گفتگو با مادر شهید مرتضی کریمی شالی/ قسمت ششم و پایانی
پیکرها را که آوردند، بعد یکی از پیکرها را مادر شهید آبیاری گرفت بغلش و به خاک سپرد و یکی را هم من بغل کردم و تحویل آقا دادم تا برایش دعا بخوانند. باز همانجا باهاشون صحبت کردم و بعد به خاک سپردیم.
کد خبر: ۱۰۰۴۰۸۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۱/۱۶
گفتگو با مادر شهید مرتضی کریمی شالی/ قسمت پنجم
چون فرزند من جاویدالاثر است من میخواهم این شهید جاوید الاثر که الان زحمت کشیدید و شما آوردینش و میخواهید اینجا به خاک بسپاریدش، من میخواهم به جای مادرش من این شهید را به خاک بسپارم و بغلش کنم...
کد خبر: ۱۰۰۳۸۵۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۱/۱۵
گفتگو با مادر شهید مرتضی کریمی شالی/ قسمت چهارم
گفتم پسرم! خوش آمدی به وطنت؛ خوشا به سعادتت که در جوار حضرت زینب بودی و آنجا به شهادت رسیدی؛ خوشا به سعادتت. رفتم نشستم و دو رکعت نماز شکر خواندم و گفتم خدا را شکر...
کد خبر: ۱۰۰۳۶۸۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۱/۱۴
گفتگو با مادر شهید مرتضی کریمی شالی/ قسمت سوم
خودش ماشین را با یک راننده برمیدارد که برود. میرود بچهها را جمع کند، وقتی نیروها را جمع میکند، از آن طرف یک موشک کُرنر میخورد که آقا مرتضی همانجا به شهادت میرسد...
کد خبر: ۱۰۰۲۰۵۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۲۵
گفتگو با مادر شهید مرتضی کریمی شالی/ قسمت سوم
خودش ماشین را با یک راننده برمیدارد که برود. میرود بچهها را جمع کند، وقتی نیروها را جمع میکند، از آن طرف یک موشک کُرنر میخورد که آقا مرتضی همانجا به شهادت میرسد...
کد خبر: ۱۰۰۱۶۲۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۲۳
شهدای «ترور»، «هشت سال دفاعمقدس»، «هستهای» و «مدافعان حرم» و «مدافعان سلامت» از جمله شخصیتهای انقلابی، حماسی، علمی و اسلامی ما هستند که بر اساس تکلیفی که احساس میکردند در راه تحقق آرمانهایشان به شهادت رسیدند.
کد خبر: ۱۰۰۱۴۴۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۲۲
گفتگو با مادر شهید مرتضی کریمی شالی/ قسمت دوم
گفت مادر! فردای قیامت شما میتوانی به حضرت زهرا جواب بدهی؟ میتوانی به حضرت زینب جواب بدهی و بگویی من مرتضی را از شما بیشتر خواستم و نگذاشتم مرتضی بیاید دفاع از حرم حضرت زینب؟
کد خبر: ۱۰۰۱۳۹۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۲۲
گفتگو با مادر شهید مرتضی کریمی شالی/ قسمت اول
من که نفهمیدم معصومه خانم فوت کردهاند. تا بیست روز در بیمارستان بودم. در حالت کما بودم. همان دختر کوچکم زهرا بغلم بستری بود و نمیشناختمش که این دخترم است! بعد دیگر یک شب دیدم یکسری از آقایان آمدند.
کد خبر: ۱۰۰۰۷۹۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۱۸
گفتگو با همسر شهید فاطمیون، محمدباقر مهردادی/ قسمت سوم و پایانی
یک سال افغانستان بود، در یک سال نماز را به من یاد داد؛ میخواست قرآن و اینها یادم بدهد که نشد. همهاش ایران بود، بعد موقعی افغانستان میآمد که آنجا هم کار داشت و من هم نمیتوانستم کنارش باشم...
کد خبر: ۱۰۰۰۵۴۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۱۷
گفتگو با همسر شهید فاطمیون، محمدباقر مهردادی/ قسمت دوم
این که رفته سوریه را به هیچ کس نگفته بود. وقتی شهید شده بود خبرش را در فیس بوک دیده بودند. در اینترنت هر کسی که میشناخت، قوم، دوست، فامیل، هر کی، به همدیگر پیام میدادند که این را میشناسید کیست؟
کد خبر: ۱۰۰۰۳۱۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۱۶
گفتگو با همسر شهید فاطمیون، محمدباقر مهردادی/ قسمت اول
آن زمان که طرف ایران آمده بود، خودش گفت که ۳۶ سالَم است؛ میخواست ایران برود، حتی این شوخی را کرد که آدم که چهل ساله شد پیر میشود؛ میگفتم چرا؟ میگفت خب آدم که چهل ساله شد، پیر میشود دیگر.
کد خبر: ۱۰۰۰۰۹۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۱۵
گفتگو با همسر شهید سردار امیری/ قسمت دوم و پایانی
شهید در سردخانه تهران بودند و از تهران آوردند اصفهان. خود سپاهیها از تهران آوردند به اصفهان. چون سر نداشتند اصلا ما را نشان ندادند. یک دستش نبود و سرش هم نبود.
کد خبر: ۹۹۹۸۴۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۱۴
گفتگو با همسر شهید سردار امیری/ قسمت اول
یک بار قایمکی رفتند سوریه. من دنبالش رفتم تا حوالی میدان امام. این طرف و آن طرف رفتم، خیلی دنبالش گشتم که کجا رفته، گوشیاش خاموش بود دیگر؛ دنبالش گشتم دیدم شب اتوبوسهایشان پر شده بود و...
کد خبر: ۹۹۹۱۳۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۰۹
مراسم امضای تفاهمنامههای ساخت ۱۳ فیلم و سریال با موضوع شهدا در تهران و به صورت همزمان از طریق ویدئوکنفرانس در ۵ استان کشور برگزار شد.
کد خبر: ۹۹۹۰۳۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۰۸
گفتگو با مادرشهید حسین معزغلامی/ قسمت پنجم و پایانی
چون حسین کتفش از فتنه ۸۸ آسیب دیده بود دیگر خیلی اذیت میشد. همهاش میگفتیم آنجا چه کار میکنی؟ میگفت مامان شاید باورتان نشود، من سوار هواپیما که میشوم وارد فرودگاه میشوم، درد کتفم میافتد...
کد خبر: ۹۹۸۸۹۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۰۸
گفتگو با مادرشهید حسین معزغلامی/ قسمت چهارم
دوستانش خیلی پیگیر بودند که این بلوار که الان به اسم ناصر حجازی شده، به اسم حسین نامگذاری شود که متاسفانه شورای شهر قبول نکردند؛ بعد کردند به اسم حجازی.
کد خبر: ۹۹۸۶۸۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۰۷
گفتگو با مادرشهید حسین معزغلامی/ قسمت سوم
حسین که شهید میشود نیروهای جبهه النصره میآیند از کنار حسین رد میشوند. فقط عنایت حضرت زهرا بوده که پیکر حسین به دست آنها نمیافتد؛ اگر میافتاد لباس حسین هم به دست ما نمیرسید...
کد خبر: ۹۹۸۱۸۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۰۴
گفتگو با مادرشهید حسین معزغلامی/ قسمت دوم
تماس گرفتیم و گفتیم حسین! ماشینت از قرعه در آمد. گفتش که نه، آن ماشین مال من نیست، من اصلا سوار آن ماشین نمیشوم، شما بلند شوید بروید همدان.
کد خبر: ۹۹۷۶۳۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۰۲
گفتگو با مادرشهید حسین معزغلامی/ قسمت اول
اوایل سال ۵۷ تبعید کرده بودند به چابهار. وقتی که فهمیده بود حضرت امام دارد وارد ایران میشود، هر طور بود خودش را به فرودگاه مهرآباد رسانده بود و گفته بود اگر نگذارید من بروم، میروم زیر چرخهای هواپیما!
کد خبر: ۹۹۷۳۸۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۰۱
گفتگوی مشرق با مادرشهید حسین معزغلامی/ قسمت اول
اوایل سال ۵۷ تبعید کرده بودند به چابهار. وقتی که فهمیده بود حضرت امام دارد وارد ایران میشود، هر طور بود خودش را به فرودگاه مهرآباد رسانده بود و گفته بود اگر نگذارید من بروم، میروم زیر چرخهای هواپیما!
کد خبر: ۹۹۶۷۲۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۱/۲۷