به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، به نقل از انتشارات دانشگاه کمبریج، کانت معتقد بود که منطق از زمان ارسطو، حتی یک گام رو به جلو برنداشته است، اما ایدهآلیستهای آلمانی در نسل بعدی، تلاشهای هماهنگی برای بازاندیشی مبانی منطقی فلسفه انجام دادند.
ژاکوب مکنالتی در کتاب «متافیزیک و منطق هگل» تفسیر جدیدی از منطق هگل، اثر کلیدی نظام فلسفی او، ارائه میدهد. مکنالتی نشان میدهد که هگل به یک مساله همیشگی در تاریخ و فلسفه منطق پاسخ میدهد: مخمصه لوگوسنتریک (کلاممحورانه).
در هگل، پاسخی برای پرسشی مییابیم که آنقدر اساسی است که نمیتوان آن را بدون خطر تناقض مطرح کرد: توجیه منطق چیست؟ چگونه میتوان منطق را بدون تکیه بر منطق توجیه کرد؟ پاسخ به شکل بازاندیشی در نقش متافیزیک در فلسفه ظاهر میشود، به طوری که منطق جایگاه جدیدی به عنوان مشتق و نه اصل، پیدا میکند.
مارک وینزنز آلزنائر، استاد فلسفه در دانشگاه نورث وسترن درباره این کتاب میگوید: «کتاب «متافیزیک و منطق هگل» ممکن است مبهمترین اثر عمده در تاریخ فلسفه غرب باشد. این کتاب، پیشرفت بزرگی را در زمینه رفع ابهام نشان میدهد. نویسنده این کتاب بر روی این پرسش که «هگل چگونه قوانین و مواد منطق را توجیه میکند؟» تمرکز کرده و در جریان پاسخ به آن، تفسیری روشن، مستدل و بدیع از ماهیت متافیزیک هگلی ارائه میدهد.»
همچنین جیمز کرینز، استاد دانشگاه کلرمونت مککنا این کتاب را مشارکتی مهم و درجه یک، جسورانه، اصیل، به خوبی استدلال شده و غنی با مفاهیم تاریخی و نظاممند میداند و معتقد است نویسنده آن با ارجاع به «مشکلات منطقمحور»، دفاع هگل از متافیزیک را در برابر نگرانیهایی مانند نگرانی کانت روشن میکند.
ژاکوب مکنالتی، استاد فلسفه دانشگاه یوسیال لندن است. «متافیزیک و منطق هگل» نخستین کتاب اوست و کار بعدی او، کتابی درباره مارکوزه است که در مرحله نگارش بوده و در مجموعه فیلسوفان راتلج منتشر خواهد شد.