گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو؛ «نشان حسن» که از سوی انتشارات کتابستان همزمان با روزهای محرم منتشر شد اولین کتاب لیلا مهدوی است که دست روی سوژه تازهای گذاشته و به خانواده امام حسن (ع) و نقشی که در کربلا و واقعه عاشورا ایفا کردهاند میپردازد. به همین بهانه با لیلا مهدوی گفتگوی کوتاهی داشتیم که میخوانید؛
کتابهای زیادی با موضوع واقعه عاشورا نوشته شدهاند؛ «نشان حسن» از چه زاویهای به ماجرا کربلا میپردازد؟
این داستان از زاویه دید خانوادهای است که علی رغم تاثیرگذاری در واقعه کربلا، چیز زیادی از آنها نشنیدهایم. نقش فرزندان امام حسن (ع) در واقعه کربلا تا به حال پرداخته نشده بود و بسیاری از آنها حتی شناخته شده نیستند. هفت نفر از فرزندان امام حسن (ع) در واقعه کربلا حضور داشتهاند که سه نفر آنها شهید شدند و یک پسر و دو دختر ایشان اسیر شدهاند. خیلی از ما حتی اینکه امام باقر (ع) که در کربلا حضور داشتهاند، نوه امام حسن (ع) محسوب میشوند بیخبر هستیم. همه این موارد سبب شد که این سوژه را برای داستان انتخاب کنم. با این وجود هدف من از نوشتن این داستان تنها روایت تاریخ نبود. قصد داشتم برتری ادب به نسب را ماجرای کربلا نشان بدهم.
اساسا داستان مبتنی بر تجربه زیسته نویسنده از سوژه است؛ با این وجود نوشتن داستانی با موضوع واقعه عاشورا که تجربه مستقیمی از آن نداریم چه چالشهایی دارد؟
ما در ادبیات مکتنبی داریم که به لحاظ مضمون از سایر حوزهها جدا میشود؛ مکتب آیینی. عمر این مکتب البته در ایران به بیش از سی یا چهل سال نمیرسد و آثاری هم در این حوزه تولید شده است. یکی از حوزههای این مکتب آیینی، که در آن نویسنده دغدغه دین دارد، مسائل تاریخی است. مسلما ما هیچ تجربه زیستهای از حضور معصومین نداریم، اما به دلیل اینکه این موضوع به دغدغه و علاقه نویسنده تبدیل شده و درام بسیار زیبایی در دل آن وجود دارد، نهایتا برای نوشتن داستان در این حوزه باید از تاریخ به یک تحلیل برسیم، کسب معرفت کنیم، پاسخهایی برای پرسشهایمان پیدا کنیم و بر اساس آنها بنویسیم.
جمعآوری اطلاعات درباره این موضوع چطور صورت گرفت؟
مهمترین چالشی که در نوشتن این نوع آثار پیش روی ماست همین جمع آوری اطلاعات درباره شخصیتها است. منابع در تاریخ دینی ما به سه دسته نقسیم میشوند: منابع دسته اول، دسته دوم و معاصر. منابع دست اول یا متقدم به جا مانده از قبل از قرن پنجم هجری هستند و عموما خام و دستنیافتنی و سختخوان، ولی معتبر هستند.
من برای نوشتن نشان حسن در درجه اول به دنبال منابع دسته اول بودم. مهمترین این منابع ارشاد شیخ مفید، منتهی الامال، مقتل خوارزمی، لهوف و تاریخ طبری بودند. به منابع دسته دوم مثل مقاتل الطالبین هم سری زدم و بعد به سراغ منابع دسته سوم رفتم. دانشنامه امام حسین (ع) که بر پایه احادیث و آیات قرآن است و به تازگی منتشر شده، کتب آقای دکتر جعفریان، تاریخ اسلام ترجمه آقای ابوالقاسم پاینده و کتابهای خانم مرضیه محمدزاده. این منابع تاریخ بسیار خوبی دارند و کاملا در روند داستان کمک کننده هستند. با این وجود منبع این داستان همان منابع دسته اول و متقدم بودند.
به طور کلی برای نگارش این داستان بیش از ۳۵ عنوان منبع را بررسی کردم و از طریق دادههای تاریخی که نسبت به معصومین وجود داشت اطلاعاتی را به دست آوردم و بر اساس آن داستانی نوشتم که به هدف مورد نظرم دست پیدا کنم.
تبدیل متنون دینی و روایات به فرمی که نهایتا ما را با یک اثر ادبی و هنری روبه رو کند چطور باید اتفاق بیفتد؟
در ابتدا نویسنده دغدغهای برای تولید اثر دارد. این دغدغه برای من مراتب ادب الهی و برتری ادب نسبت به نسب بود. سوژه اولبه من حضرت قاسم (ع) بود، اما بعد از آن دیدم دریای عظیمتری وجود دارد. با این دغدغه و وسژه و بر اساس حوادث تاریخی گرههای اصلی و متقن طرحی مینویسیم و با یک رشته داستانی حوادث را به هم متصل میکنیم. در جاهایی که وارد ساحت معصوم نمیشود هم مجاز به استفاده از تخیل هستیم و به این ترتیب رشتهای پدید میآید که حوادث را با نخ داستان به هم متصل میکند.