گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، سیدمحمودشفیعی؛ گسترش اسلام در جهان باعث موجهای سهمگینی شد که تهدید کننده نظام لیبرال دموکراسی و سرمایهداری غرب بود. دیگر سرخها و چپها توانایی انقلابسازی خود را از دست داده بودند و هیچ جایگزینی برای اسلام وجود نداشت. موجهای اسلامگرایی باعث بیداری اسلامی و حتی بیداری در اروپا شده بود. طراحی و تاسیس داعش توسط استکبار جهانی، تولید یک روایت جعلی و دروغین از اسلام بود تا با تخریب این روایت جعلی، کل اسلام را تخریب کنند. داعش را دولت اسلامی خواندند و اسلام هراسی را به اوج رساندند. ماسونهای نفوذی آنها در کشورهای اسلامی نیز پروژه را تکمیل می کردند.
یکی گفت دوره اسلامگرایی مانند دوره اسب سواری تمام شده و دیگری از اسلام رحمانی و اعتدالی دم می زد. جنگ شناختی موفق شده بود و مسلمانان نه تنها موج بیداری اسلامی را باخته بودند بلکه در لاک انفعال شدید فرو رفته بودند. سردار ایرانی شهید بزرگوار حاج قاسم سلیمانی، سرزمین را از داعش ستاند و داعش فرو ریخت و پروژه جنگ شناختی با داعش نیز شکست خورد و استکبار جهانی نیز او را ترور کرد. حالا باید به دنبال جایگزین باشند؛ طالبان!
اشرف را برداشتند و طالبان را نشاندند. تمام سران قومیتها را مانند کوفیان خریدند و مردم نیز متحیر به صحنه می نگریستند تا اینکه طالبان بر کرسی نشست. حالا باید فاز بعدی را شروع کنند. یک آقازاده خوش نام را باید بگونهای هدایت کنند تا ثبات کشور را بر هم زنند و پای ایران را به یک جنگ داخلی بی حاصل باز کنند که ایران بسیار هوشمندی می کند اما جنگ شناختی ادامه دارد. سلبریتی ها و روشنفکران و کنشگران غربگرای ساکت نسبت به جنایات آمریکا و اسرائیل و سعودی در منطقه، ناگهان صدایشان در حمایت از دره پنجشیر بلند می شود و بگونهی افراط آمیز و سازماندهی شده، علیه طالبان داد و فریاد براه می اندازند. همزمان جمعیت های متعددی از زنان در افغانستان تظاهرات می کنند و به نفع طالبان، شعارهایی مانند شعارهای انقلابی و اسلامی در ایران سر می دهند! روایت دو سویهای شکل می گیرد که یک هدف دارد: این همانی
در این جنگ شناختی می خواهند بگویند طالبان همان راهی را می رود که ملت ایران در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی رفتند. تشبیه پیروزی طالبان با انقلاب اسلامی و شایعه عکس ماه و... به زبان طنز صورت میگیرد. بخشی از ساختار سیاسی را متهم به حمایت از طالبان می کنند. یکی دو روزنامه به دلیل کج فهمیهای همیشگی، آتوهای بدی به دست هوچیگران می دهند.
جنگ شناختی پیش می رود...
طالبان را زشت تر از واقعیتشان نمایش داده و طالبان نیز تعمدا دچار نرمش شده و برخی سخنان و شعارها را مطرح می کنند تا با تبادر ذهنی به متدینان در ایران، تحلیلهای مغرضانه و هدف اصلی در جنگ شناختی در ایران حاصل شود. هیاهوی افراد وابسته به سرویس های اطلاعاتی غرب در ایران ادامه خواهد داشت. در فاز اول هدف مداخله ایران در افغانستان است. در فاز دوم دوقطبی سازی بین مردم ایران است. حمایت شدید از یک طرف در افغانستان توسط عده ای در ایران، یعنی تحریک طرف مقابل برای حمایت از دگرِ آنها!
در فاز سوم تشبه طالبان به برخی شعارهای کلیدی انقلاب اسلامی برای تبادر ذهنی و تخریب و هجو و نامشروع سازی با کمک این همانی ست. فاز چهارم، فاز جنگ رسانهای و اردوکشی خیابانی در افغانستان مانند شورش تشرین عراق است. این فاز زمانی رخ می دهد که ایران به جهت تثبیت شرایط سیاسی در افغانستان، تبادل عقلانی اقتصادی خود را با همسایه شرقی برقرار کرده است. این عادی سازی روابط به مثابه حمایت و مشروعیت دادن تلقی شده تا زمانی که طالبان دست به جنایت و قتل عام در افغانستان می زند و هزینه این جنایات به ناحق به همسایه غربی تحمیل می شود. فاز آخر، فاز سرنگونی طالبان از طریق حمله نظامی سنگین و مجدد آمریکا به افغانستان است در حالی که اینبار مردم افغانستان و برخی از مردم ایران، این حمله را نه جنایت و اشغال، بلکه منجی گری و آزادی بخشی تلقی خواهند کرد.دپس از آن دوباره عرصهی جنگ شناختی به جنگ نظامی تبدیل خواهد شد...
سیدمحمودشفیعی - مسئول سابق بسیج دانشجویی دانشگاه های شهرستان قائنات
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.