ماجرای شهادت یک معلم همراه دانش آموزانش
یک روز صبح با یکی از دوستانم برای شناسایی رفته بودیم. ظهر شد و باید مجدد به شناسایی می‌رفتیم. من بیسیم را کوک کردم و بستم. کارهایم را انجام دادم و در ماشین نشستم که شهید محمود موافق بیاید و با هم برویم. یکی از دوستان بیسیم‌چی آمد و به‌زور دستم را کشید گفت: «بیا پایین.»
ارسال نظرات
آخرین اخبار