برچسب ها - شهدای مدافع حرم

برچسب ها - شهدای مدافع حرم

برچسب ها
گفتگوی مشرق با همسر شهید جواد کاکاجانی / قسمت سوم و پایانی
شب جنازه‌ها روی کوه مانده بود. ما فردا صبحش رسیدیم آنجا؛ این‌ها دوازده تا ۲ ظهر شهید شده بودند؛ گروه دموکرات تا ۵، ۶ عصر روی سر جنازه‌ها نشسته بودند و ناهار خورده بودند و استراحت کرده بودند که...
کد خبر: ۱۰۱۳۸۵۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۳/۱۱

گفتگو با همسر شهید جواد کاکاجانی / قسمت دوم
ما یک هفته و خرده‌ای بود که خانه مامان اینهایم بودیم. گفتم الان یک هفته و خرده‌ای است اینجا هستم؛ خسته شدم؛ لباس مناسب نیاورده‌ایم؛ نمی‌دانستم اینقدر ماموریتت طول می‌کشد؛ خسته شدم؛ برگرد...
کد خبر: ۱۰۱۳۵۹۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۳/۱۰

گفتگو با همسر شهید جواد کاکاجانی / قسمت اول
در این یک سال خدا یک دختر هم به ما هدیه داد، اما متاسفانه قبل از اینکه دوره آقا جواد تمام شود، دختر ما هفت ماهه به دنیا آمد و متاسفانه زنده نماند؛ که همیشه خودش را مسئول می‌دانست و می‌گفت...
کد خبر: ۱۰۱۳۳۵۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۳/۰۹

گفتگو با یکی از سرداران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی / قسمت پنجم و پایانی
اصلا ما رسانه نداریم؛ میزان پرتاب بوق صوتش کم است؛ داریم، اما پرتابش کم است. همین الان چقدر شیعه را دارند می‌کوبند در همه دنیا؟ ما نمی‌گوییم شیعه، چون ابزار ما وحدت است.
کد خبر: ۱۰۱۳۱۲۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۳/۰۸

گفتگو با یکی از سرداران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی / قسمت چهارم
اقتدار حضرت زینب جلودار بود؛ حرم نمی‌تواند با ۴۰،۵۰ نفر در مقابل این همه آدم مقاومت کند. از حضرت می‌ترسیدند. از دور سوراخ سوراخش کردند.
کد خبر: ۱۰۱۲۸۹۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۳/۰۷

مراسم بدرقه پیکر سردار شهید حسین صیاد خدایی از پاسداران نیروی قدس سپاه با حضور گسترده و آحاد مختلف مردم برگزار شد.
کد خبر: ۱۰۱۲۲۰۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۳/۰۳

گفتگو با یکی از سرداران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی / قسمت سوم
عبدالله المحیسنی وقتی می‌آید صحبت می‌کند، آدم بی خاصیت را با خاصیت می‌کند. می‌گوید که تو دو دقیقه دیگر کشته می‌شوی و در کنار پیغمبر می‌نشینی. نه اینکه بگوید با قاشق برو تا آنجا غذا بخوری... نه...
کد خبر: ۱۰۱۲۲۰۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۳/۰۳

مادر شهید «سیدناظرحسین حسینی» از شهدای لشکر فاطمیون پس از شش سال دوری به فرزندش شهیدش پیوست.
کد خبر: ۱۰۱۲۱۸۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۳/۰۲

شهید سرهنگ پاسدار «حسن صیاد خدایی» که روز گذشته در اقدامی تروریستی به شهادت رسید، از سینه‌زنان هیأت ریشه‌دار دلریش بود.
کد خبر: ۱۰۱۲۱۳۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۳/۰۲

روابط عمومی کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در اطلاعیه‌ای جزئیات آیین‌های تشییع و خاکسپاری سرهنگ پاسدار شهید صیاد خدایی را اعلام کرد.
کد خبر: ۱۰۱۲۰۷۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۳/۰۲

گفتگو با یکی از سرداران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی / قسمت دوم
من در آنجا بودم. ما ۱۰، ۱۵ تا تویوتا گذاشتیم تا به تخلیه مردم کمک کنیم. من با بچه هایم آنجا بودم. همه فیلم هایش را هم دارم. مردم آنجا وقتی می‌فهمیدند ما ایرانی هستیم، مثل بید به خودشان می‌لرزیدند.
کد خبر: ۱۰۱۱۹۴۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۳/۰۲

گفتگو با مادر شهید مهدی جعفری/ قسمت چهارم و پایانی
گفتم باشد؛ من بروم یک کلیه ام را در بیمارستان امین بفروشم برایتان لباس بخرم، به خدا همین طوری گفتم. بچه کوچکم ۵ سالش است نمی‌فهمد که می‌گوید مامان! کلیه را اگر می‌خرند؛ کلیه من را هم بفروش...
کد خبر: ۱۰۱۱۵۶۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۲/۳۱

گفتگو با مادر شهید مهدی جعفری/ قسمت سوم
شوهرخواهرم که فکر کنم در گلستان شهدا پیکر پسرم را خاک کرد، بعد از ۶، ۷ ماه که رد شدیم، به آبجی‌ام گفته بود (به من نگفته بود) که پسر آبجی‌ت خیلی بد طوری شهید شده بود؛ تکه تکه شده بود.
کد خبر: ۱۰۱۱۲۱۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۲/۲۸

گفتگو با مادر شهید مهدی جعفری/ قسمت دوم
همان موقع که کوچک هم بود افغانستان هم که رفتیم گفت مامان من می‌روم ایران؛ من می‌روم در جنگ ایران و عراق شرکت می‌کنم؛ گفتم برای چی؟ مامان تو کوچکی، نمی‌خواهد بروی.
کد خبر: ۱۰۱۱۰۱۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۲/۲۷

گفتگو با مادر شهید مهدی جعفری/ قسمت اول
در راه کابل و مزار، داشتند مردم را از ماشین پیاده می‌کردند. ایست و بازرسی نیرو‌های نظامی بود. بیچاره‌ها را نمی‌دانم کجا می‌بردند؛ در جنگل‌های دور نمی‌دانم می‌کشتند یا چه کار می‌کردند، من بودم و نرگس...
کد خبر: ۱۰۱۰۷۶۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۲/۲۶

گفتگو با مادر شهید عباس آبیاری/ قسمت نهم و پایانی
یه نفر اومد خونه ما تو چشم دخترم نگاه کرد و گفت خوش به حالتون؛ حساب‌های بانکی‌تون پُره الان. دخترم بهش برخورد و ناراحت شد. من می‌گم جواب ابلهان خاموشی‌ست.
کد خبر: ۱۰۱۰۵۳۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۲/۲۵

گفتگو با مادر شهید عباس آبیاری/ قسمت هشتم
دیگه تو محل پخش شده بود که تو اون مغازه یک پسر خوشگل و جوان هست. چشم‌های عباس جوری بود که با رنگ لباس، رنگ چشمهاش تغییر می‌کرد. یه روز یه دختر جوانی رفته بود تا رنگ چشم‌های عباس و چهره‌ش رو ببینه...
کد خبر: ۱۰۱۰۳۱۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۲/۲۴

گفتگو با مادر شهید عباس آبیاری/ قسمت هفتم
یک نفر از احرار الشام رو اسیر میکنن و میگن مبادله کنیم؛ که می‌بینن چشمای عباس رو درآورده بودن و زبونش رو بریده بودن؛ بینی‌ش رو بریده بودن و گوشت صورت رو خالی کرده بودن؛ فقط یک جمجمه بود و دو تا دنده.
کد خبر: ۱۰۰۹۹۱۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۲/۲۱

گفتگوی مشرق با مادر شهید عباس آبیاری/ قسمت ششم
فرداش میان دست‌های عباس رو به تویوتا می‌بندن. بر اثر حرکت مخالف، دست و پا از هم جدا می‌شه و تیکه‌های بزرگ رو با قمه‌های بزرگ از هم جدا می‌کنند و مثل گوشت قربونی تیکه تیکه می‌کنن...
کد خبر: ۱۰۰۹۶۴۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۲/۲۰

گفتگو با مادر شهید عباس آبیاری/ قسمت پنجم
گفت پنج تا داعشی به نیت تو می‌کشم؛ پنج تا به نیت تو می‌کشم؛ به نیت بابام شهید می‌شم. گفتم پس من چی؟ گفت مامان! تو جایگاهت فرق داره؛ برای اینا ۵ تا می‌کشم برای شما بعد از این هر چی داعشی کشتم...
کد خبر: ۱۰۰۹۴۳۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۲/۱۹

آخرین اخبار