به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، «دیوید ایگناشس» در واشنگتن پست مینویسد: پس از دو دهه جنگ، طالبان با اتکا به نیروی جنگجویانش و نه با اتکا بر اراده مردم؛ صاحب قدرت افغانستان شد. خوب؛ آمریکا دو دهه با طالبان جنگید. حالا او را بر مصدر قدرت مییابد. رفتار آمریکا با این دشمن سابق؛ چگونه باید باشد؟ کاملا با احتیاط.
به دنبال به قدرت رسیدن طالبان؛ آمریکا بیدرنگ یک کانال ارتباط با «عبدالغنی برادر» قائممقام رهبری طالبان باز کرد. عبدالغنی برادر، در حقیقت به عنوان یک افسر اصلی عملیاتی در این گروه فعالیت داشته است.
طالبان به شدت طالب آن است که آمریکا دولتی که به زور قبضهاش کرده را به رسمیت بشناسد. هروقت آمریکا حکومت طالبان را به رسمیت بشناسد، در واقع مشروعیت آن احراز شده است. «عبدالغنی برادر» محرمانه در تاریخ 23 اوت (1 شهریور) با «ویلیام برنز» مدیرکل سازمان «سیا» دیدارکرد و از او خواست که سفارت آمریکا در کابل باز بماند. آمریکا شرط کرده؛ تا زمانی که طالبان متعهد نشود یک دولت فراگیر تشکیل میدهد، نه هیچ تقاضایی از او را اجابت خواهد کرد و نه بطور ضمنی حکومتش را مشروع خواهد دانست. آمریکا الآن در برابر طالبان؛ اهرم قدرت دارد. طالبان؛ قدرت را قبضه کرده. اما این گروه که جز جنگیدن، کار دیگری نداشته و مهارت دیگری بلد نیست، در مصدر حکمرانی قرار گرفته است، آن هم حکمرانی بر کشوری که تقریبا هیچ چیز ندارد و بشدت محتاج کمک است. هر روز و هر هفته که میگذرد، احتیاج طالبان به آمریکا و به سایر کشورهای غربی بیشتر و بیشتر میشود. سیستمهای برق، آب، و ارتباطات کشور نیاز به تعمیر و نگهداری دارد. کمبود نقدینگی افغانستان یقینا بیشتر از پیش احساس خواهد شد. ارزش پول ملی یک شبه زمین خورد. کشور، فعلا در هرج و مرج و آشوب است. غذا کم است. بیماری رو به شیوع است. مردم دارند فوج فوج از هر مرزی که بتوانند از کشور فرار میکنند. طالبان؛ بیست سال بدون آنکه از پای بنشیند با آمریکا جنگید تا او را از کشور بیرونش کند. حالا که بر او غالب شده و دشمن خودش خارج شده است، به او میگوید: «بمان» «عبدالغنی برادر»؛ تنها مقام طالبان است که آمریکا خوب میشناسدش. در طول مذاکرات صلح افغانستان که به مدت سه سال زیر نظر «زلمای خلیل زاد» فرستاده ویژه آمریکا در «دوحه» قطر جریان داشت، در آن گفتگوها ریاست هیئت طالبان را «عبدالغنی برادر» برعهده داشت. «برادر» چهره به نسبت واقع بین در میان رهبران طالبان است.
علا رویکردی که برای تعامل طرفین با هم قابل پیشبینی است، «ارتباط اطلاعاتی» است. سازمان «سیا» همیشه عملیاتهای موفقش، عملیاتهای مخفی بوده است. در این عملیاتها، سیا ارتباطات پنهانی با گروههای شبهنظامی برقرار میکرده است با گروههایی نظیر «سازمان آزادیبخش فلسطین موسوم به PLO (ساف) در دهه 1970. در همین سالهای اخیر، سازمان سیا با سرویسهای اطلاعاتی اردن، مصر، پاکستان، عربستان، قطر، عراق، امارات، و کردها در سوریه و عراق، در زمینه مبارزه با تروریسم از نزدیک کار کرده است. حالا همین نوع ارتباط میتواند با «طالبان» شکل بگیرد. آنچه که آمریکا در این مشارکتهای مخفی عرضه میکند مشتمل است بر: پول، آموزش، و پشتیبانی عملیاتی عمیق. آنچه که آمریکا از این مشارکتها دریافت میکند؛ نوعی اطلاعات است که میتواند ایالات متحده و دوستانش را در برابر حملات تروریستی محافظت کند. اگر طالبان مسئولانه رفتار کند، آمریکا سفارتش را در کابل خیلی زود بازگشایی میکند. تا آن موقع، خط تماس میان طرفین حتما باید حفظ بشود، منتها عمدتا» به شکل نامرئی.