به گزارش گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو، رهبر انقلاب سال ۱۴۰۱ را سال «تولید، دانش بنیان، اشتغال آفرین» نام گذاری کردهاند. نگاهی به سخنرانی ابتدای فروردین ماه ایشان نشان میدهد، یکی از مطالبات مهم رهبر انقلاب عبور از بحث شعار زدگی و زمینه سازی برای تحقق واقعی تولید دانش بنیان و اشتغال آفرین بوده است. در همه سالهای که رهبر انقلاب در حوزه تولید و حمایت از کالای ایرانی تمرکز داشته اند، به جز بحث سیاستهای اقتصاد مقاومتی که عملا ترسیم فضای گفتمانی در حوزه اقتصادی انقلاب اسلامی، در حوزه اجرایی و حل مشکلات مردم در بحث اقتصاد شاهد اتفاق تحول آفرینی نبوده ایم.
اقتصاد ایران از حدود ۵۰ سال قبل عملا به درامدهای نفتی وابسته شده و شاید گذار از پارادایم نفتی به چارچوبهای تولید محور فرایندی زمان بر باشد. بسیاری امروز اعتقاد دارند که تنها راه برون رفت کشور از وضعیت اقتصادی کنونی تولید مبتنی بر دانش و فناوریهای روز است. البته خروجی و اثر این تغیر رویکرد و ریل گذاری مبتنی بر تواید دانش بنیان باید در تمام چالشها و مسائل زندگی عمومی مردم دیده شود. یعنی آثار اقتصادی دانشبنیانها باید در پوشاک، کشاورزی، صنایع با تکنولوژی بالا، صنایع کوچک و متوسط، حوزه خدمات، تبلیغات و ... دیده شود.
اول؛ هدف تولید دانش بنیان چه باشد؟
موضوع تولید دانش بنیان که از سوی رهبر معظم انقلاب مطرح و پیاده سازی آن مطالبه شده، عملا یک پارادایم نوین در فضای اقتصاد ایران قلمداد میشود، هدف این تغییر رویکرد نیز به وضوح، عبور از مسیرهای رسمی و سنتی پیشرفت و توسعه اقتصادی است. اگر فرض کنید میزان تولید ناخالص ایران در سال ۲۰۲۱ حدود ۳۰۰ میلیارد دلار باشد و قرار باشد با قدرتهای اقتصادی حال حاضر جهان رقابت داشته باشیم به طور حتم این فرایند از طریق مسیر مرسوم سنتی توسعه و پیشرفت اقتصادی، امکان پذیر نخواهد بود. بر همین اساس بایستی بدنبال اقدامات تحولی و شاید انقلابی در حوزه تولید به عنوان رکن اصلی پیشرفت اقتصادی باشیم. در واقع تولید دانش بنیان و علم محور، فضای نوینی است که در صورت تحقق و پیاده سازی عملا یک میان بر بسیار مهم و مستحکم برای ارتقا سطح تولید ناخالص کشور تلقی خواهد شد.
چگونه تولید دانش محور سرنوشت غولهای بزرگ حوزه مخابرات و تصویربرداری را زیر و رو کرد؟!
اگر هدف تشریح جزئیتر این ایده جدید باشد، باید موضوع در سطح بنگاهها و شرکتها بررسی شود، بر همین اساس با سه مثال که در ادامه مطرح میشو میتوان به اهمیت تغییر رویکرد در تولید واقف شد.
حدود ۴۰ سال پیش فناوری مرسوم عکاسی ظاهرا یک امپراتوری خود مختار در عرصه هنر و صنعت برای خود ایجاد کرده بود، اما با تحول دانش در حوزه تصویر برداری دیجیتال با سرعت باور نکردنی تمام داشتهها و ذخایر حوزه سنتی عکاسی از بین رفت. شرکتهای جدید که از ایدههای دانش محور استفاده کرده بودند به سرعت رشد کردند و میلیاردها دلار ثروت نصیب آنها شد.
همین موضوع در حدود ۲۰ سال قبل و در دهه ۲۰۰۰ میلادی در عرصه تلفن همراه مصداق پیدا کرد. شرکتهای ژاپنی تولید کننده تلفنهای ثابت تلفنهای همراه اولیه مثل سونی، پاناسونیک و... که باعرضه محدود محصول سود نسبتا خوبی را شناسایی میکردند به ناگاه با ایده تلفن همراه هوشمند رو به رو شدند و در مدت کوتاهی تمام بازارهای جهانی که در قرق خود داشتند را از دست دادند.
اما مصداق سوم مربوط به حوزه خودروسازی است، حوزه که در چهل سال گذشته با وجود انواع حمایتهای دولتی و... نتوانسته انتظارات را براورده کنند و حتی امروز پروندههای قطور فساد مربوط به صنعت قطعه سازی جنجالهای زیادی را به همراه داشته است. از سال ۲۰۱۵ با رونمایی رسمی و عرضه عمومی از نسل جدید خودروهای سواری برقی عملا یک انقلاب در صنعت خودروسازی جهان شکل گرفته است. طبق پیش بینی که خود شرکتهای خودروساز ارائه میکنند طی سالهای نچندان دور نسل جدید خودروهای برقی صنعت خودروسازی جهانی را متحول خواهد کرد. در واقع بزودی همان اتفاقی که حوزه تصویر برداری و تلفن همراه افتاد برای خودرو سازهای سنتی تکرار خواهد شد. کبه نظر میرسد زمان رقابت در زمین بازی موتورهای درون سوز سنتی به پایان رسیده شاید تا یک یا حداکثر دو دهه دهه دیگر اسم و رسمی از برندهای مطرح خودروساز با موتورهای نوع درون سوز به جا نمانده باشد.
این سه مصداق دقیقا میتواند شرایط تولید دانش بنیان و فضایی که میتواند در اختیار اقتصاد ایران قرار دهد را تشریح کند، قطعا تولید رمز توسعه و پیشرفت کشور است، اما سوالی که در ابتدا باید مطرح شود این است که کدام تولید؟ تولیدی که در مسیر بهبود مستمر قدم بردارد در فضای رقابت جهانی که هر بیست سال شاهد تحولات عظیم در حوزه علم و فناوری هستیم حتما نتیجه بلند مدت مطلوبی برای مردم و اقتصاد ایران در پی نخواهد داشت.
دوم؛ پارادایم نوین اقتصاد ایران چه طور کار میکند؟
در مقدمه بحث به کلیاتی از بحث تولید دانش محور و نوع اثر گذاری ان در شرایط کلان اقتصاد کشور و بنگاههای اقتصادی اشاره شد. در ادامه تلاش میکنیم یک تصویر کلی از نوع سازوکار اثر گذاری تولید دانش بنیان در محیط کلان اقتصاد و نسبت آن با اشتغال زایی را تشریح کنیم.
ذکر یک نکته حاشیه در این قسمت از بحث ضروری است، رهبر انقلاب در بحث تولید دانش بنیان به صورت ویژه روی بحث اشتغال نیز تاکید داشته اند، برخی کارشناسان تاکید دارند تولید دانش محور در کوتاه حتی منجر به کاهش سطح اشتغال بنگاه میشود، این درحالی است که در میان مدت و بلند از مسیر جهش رشد اقتصادی، سطح عمومی اشتغال به صورت خودکار افزایش پیدا میکند.
تغییر ریل گذاری در مسیر پروژههای دولتی و خصوصی از مسیر تولید دانش بنیان.
با توجه به پیش فرضهایی که در قسمت ابتدایی بحث مطرح شد، در ادامه تلاش میکینم بخشی از الزامات این تغییر ریل در حوزه تولید را تشریح کنیم.
هرچند جهت گیری کلان دولت حرکت به سمت تحقق اقتصاد هوشمند (یا در تفسیر حداقلی، همان مسیر دولت الکترونیک) به عنوان یک فضای فراگیر است، اما در حوزههایی مثل کشاورزی، صنعت (اعم از بالادستی و پایین دستی) و همچنین مسکن به عنوان لوکومتیو پیشران اقتصاد ایران، بایستی تولید دانش بنیان و اشتغال آفرین، پایه ریزی شود. بر اساس فضای کلی ترسیم شده در تصویر زیر، در حالی که اقتصاد هوشمند که ادبیات منحصر به فرد خود را دارد، در کلیت فضای ترسیمی سایه انداخته،
۱. تولید دانش بنیان به عنوان یک متا تگ، باید در پروژههای مختلف کشاورزی، صنعت و مسکن الصاق شود.
۲. در سطح دولتی اسناد آمایش سرزمینی به عنوان یک معیار سنجه، الزامات و حدود پروژههای عمرانی مرتبط با فضای دانش بنیان را تشریح میکند.
۳. در سطح بنگاهها و بخش خصوصی حمایتها و پشتیبانیهای حوزه تامین مالی و مالیاتی و گمرکی میتواند ریل گذاریهای تولید سنتی موجود را تغییر دهد.
۴. میزان نقش آفرینی فعلی دانش بنیانها در تولیدناخالص داخلی باید در محاسبات بانک مرکزی و مرکز آمار شناسایی شده و این اطلاعات آماری به صورت مستمر در سنوات بعد نیز ارائه شود.
البته همین جا باید توجه داشته باشیم که بحث حمایتها و پشتیبانی از دانش بنیانها نباید به محملی برای توزیع رانت مالیاتی و تامین مالی ارزان قیمت برای آنها تبدیل شود. برخی مدیران دولتی اعتقاد دارند، مشکل اینجاست که شرکتهایی که تا کنون وارد جرگه دانش بنیان شده اند، با وجود زیست در فضای گلخانهای و شاید تا حدودی لاکچری! از تسهیلات مختلف بهره مند میشوند، اما فضا برای ورود انبوهی از صاحبان کسب و کار به این حیطه بسیار دشوار شده است. از سوی دیگر وقتی یک نقشه راه کلی برای توسعه از مسیر تولید دانش بنیان وجود ندارد مشخص نیست که شرکت دانش بنیان باید در کجا و کدام حوزه به کار گرفته شود. بر این اساس در حوزههایی مثل مسکن، انرژی، کشاورزی و صنعت در مناطق مختلف باید چالشها احصا شده و برای رفع آنها فراخوانهای عمومی برای همکاری با دانش بنیانها داده شود.
سوم؛ نقش دولت/ الصاق پیوست دانش بنیان در پروژههای استانی
در بخش دولتی نیز شاید لازم باشد بودجهریزی عملیاتی دستگاههای اجرایی را مبتنی بر استفاده آنها از صنایع با تکنولوژی برتری که توسط دانشبنیانها ایجاد شده است، انجام دهیم. بازهم تاکید میشود که نباید به نحوی این اقدامات را سامان دهی کنیم بدون اوره خاصی برای کشور عملا فضای تبعیض را گسترده کرده باشیم، یعنی نباید شروع به توزیع رانت کنیم که در نتیجه آن شرکتهایی که واقعا دانشبنیان نیستند بیایند و از امتیازاتی که به شرکتهای دانشبنیان در حوزه مالیات، گمرک و تامین اجتماعی استفاده کنند.
در بسیاری از کشورها وقتی از دانشبنیانها در جهت ارتقا بهرهوری استفاده میکنند، این ارتقا بهرهوری را به طور مثال در کاهش مصرف انرژی و یا کاهش نیروی کار استفاده در نظر میگیرند و بعد میگویند که آیا این شرکت دانشبنیان اثر واقعی در تولید داشته است یا خیر. در نهایت برای تحقق این موضوع بایستی پروژههای دولتی حداقل در سطح تمام استانهای کشور پیوست دانش بنیان داشته باشد. جهت گیری سرمایه گذاری دولتی در تغییر ریل تولید سنتی به تولید دانش محور بسیار حیاتی است. همانطور که اشاره شد اسناد آمایش سرزمین در اینجا نقش یک معیار بالادستی را ایفا میکند و استنها بایستی بعد از احصا پروژههای دانش محور برای استفاده از ظرفیت دانش بنیانها فراخوانهای مختلف ارائه کنند. بحث پیوست دانش بنیان پروژههای استانی به صورت مجزا قابلیت تشریح و ادبیات سازی دارند که در روزهای آتی به انها پرداخته خواهد شد.
* علیرضا رحیمی نژاد