گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، خانم مهدیه سطوتی؛ دنیای فاسد غرب در پی این مهم است که شخصیت زن را در روشهای غلط و انحرافی که همراه با تحقیر آن است به زور و اجبار به دیگران بفهماند. واقعا سوال اینجاست آیا زنی که میخواهد شخصیت خود را نشان دهد باید با عشوه گری در برابر مردان این کار را کند؟ باید تمام عفاف و حجاب خود را کنار بگذارد؟ تا با این کار همه مردان جذب او شوند. باز سوال مطرح است که این واقعا اسمش تعظیم است یا تحقیر؟
این که زن به خودش اجازه دهد تا این کارها را انجام دهد تا در جلوه مردان، خوب به نظر آید و خود را صرفا به عنوان کالایی به نمایش گذارد؛ این تحقیر زن است. زن باید همه چیز خود را حفظ کند و مانند مرواریدی در صدف باشد. این رعایت حجاب و عفاف هم وظیفه و تکلیف هر زنی است؛ میتوان گفت این خود امتیاز و نعمتی از سوی خداوند به زنان است. ظلمی که غرب و فرهنگ آن به زن کرده و برداشت غلطی که به زن دارد در طول تاریخ بیسابقه بوده، چون غربیها در زمینه شناخت زنان و همچنین در تعریف جنس زن دچار افراط و تفریط شدهاند؛ در جامعهای که مردان با این تصور پرورش مییابند که برتر و بالاتر از زنان هستند و این دیدگاه به زنان هم القا شده است. پس در اینجا نمیتوان درباره مسئله عدالت جنسیتی انتظار داشت. میتوان گفت بزرگترین اشتباه غرب در این بود که با طرح اشتباه شعار تساوی زن و مرد، زنان را از میدان قدرتنمایی آنان یعنی محیط خانواده خارج نموده و آن را با فضایی مواجه کرده که اصلا در شان یک زن نیست و میتوان این را هم مصداق تحقیر زن دانست.
زنان ساکت در کلیسای قرون وسطی
«مرد، آغاز و انجام زن است»، این جمله توماس آکونیاس است که به «عالم جهانی» مسیحیت کاتولیک رم معروف است. وی به عنوان یک فیلسوف بزرگ و راهبر جامعه غرب با اشاره به داستان آفرینش در انجیل قاطعانه اظهار میکند که مرد «آغاز و انجام» زن است و زنان نوعی نقص و عدم توفیق دارند و به کرات از او نقل شده که زن انسانی است که به طور ذاتی ناقص و ناموفق است. او با پیروی از ارسطو تولد دختر را ناشی از ضعف قدرت تولید مثل مرد دانسته و معتقد بود این ضعف موجب میشود که انسانی «ناقص» متولد شود. او زن را پایینتر از بردگان میدانست و بر این باور بود که زن باید طبق قانون طبیعت، مطیع و منقاد باشد. زنان در کلیسای قرون وسطا کاملاً ساکت بودند. اجازهی اینکه به مردان چیزی بیاموزند یا بر آنان مسلط شوند را نداشتند و باید در سکوت و اطاعت کامل مسائل روحانی را فرا میگرفتند. چرا که کلیسا آنان را تهدیدی برای مردان و مسبب گمراهی ایشان میدانست.
این نگاه حتی کمتر از یک قرن پیش در این کشورها اثر ویرانگری خود را داشت: «تا چند سال قبل از این نه خیلی زیاد زنانی که در مراکز آموزش عالی تحصیل میکردند، حق نداشتند که مدرک کتبی تحصیلات عالی خودشان را بگیرند! در همین اواخر در بعضی از کشورهای غربی، از جمله انگلستان، مطبوعات یکی از کشورهای غربی پیرزنی را معرفی کرده بود که در سال ۱۹۱۷ در حد دکترا تحصیلات عالیه کرده است؛ لیکن به او مدارک تحصیل ندادهاند! بعد سوال میکند چرا مدرک تحصیل ندادهاند؟ میگوید که چون تا سال ۱۹۴۷ در انگلستان به زنانی که تحصیل میکردند، مدرک تحصیلی نمیدادند و میگفتند که زن نباید مدرک تحصیلی بگیرد! در همان سالهایی که چنین حقارتهایی در فرهنگ غربی مشاهده میشد، در ایران اسلامی، بانوی اصفهانی اجازه اجتهاد از مجتهدان درجه اول آن روز اسلام داشت؛ در اصفهان، حوزهی تدریس فلسفه و فقه را دایر داشت، اسلام، این است».
زن غربی مخالف فطرت زنانگی خویش
در شرایط جاهلیت، ناگهان اسلامی به میدان آمد که میگفت حق ندارید بدون ازدواج با زن ارتباط جنسی داشته باشید. وقتی قرار شد پادشاه حبشه بین مسلمان مهاجرت کرده به حبشه و مشرکان عربستان قضاوت کند، وقتی مهاجران عنوان کردند که ما زن را به عقد خود در میآوریم مشرکان با تمسخر گفتند که ما همین طور با زنان هستیم و چه نیازی به عقد و مهر است! متاسفانه امروز غرب هم همین طور است. غرب زن را بلکه انسان را کالا میبیند، موجودی سهل الوصول که نیازی نیست به او تعهدی داشت. تنها تفاوت اسلام و غرب درباره این موضوع آن است که اسلام برای زن جایگاه والایی قرار داده است و او را به عنوان یک شخصیت مستقل و تاثیر گذار در جامعه قبول کرده و زن را برای خود او میخواهد اما غرب زن را صرفا برای مرد میخواهد و یک ابزار تبلیغاتی بر میشمارد. مشخصا اشکال و اشتباه در فرهنگ غرب آن است که از مفهوم "زن" به نادرستی برداشت و معنی کردهاند و شناخت آنها مخالف با فطرت زن است.
خانم مهدیه سطوتی - مسئول واحد نشریات تشکل جامعه اسلامی دانشگاه بینالمللی امام خمینی (ره)
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.