به گزارش خبرنگار فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»، مصطفی محدثی خراسانی، از شاعران نسل اول انقلاب اسلامی، در مطلبی که در وبلاگ شخصی خود منتشر نموده است، با انتقاد از افتراق شاعران قدیمی و نسل اول انقلاب، این شاعران را به برپایی جلساتی همچون جلسات پر مهر و تأثیرگذار اوایل انقلاب دعوت کرده است.
متن این نوشتار به شرح ذیل است:
طواف کعبه دل آمد و رفت نفس دارد
اگر صد بار از اینجا رفته باشم باز میآیم
برگزاری مراسم ساده اما با شکوه بزرگداشت یوسفعلی میرشکاک در موسسه فرهنگی اوج نشان داد که چه کارهای بزرگ و تاثیرگذاری را میشود با کمی سرمایه عشق و ارادت انجام داد و خونی تازه در رگ های شعر و ادبیات انقلاب به جریان انداخت و نیز غفلتی را گوشزد میکند که نه تنها متولیان فرهنگ که کمکم خود اهالی فرهنگ و در این خصوص شاعران انقلاب به شدت دچار آن شده اند.
شاعران نسل اول و دوم انقلاب در پرتو همان صفا و صمیمیت و فضای سرشار از طراوت و مهر، برآمده از فرهنگ غالب شهادت و ایثارنفس کشیدند و قبل از اینکه وزارتخانه یا سازمانی به فکر افتاده باشد، که تشکلی برای شعر دست و پا کند، خود همدیگر را یافتند وصرفا با اتکاء به دانش و بینش و شور انقلابی خویش از حلقههای چند نفری مطالعه و پژوهش و شعرخوانی و نقد و نظر بالیدند و خوش نیز درخشیدند و از مهمترین عوامل آن توفیق و درخشش نیز همان حلقههای مهر بود و نشست و برخاستهای بدون تکلف و شور آفرین و تاثیر گذار و جهت دهنده .
شکلگیری جلسه شعر درحوزه اندیشه و هنر اسلامی که با دور هم جمع شدن چند تن از شاعران جوان آن سالها دست فراهم داد توانست در ادامه همین همدلیها و تاثیرگذاریها و تاثیر پذیریها تبدیل به کانونی شود که وظیفه خطیر جریانسازی و پی ریزی مبانی شعر انقلاب اسلامی را عهدهدار شود.
اکنون سه تن ازحلقه های اصلی آن سلسله یعنی سلمان هراتی، سید حسن حسینی و قیصر امینپور به ابدیت پیوسته اند وچند تن دیگر که سایهشان برسر ادبیات مستدام است از جمله علی معلم، یوسفعلی میرشکاک، ساعد باقری و... کمتر آفتابی میشوند. برخی هم که حضور دارند اشتغال و دغدغههای جانبی این حضور مجالی به آنها نمیدهد تا بتوانند هفته یا ماه که پیشکش، حتی سالی یکبار دور هم جمع شوند و یاد آن سالها را زنده کنند.
امروز بحمدالله فضاهای متنوع و فراوانی بوجود آمده و دیگران هم هر کدام در جایی دست در کار کشف و پرورش استعدادهای جوانترند. دفتر شعر جوان، حوزه هنری، انجمن شاعران ایران، کانون ادبیات ایران، برخی از فرهنگسراها در تهران و به موازات آن انجمنهای ادبی ادارات ارشاد اسلامی و حوزههای هنری و فرهنگسراها در مراکز استانها و شهرستانها، محل این آموزشها و تبادل تجربیات قرار گرفتهاند که برکات ارزشمند آنها را با نسبتهای مختلف شاهدیم.
اما این نکته را نیز نباید از نظر دور داشت که اینگونه فعالیتها در حوزهها و نهادهای مختلف از طرفی و از طرف دیگر کم سو شدن چراغ رابطه میان دوستان شاعر، ناخواسته برخی از یاران همدل قدیم را را به رقیبانی جدید برای هم تبدیل کرده است و داغ روزهای همدلی و صفا و صمیمیت سالهای اول انقلاب و ملکوت دوستیهای سازنده و سرنوشت ساز آن سالها را در دل تازه میکند.
آنچنان که باور اینکه این گروه متفرق و رقیب، همانانی هستند که در آن روزگار یک روح بودند در چند جسم، دشوار مینماید. دوستان از خودشان غافل شدهاند و این درحالیست که پیشگامان شعر انقلاب، پابهپای تلاش برای تربیت نسل بعد وخصوصا با دلمشغولیهای غفلتزایی که زندگی امروز برآنان تحمیل میکند به شدت نیازمند آن همنشینیها و همدلیهای گذشته هستند که بخش عمده هویت اکنون آنها در کوران حس و حالهای ناشی از آن دوستیها و گپوگفتهای صمیمی شکل گرفته است. نشستهای وفاقی که اگر امروز نیز دوباره دست فراهم دهد میتواند هستی آنها را دوباره از حس سرودن لبریز کند و به فصل فاصله که دیگران برای این نسل رقم زدهاند خاتمه دهد.
راستی چقدر جای علی معلم و ساعد باقری - بازماندگان دیگر چهرههای جریان ساز شعر انقلاب - که در محبت و ارادتشان به یوسفعلی میرشکاک سرسوزنی تردید نیست دراین مراسم خالی بود، اگرچه دل و جان این مردان خدا باهم متحد است و در لحظه لحظه مراسم حضور معنوی آنها را میشد، احساس کرد.
برگردیم غبار از آینه ها برگیریم و ازنو تازه شویم.