به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، میلاد رضایی قهرمان و رکورد دار رشته هولاهو در برنامه شب نشینی شبکه جام جم گفت: حلقه اولین بار در یونان ساخته و استفاده شده است و سالها پیش توسط چوب چنین وسیلهای ابداع شد.
وی ادامه داد: من و همسرم با تلاشهای فراوان در آبان ۹۹ این رشته ورزشی را به ایران وارد کردیم و به تدریج کاری کردیم که به رسمیت شناخته شد. تا کنون در دنیا ۵ پایان نامه رسمی علمی درباره این رشته نوشته شده که ۴ تا در آمریکا و پنجمی توسط همسر من در ایران نوشته شده است و در خاورمیانه تنها پایان نامه رسمی است.
رضایی تصریح کرد: هر جمعه با همسرم به مناطق محروم میرویم و به بچههای روستاها و مناطق کمتر برخوردار هولاهو را به صورت رایگان آموزش میدهیم.
وی افزود: حالا رکورددار حلقه در گینس هستم. ۷ رکورد جهانی دارم که اولین و بزرگترین آن ۱۲ ساعت هولاهو زدن و ۵۰ کیلومتر طی کردن مسیر است. رکوردهای دیگر هم دارم که یکی از آنها این است که حلقهای که با آن کار کردم ۵ کیلو و ۳۰۰ گرم وزن داشت. رکورد دیگرم هم صعود به ۷۷۵ پله بوده است.
رکورددار رشته هولاهو درباره علاقهاش به وطن ادامه داد: رکوردی که از من در گینس ثبت شده است را پس از ۱۵ سال تلاش و صبر کردن ثبت کردم، همه ما را مجاب میکردند که در کشورهای دیگر رکورد بزنیم، اما ۱۵ سال صبر کردم که در در رکورد گینسم نوشته باشد ایران، مشهد.
رضایی سرگذشت زندگی اش را تعریف کرد و اظهار داشت: در دوسالگی به دلیل نامعلومی به بهزیستی واگذار شدم. بر اساس اطلاعات شناسنامه ام تهران در متولد شده ام، ولی بیشتر قائم شهر بزرگ شدم آنقدر که همه مردم مرا قائم شهری میدانند.
وی گفت:تا ۱۲ سالگی زندگی بسیار سختی داشتم و بعد به سختی از بهزیستی فرار کردم. سه ماه در آن سن از زبالههای جلوی خانهها تغذیه میکردم و در پارک ولیعصر قائم شهر خوابیدم و این سرنوشت من بود و این جسارت مرا میرساند که نمیدانم خوب بود یا بد. زندگی بسیار سختی را گذراندم.
رضایی افزود: بعد از مدتی کار پیدا کردم و سیمان روی دوشم میگذاشتم و چهار طبقه آن را جا به جا میکردم. به من جایی خانه دادند با ماهی ۳۰۰ تومان حقوق که در آن جا هم زندگی و هم کار کنم.
قهرمان رشته هولاهو متذکر شد: در یک تعطیلات در سن ۱۸ سالگی به مشهد رفتم و با چشم اشک آلود به حرم رفتم. در آن لحظه نظرم به دیوار نزدیک حرم جلب شد یک اطلاعیه چند بار تکرار شده بود و التماس یک آدم روی دیوار را نشان میداد که نیاز به کلیه داشت. شماره را برداشتم و با او تماس گرفتم تا کلیهام را به او اهدا کنم، ولی حتی نمیدانستم گروه خونیام چیست.
قهرمان رشته هولاهو تصریح کرد: در نیشابور رفتم که کلیهام را بدهم و همه سعی داشتند مرا منصرف کنند؛ دکتری که آن جا بود گفت چقدر پول نیاز داری تا به جای اهدای کلیهات از طریقی تو را تامین مالی کنیم؟ من گفتم فقیرم، ولی برای پول نمیخواهم این کار را انجام بدهم.
وی ابراز داشت: بعدا از طریق آزمایش گروه خونی را متوجه شدیم و با معجزه امام رضا (ع) دقیقا همان گروه خونی مورد نیاز بود. با آن خانم تماس گرفتم و گفتم پول ندارم به تهران بیایم و شما هزینه مرا به تهران بدهید من کلیهام را میدهم.
رضایی افزود:، اما آزمایشهای آن هزینههای بالایی داشت. برای انجام مراحل قبل از عمل دو ماه خانه آنها ساکن بودم و در نهایت کلیهام را اهدا کردم. ده سال از آن ماجرا گذشته و آنقدر خدا از آن روز به من کمک کرده که حالا خودم زیر بال و پر و خیلیها را میگیرم.