به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری دانشجو، «عبدالباری عطوان» تحلیلگر برجسته جهان عرب و سردبیر روزنامه رای الیوم در مقاله جدید خود به سخنرانی دوشنبه شب سید «حسن نصرالله» دبیرکل حزب الله لبنان پرداخته و اعلام کرد، سخنرانی سید حسن نصرالله که دوشنبه شب به مناسبت میلاد پیامبر اکرم (ص) انجام شد، مهمترین سخنرانی اخیر ایشان نبود؛ بلکه خطرناکترین آن بود، چراکه این سخنان به معنای هشدار و حاکی از آمادگی حزب الله برای مقابله با فتنه و جنگ داخلی در لبنان بود.
حزب نیروهای لبنانی و رئیس آن «سمیر جعجع» تلاش میکنند تا آتش فتنه را برای ایجاد تغییرات جمعیتی در لبنان و برپایی یک «کانتون» مسیحی به رهبری وی روشن کنند.
هرکس که به نحوه سخنرانی سید حسن نصرالله و محتوای اظهارات وی که تقریبا ۲ ساعت طول کشید دقت کرده باشد و همچنین تعبیراتی که دبیرکل حزب الله از آنها استفاده میکرد را مورد بررسی قرار دهد، متوجه میشود که یک برنامه تهیه شده توسط آمریکا و اسرائیل برای کشاندن حزبالله به جنگ داخلی با هدف مشغول کردن آن در امور داخلی لبنان وجود دارد و مهم نیست که این جنگهای داخلی لبنان میان حزب الله با حزب نیروهای لبنانی و طرفداران آنها باشد و یا با ارتش این کشور.
سید حسن نصرالله در سخنان خود تلاش میکرد خشم خود را مهار و کلماتی که به کار میبرد را با دقت انتخاب کند. علاوه بر آن لبخند مشهور سید حسن نصرالله در سخنرانی اخیرش دیده نمیشد؛ به این معنا که خطر بزرگی در راه است. از سوی دیگر سید حسن نصرالله علاوه بر اشاره به تلاش برخی برای ایجاد جنگ داخلی در لبنان و به کار بردن این عبارت بیش از ۲۰ بار، برای نخستین بار فاش کرد که ۱۰۰ هزار جنگجو تحت امر وی هستند.
این سخنان سید حسن نصرالله و اینکه برای نخستین بار اعلام کرد این تعداد جنگجو در اختیار دارد تنها مربوط به آمادگی حزب الله جهت جلوگیری از جنگ داخلی نیست بلکه یک پیام دو گانه برای رژیم اشغالگر صهیونیستی و در کنار آن حزب نیروهای لبنانی داشت. این افشاگری دبیرکل حزب الله همچنین یک تهدید علنی برای دو طرف بود به ویژه آنجا که خطاب به دشمن صهیونیستی و حزب نیروهای لبنانی تاکید کرد: محاسبه اشتباه نکنید، عاقلانه بنشینید، مودب باشید و از جنگهای خودتان و جنگهای ما درس عبرت بگیرید.
دشمنان حزب الله که تحت رهبری آمریکا و «دوروتی شیا» سفیر این کشور در بیروت هستند با تحریک رژیم صهیونیستی، همه کارتهای فشار، از گرسنگی دادن به مردم تا فروپاشی اقتصاد لبنان و کاهش ارزش پول ملی این کشور و ایجاد بحرانهایی همچون آب و برق را استفاده کردند؛ به امید این که مردم لبنان علیه حزب الله و سلاح آن قیام کنند.
اما همه این تلاشها شکست خورد و همانند جنایت منطقه «عین الرمانه» در سال ۱۹۷۵ که آتش جنگ داخلی لبنان را برای ۱۵ ساله روشن کرد، جنایت منطقه «الطیونه» در بیروت نیز با هدف ایجاد جنگ و فتنه داخلی در لبنان بود، اما مداخله ارتش لبنان و خویشتنداری رهبران حزب الله و جنبش امل موجب شکست این توطئه شد.
هدف از جنایت منطقه عین الرمانه در آن زمان ضربه زدن به سازمان آزادیبخش فلسطین و طرفداران آنان از نیروهای ملی و اخراج این نیروها از لبنان بود. هدف از جنایت الطیونه نیز ضربه زدن به نیروهای حزب الله و هم پیمانان آن و نیز زرادخانه موشکی این حزب بود که رژیم صهیونیستی را به شدت نگران کرده است. اما یک تفاوت بزرگ و اساسی دارد میان این ۲ اتفاق وجود دارد و آن این است که در وهله اول نیروهای حزبالله متشکل از مسلمانان شیعه و شمار زیادی از همپیمانان مسیحی و در راس آنها جریان آزاد ملی به رهبری «میشل عون» رئیس جمهوری لبنان و جریان المرده به رهبری «سلیمان فرنجیه» هستند.
علاوه بر آن شمار زیادی از فرزندان مولفههای سنی و دروزی و شخصیتهای ملی از هر مذهبی به حزبالله تعلق دارند و آنها هرگز جنگ داخلی میان مسلمانان و مسیحیان را نمیخواهند. اگر اولین جنگ داخلی لبنان ۱۵ سال به طول انجامید و در تمام این مدت محدود به مرزهای لبنان بود هرگونه جنگ داخلی جدید در این کشور میتواند منجر به بروز یک جنگ بزرگ منطقهای شود و شعلههای آن به رژیم اشغالگر صهیونیستی نیز میرسد که قطعاً در حاشیه نخواهد ایستاد و در صف مقابل محور وابسته به حزب الله قرار میگیرد.
در این صورت موشکهای دقیق از هرطرف نقش تعیینکنندهای در این جنگ ایفا خواهند کرد که چهره خاورمیانه و نقشههای آن را تغییر خواهد داد. اما طرف اصلی که منتظر این جنگ است و برای آن اشتیاق دارد محور آمریکایی -اسرائیلی و ابزارهای آنها در لبنان هستند؛ یعنی همان کسانی که بیشترین خسارت را در جنگهای اخیر منطقه متحمل شدند و از سال ۱۹۶۷ تاکنون در هیچ جنگی پیروز نشدهاند و البته عبرت نیز نگرفتند.
شکست اخیر این محور مربوط به شکست آمریکا در افغانستان و رژیم صهیونیستی در غزه است. اشاره به این نکته در اینجا ضروری است که هر دو طرف آمریکایی و اسرائیلی در چشم به هم زدنی همه متحدان خود را رها میکنند و نمونه بارز آن «اشرف غنی» رئیس جمهور افغانستان است که به امارات فرار کرد.
در پایان زمانی که سید حسن نصرالله میگوید حزب الله در بالاترین و قدرتمندترین حالت خود قرار دارد، مبالغه نیست و البته صحبت از تواناییهای حزب الله تنها مربوط به تعداد رزمندگان این حزب نبوده؛ بلکه به تجربه رزمی بالا و تسلیحات مناسب و حمایت مردمی منسجم نیز مربوط میشود. در اینجا باید سوال کنیم که آخرین جنگ حزب الله مربوط به چه زمانی است و نتیجه آن چه بود.
عطوان در پایان مقاله خود تاکید کرد، به طور کلی ما از خداوند میخواهیم که از هرگونه جنگ داخلی در لبنان اجتناب شود؛ زیرا قربانیان آن برادران لبنانی ما هم خواهند بود، اما متاسفانه دعا نمیتواند مانع بروز جنگها شود؛ به ویژه اگر آمریکا و اسرائیل پشت این فتنهها باشند و تحریک به جنگ کنند، اتفاقی که اکنون در لبنان میافتد.