به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، آفتاب یزد در یادداشت خود نوشت: وقتی رقابتهای انتخاباتی سال 1396 اوج گرفت و در مناظرهها اسحاق جهانگیری معاون اول وقت از حسن روحانی رئیسدولت وقت درخشانتر و با صلابتتر ظاهر شد، برخی نگاهها به وی تغییر اساسی کرد. گویی جهانگیری بسان رقیبی جدی شده که اگر بخواهد با همین دست فرمان جلو برود حتی از روی شخص رئیسجمهور وقت نیز رد میشود! پس یک باند ذی نفوذ در دولت همفکری کرد و به این نتیجه رسید که باید ترمز دستی جهانگیری را کشید. نشان به آن نشان که بعد از آن مناظره داغ، معاون اول دولت وقت به جای آنکه پنجه در پنجه رقبا کند یک گوشهای نشست و فقط از روی چند تکه کاغذ برای او آماده کرده بودند قصههای حوصله سر بر و یخ میخواند.
انتخابات تمام شد وشیخ دیپلمات ابقاء گردید. حالا همان باندی که ترمز دستی جهانگیری را در رقابتهای انتخاباتی کشیده بود خواب جدیدی برای معاون اول دولت وقت دیده بود. باند مذکور تصمیم گرفت برای دفع کامل خطر جهانگیری وی را به طور کامل به حاشیه برده و حتی حذف کند. این باند به سرکردگی محمود واعظی هرچند موفق نشد جهانگیری را حذف نماید، اما در عین حال معاون اول را کامل به حاشیه برد و حتی با ترفندهای پیچیده سیاسی باعث شد او از قله محبوبیت سقوط کند و تمام.
از همان روزهای نخست بعد از انتخابات سال 1396 مشخص بود دولت روحانی دچار دو دستگی است و انسجام دولت قبلی وجود ندارد. دو باند روبروی هم قرار گرفته بودند و هر کدام سهم بیشتری از غنائم میخواستند. ولی در نهایت باندی بیشتر به نتیجه رسید که به حسن روحانی نزدیکتر بود:باند محمود واعظی.
جهانگیری هم البته بیکار نبود و برای خود باندی تشکیل داده بود. او سعی داشت همفکران خود در حزب کارگزاران را در حد امکان سر سفره دولت بنشاند، ولی در برابر باند واعظی توفیق چندانی نداشت. خلاصه آنکه دولت حسن روحانی وسط این دو باند گیر کرده بود!