در مناظرات البته با قدرت از آنها دفاع کردم، چون وظیفه خود میدانستم و دو سال و نیم در این دولت کار کرده بودم.»
علیرغم همه این خاطرات تلخی که روحانی برای اصلاحات باقی گذاشته است، اما به نظر میرسد باز هم جایگاه ویژهای نزد اصلاحطلبان و اعتدالیون دارد.
حسن روحانی با اینکه همچون لاریجانی خاستگاه اصولگرایی دارد، اما در قیاس این دو، روحانی به واسطه حمایت مستقیم هاشمی رفسنجانی و محمد خاتمی و سابقه هشت سال نشستن بر مهمترین صندلی اجرایی کشور در کارنامهاش، در رده بندی سیاسی بالاتر از لاریجانی قرار میگیرد.
علی تاجرنیا عضو شاخص حزب اتحاد ملت در همین رابطه در گفتگوی اخیرش در واکنش به این سوال که آیا روحانی یا لاریجانی میتوانند جایگزین مناسبی برای هاشمی رفسنجانی باشند؟، گفت: «من هیچکدام را در این سطح نمیبینم؛ ولی باید بگویم که روحانی، به دلیل جایگاهی که در پی دو دوره ریاستجمهوری دارد و همچنین شخصیت روحانیت او، شانس بیشتری دارد.»
گویا اصلاحطلبان پیشبینی یا زمینهسازی تکرار سناریوی هاشمی رفسنجانی را برای روحانی در ذهن میپرورانند. آنچنان که اسماعیل گرامیمقدم در گفتگویی در این باره با تاکید بر اهمیت نحوه عملکرد روحانی در آینده عنوان کرد: «هیچکس فکر این تغییرات را درباره مرحوم هاشمی رفسنجانی نمیکرد، او در زمان ریاستجمهوری خود یک شخصیت داشت ولی بعد از اینکه به مجمع تشخیص مصلحت آمد رفته رفته به جریان اصلاحات نزدیک شد و حتی در جاهایی از این جریان پیش افتاد.»
به گفته ناظران سیاسی، اکبر هاشمی رفسنجانی گذشته از شخصیت حقیقی خود، یک شخصیت حقوقی و سیاسی داشت که در عرصه سیاست کشور به ویژه برای جریان اصلاحات، از چپ سنتی تا راست مدرن، نقشآفرین بود و در بزنگاههای حساس آنها را دور هم جمع کرد. حلقه گمشدهای که شاید اگر در روزهای انتخابات ۱۴۰۰ حضور داشت، اصلاحات علیرغم همه شرایط موجود، میدان را ترک نمیکرد.
البته دور از ذهن نیست که چهرههای اصلاحطلب در میان همه شخصیتهای شاخص جبهه خود کسی را همسطح هاشمی رفسنجانی ندانند و با این استدلال انتخاب این جایگزین را به فرداها بیندازند،؛ اما این سردرگمی در شرایط کنونی دو جریان اصلاحات و اعتدال، بیش از همه به ضرر چه کسی خواهد بود؟ سرانجام علی لاریجانی به واسطه مشی سیاسی خاص خود که به اعتقاد کارشناسان به هاشمی رفسنجانی قرابت دارد بر مسند او خواهد نشست، یا حسن روحانی به واسطه دو دوره ریاستجمهوری و اینکه هنوز در میان برخی سیاسیون نفوذ دارد جای خالی پدر معنوی اعتدالیون را پر خواهد کرد؟