
بهروز افخمی: کتاب «روحالله» مرجعی برای ساخت فیلم و سریال از امام است

به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو، بهروز افخمی کارگردان مطرح سینمای کشور در گفت و گویی مفصل با بخش کتاب رسانهی KHAMENEI.IR در مورد کتاب «روحالله» که روایت مستندی از زندگی حضرت امام خمینی است کفت: ما عاشق امام بودیم و سعی میکردیم زندگیمان را به شکلی درآوریم که ایشان دوست دارند و میپسندند. هر چه میگفتند برای ما حجت بود. من خودم جرأتش را نداشتم که بگویم میخواهم چنین فیلمی بسازم. از مسئولین آن موقع مؤسسهی تنظیم و نشر آثار امام خمینی پیشنهاد کردند چنین کاری انجام شود. فکر میکنم اولین بار در سال ۷۵ این پیشنهاد مطرح شد.
وجری برنامه هفت ادامه داد: درباره مقاطع مختلف زندگی امام فکر کردم. شاید ساخت فیلم از دوران دهساله حکومت امام از همه سختتر بود. خیلیها انتظار داشتند مؤسسهی تنظیم و نشر درباره ده سال حکومت امام فیلم بسازد، اما من گفتم که اصلاً چنین چیزی ممکن نیست. امام در آن زمان تصویرش کاملاً برای مردم زنده بود. در سال ۷۵، مردم امام را مثل پدر خود میشناختند؛ از لحاظ رفتار، چهره، جزئیات، لحن و حالت صحبت کردن و همه چیز.
وی در مورد بازی نقش امام خمینی هم ادامه داد: گفتم اولین مانع این است که هیچ بازیگری که واقعاً برای بازیگری ارزش قائل باشد، جرأت نمیکند نقش امام را در این سالها بازی کند. مردم امام را یادشان است، خیلیها امام را دیده بودند. از زمانی که این حرف زده شد تا وقتی که فیلم آماده شد، فکر میکنم ۲۵ سال طول کشید. از سال ۷۵ تا ۱۴۰۰ که اولین نسخه کامل و مقبول فیلم آماده شد و در مراسمی در خمین نمایش داده شد.
وی در مورد اینکه آیا عجیب نیست که در این سالهای بعد از انقلاب، به جز سریال کوتاه و فیلم شما، هیچ فیلمی درباره امام نداریم؟ پاسخ کوتاهی داد: به نظر من عجیب نیست. فیلمسازها حق دارند. نزدیک شدن به این سوژه بسیار سخت است. افخمی در مورد دشواری تولید فیلم از زندگی امام خمینی ادامه داد: از همه نظر. دوران حکومت امام که بیشتر مورد توجه است و انتظار میرود در همان دوران فیلم ساخته شود، پر از آشوب و برداشتهای مختلف است. مخصوصاً چون محل دعوای شدید بین ضد انقلاب، سلطنتطلبها و نیروهای انقلابی است. تمام تلاششان را طرف ضد انقلاب و سلطنتطلب کردهاند تا تصویری کاملاً قلابی و ساختگی در ذهن نسل جوان جا بیندازند. یعنی الان چیزهایی که ما به چشم خودمان دیدیم، کاملاً انکار میشود و به وسیله تلویزیونهایی که با پول ضد انقلاب اداره میشود، تصویری عرضه میشود که گویا ایران بهشت برین بوده و مردم مشکل روانی داشتند که انقلاب کردند. هر فیلمسازی میداند که برخورد با این جو تبلیغاتی سنگین چقدر برایش گران تمام میشود. ما خودمان در زمانی که میخواستیم این فیلم را بسازیم، دائماً با توطئه و تهدید بازیگرانمان مواجه بودیم.
نسل فعلی آنقدر از ماجرای انقلاب دور شده که میتوانید به آنها دروغهای شاخدار بگویید و ممکن است بعضی از آنها باور کنند. در آن زمان که هنوز این فضا هم نبود، باز هم به شدت بازیگران ما را تهدید میکردند و همه کسانی که در پروژه کار میکردند را تحت فشار قرار میدادند. تبلیغ و تصویرسازی بر علیه من، از زمانی که فیلم «فرزند صبح» را شروع کردم، به شدت آغاز شد. یکی از وظایف رادیو آمریکا (VOA) در آن زمان این بود که ساخت «فرزند صبح» را مسخره کند و دربارهاش جوسازی کند. یادم است که یک دورهای گفتم که ما با انیو موریکونه، آهنگساز مشهور فیلمهای کلاسیک ایتالیایی و وسترنهای معروف، در حال مذاکره هستیم که موسیقی فیلم «فرزند صبح» را بسازد. یکی از وظایف رادیو آمریکا که حالا تعطیل شده، این بود که این خبر را تکذیب کند و بگوید اصلاً چنین چیزی نیست و انیو موریکونه خبر ندارد و اینها دروغ میگویند.
کتاب «روحالله» مرجعی برای ساخت فیلم و سریال از امام است
افخمی در مورد تأثیر کتاب روح الله بر فیلم تولید شده درباره زندگی امام خمینی (ره) هم توضیح داد: کتاب دیر به من رسید. یعنی وقتی ما تحقیقاتمان را انجام داده بودیم و فیلم را هم ساخته بودیم، سالها منتظر مانده بودیم و فیلم دیگر نزدیک به نمایش بود و زمان افتتاح نزدیک بود. به طور اتفاقی متوجه شدم که چنین کتابی وجود دارد. کتاب آقای هادی حکیمیان را فکر میکنم یک هفته قبل از افتتاحیهای که دو سه سال پیش در خمین اتفاق افتاد، کشف کردم و شروع به خواندن کردم. مسئولین مؤسسهی تنظیم و نشر آثار امام، آنهایی که مراسم افتتاحیه را در خمین سازماندهی میکردند هم از این کتاب خبر نداشتند. من گفتم که الان بهترین مناسبت برای قدردانی از نویسندهی این کتاب است، در مراسم افتتاحیه شرکت کند و شما هم به کتابش اشارهای کنید. آقای حکیمیان از یزد به تهران آمد و او را به مراسم افتتاحیهی فیلم «فرزند صبح» بردیم. تا آن موقع که بردمش آنجا، تازه کتاب را شروع کرده بودم و دیدم که کتاب کاملاً مستند و دقیق است و دربارهی همان بخشهایی هم هست که من جرأت نکردم درباره آن فیلم بسازم. یعنی دربارهی دوران رضاشاه و شکلگیری شخصیت سیاسی امام، دربارهی دههی ۲۰ و ۳۰ و ماجراهای مرجعیت و دخالت حوزهی علمیهی قم و مشهد در سیاست یا عدم دخالت در سیاست، تمام این دعواها را به خوبی بحث کرده است.
کتاب بسیار آبرومند است و خود آقای هادی حکیمیان هم آدم مؤدبی است. یعنی هم ادیب است، هم اهل نویسندگی و قلم خوبی دارد، و هم خیلی نجیب، فرهیخته و عاقل است. چیزی که نوشته کاملاً قابل دفاع و معتبر است. فکر میکنم زمانی که قرار باشد یک فیلم جدی از سرگذشت امام ساخته شود، نه مثل من که بیشتر به دوران کودکی پرداختم، بلکه مثل کسی که میخواهد یک فیلم بلند، مثلاً یک فیلم ده ساعته یا دوازده ساعته بسازد، چه به صورت سریال تلویزیونی و چه به صورت فیلمهای سینمایی که قبلاً ساخته میشد، این کتاب آقای حکیمیان مرجع اصلی خواهد بود. یعنی ما الان یک مرجع و زندگینامهی معتبر دربارهی امام داریم.
کارگردان فرزند صبح در مورد نثر کتاب روح الله هم گفت: نثر کتاب خیلی خوب است. نثر متینی دارد و حس و حال خاصی را منتقل میکند. هر جا که به روایت میرسد، روایتش با حال و مایهدار است. البته در جاهایی که روایت نمیکند، سند نقل میکند و به وقایعی که واقعاً اتفاق افتاده اشاره میکند و از متون دیگران هم استفاده کرده است. در برخی جاها مستقیماً نقل کرده که باعث میشود سندیت کتاب، اعتبار بیشتری پیدا کند. اما آنجاهایی که به عنوان نویسنده ظاهر میشود، نثر قوی و داستان پرکششی دارد.
بهروز افخمی در ادامه و در پاسخ به این پرسش که: دوست داشتید این کتاب قبل از فیلمتان منتشر میشد؟ توضیح داد:
فیلم «کُندن» مارتین اسکورسیزی و تأثیر آن برای آغاز پروژه فرزند صبح
نه، من فکر میکنم در هر حال من جرأت نمیکردم راجع به چنین چیزهایی فیلم بسازم. همان اول که از مؤسسهی تنظیم و نشر آثار امام، تماس گرفتند، فوراً گفتم من اصلاً جرأت چنین کاری را ندارم. یک سال بعد در پاریس فیلم «کُندن» مارتین اسکورسیزی را دیدم که دربارهی زندگی دالای لاما است و به نظرم یکی از بهترین فیلمهای مارتین اسکورسیزی است. خیلی تحت تأثیر فیلم قرار گرفتم و دیدم که فیلم دربارهی دوران کودکی و به دنیا آمدن دالای لاما تا ۱۴ سالگیاش است که بعد به هندوستان تبعید شود. یعنی همین دوران کودکی را در برمیگرفت. از شیوهای که فیلم را ساخته و لحن پراحساسی که به کار برده، به نظر میآمد که بودایی شده است. ولی در عین حال، فیلم خیلی باحال و با مایهای بود و تأثیرگذار، با فیلمبرداری پردهی عریض و با فیلمبرداری که من خیلی عاشقش هستم، یعنی راجر دیکینز. خلاصه ما آمدیم فکر کردیم که وقتی دربارهی دالای لاما که اصلاً هیچ محلی در سیاست دنیا ندارد، راجع به او به عنوان یک شخص استثنایی فیلم ساختهاند، حالا خیلی آدم باید به آن علاقهمند باشد، مثل اسکورسیزی که بودایی شده باشد، تا چنین چیزی بسازد. امام که شخصیت بسیار بزرگتر و تأثیرگذارتر و تحولسازتر در دنیا است، چرا نشود راجع به دوران کودکیاش فیلم ساخت؟ حالا با اشاراتی به همان ماجرای سیزدهم خرداد تا تبعیدش.
وقتی طرح در ذهنم شکل گرفت، برگشتم ایران و این را پیشنهاد کردم. گفتند خوب است، شروع کن همین را بنویس. ما هم نوشتیم و البته آنچه من نوشتم یک فیلم سه ساعته بود که دو تا نود دقیقه بود. نود دقیقهی اول تا همین جایی بود که الان ساخته شده و نود دقیقهی دوم مربوط بود به بخشی که خمین کاملاً در جریان جنگ جهانی اول گرفتار قحطی و وبا میشود و خانوادهی امام یکی یکی میمیرند در اثر وبا و بیماریهای همهگیر. جنگ طولانی است و انگلیسیها دارند غلهی ایران را میخرند و منتقل میکنند، و آن قحطی بزرگ آن دوران پیش میآید.
شهر در زمانی که امام، خمین را ترک میکنند، به ویرانهای تبدیل میشود. در دوران کودکی امام، قبل از جنگ جهانی اول و شیوع وبا، جمعیت خمین که سه محله داشت، به طور کلی شاید پنج هزار نفر هم نمیشد. این جمعیت در زمان ترک امام، احتمالاً زیر هزار نفر بوده است، زمانی که ایشان به اراک میروند. نیمه دوم داستان بسیار تأثیرگذار است و میتواند الهامبخش یک فیلم خوب باشد، هرچند که موضوع آن به شدت تلخ است. یک دلیل برای اینکه نیمهی دوم فیلم را نساختم این بود که بین نوشتن این فیلم سه ساعته و ساخت فیلم اول، یعنی نود دقیقهی نخست، یک فاصلهی چهار یا پنج ساله ایجاد شد. این فاصله به دلیل نمایندگی من در مجلس و مسائلی که پیش آمد، بود. در این مدت، آقای راعی فیلمی تحت عنوان «صنوبر» ساخت که به همان دوران مربوط میشد. وقتی بعد از مجلس دوباره مؤسسه به من مراجعه کرد و از من خواست تا این فیلم را بسازم، من اعلام کردم که دیگر قسمت دوم را نمیسازم، زیرا آقای راعی آن را ساخته است و شنیدم که بیشتر تأکیدش بر همان دوران نوجوانی بوده است. بنابراین تصمیم گرفتم آن قسمت را نسازم و اگر تمایل دارند، فقط نود دقیقهی اول را میسازم. آنها نیز موافقت کردند.
کتاب روح الله میتواند به نویسندگان کمک کند تا با جرأت بیشتری دربارهی شخصیت امام داستانهای سادهتر و عوامپسندتری بنویسند
افخمی در پایان و در مورد مخاطبین کتاب روح الله هم خاطر نشان کرد: طبیعتاً کتاب «روحالله» برای نخبگان، اهل تاریخ و کسانی که علاقهمند به مطالعه در این زمینهها هستند، مناسب است. این کتاب میتواند به عنوان یک مرجع معتبر مورد استفاده قرار گیرد. میتواند نقطهی شروعی برای نویسندگانی باشد که میخواهند رمان یا داستانهای کودکانه بنویسند. از این رو، این کتاب میتواند به نویسندگان کمک کند تا با جرأت بیشتری دربارهی شخصیت امام داستانهای سادهتر و عوامپسندتری بنویسند.