گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو؛ علی بخشی: بنیاد سینمایی «فارابی» اخیراً طرح تحول و سند چشماندازی را منتشر کرده که در آن سرفصلهای مختلفی برای تغییر زیرساختهای سینمایی ایران مطرح شده است. در این طرح تحول به چند مسئله مهم در ساختار سینمایی ایران که این روزها با بحران مواجه است توجه شده که به نظر میرسد از پس مطالعه دقیق شرایط سینمای ایران این نتیجهگیری و طرحریزی حاصل شده است.
دوران کرونا، تعطیلی سینماها و بیشتر رخدادها و فضاهایی که به پخش و اکران فیلم مربوط میشد، این عرصه را دچار بحرانهای اساسی اقتصادی کرد. در این دوران بسیاری از تهیهکنندگان و فضاهای خصوصی که پیش از این دست به تولید آثار سینمایی میزدند عملاً ورشکسته و از ادامه کار بازماندند. توجه به این اتفاق و احیاء دوباره این میدان اقتصادی پهناور که افراد بسیاری پیرامون آن ارتزاق میکنند نیازمند یک مطالعه عمیق و رویکرد ساختاری بلندمدت بود. اگرچه باید مدیریت بحرانی صورت میگرفت تا حیات سینما در این دوران به صورت کلی دچار مرگ نشود، اما در پس این احیاء نیاز مبرمی به درمان بلندمدت وجود داشت که این تفاق در طرح تحول بنیاد سینمایی فارابی به شکل درستی دیده شده است.
گسترش تعامل با ارگانهای دولتی، مردمی، و راهاندازی صندوقهای حمایتی، سرمایهپذیری و سرمایهگذاری با یک ساختار مطالعاتی و اجرایی یکی از نکاتی است که سینمای ایران مدت زمانی است که به آن نیاز دارد. جدای از احیاء سینما این اتفاق در مسیر تحقق نوعی عدالت فرهنگی هم قابل تمجید است. عدالت فرهنگی که یکی از مهمترین شعارهای سازمان سینمایی در دولت جدید است میتواند فضا را برای فیلماولیها و همچنین فیلمسازان مستقلی که در شهرستانها فعالیت میکنند باز کند. توجه به این مقوله جدای از توزیع سرمایه در سراسر کشور پتانسیلهای بسیاری را در امر مضمونی و گسترش فضاهای بومی در روایتگری آزاد میکند. مسائل بومی و توجه به آن در طی سالهای حیات سینما وجه مهم و تمایز سینمای ایران با سایر نقاط جهان ست چنان که فیلمسازان موفق ایران در سطح بینالمللی هم به واسطه این روایتهای بومی در جهان به موفقیت رسیده اند و آمارهای بسیاری در این زمینه موجود است.
این اتفاق منجر به توسعه و ارتقاء فعالیتهای بینالمللی سینمای ایران نیز میشود که یکی دیگر از سرفصلهای مهم این سند تحول در بنیاد سینمای فارابی است. این اتفاق میتواند در افزایش و جذب سرمایه یکی از نقاط تحول برای سینمای ایران باشد.
زمانی که این سینما بخواهد در ابعاد جهانی حرفی برای گفتن داشته باشد نیازمند یک استاندارد کیفی است و این استاندارد کیفی به دو مسئله دیگر پیوند میخورد. یکی توسعه اکوسیستمهای دانش بنیان و توجه به پدیدههای وظهور عرصه ارتباطات و دیگری بخش آموزش و تقویت و پرورش متخصصین آگاه که این دو اتفاق دیگر هم در سند چشمانداز بنیاد سینمایی فارابی به درستی دیده شده است.
از آنجایی که این بنیاد در گذشته نیز نقش حمایتی داشته در سرفصلهای دیگر این سند چشمانداز هم این نقش حمایتی به چشم میخورد و متمرکز کردن این مسائل در یک نهاد کاملاً اجرایی در حوزه سینما میتواند منجر به جلوگیری از گسست و چنددستگی در برنامهریزی و اجرای کلان برنامههای سینمایی شود و این اتفاق از هدر رفت بودجه و زمان نیز جلوگری میکند و این رشد و ارتقاء را تسریع میکند. بر اساس همین اصل است که تمرکز در برگزاری جشنوارهها و انتقال دبیرخانه جشنوارهها به بنیاد سینمایی فارابی هم میتواند به امری قابل اعتنا و مورد قبول تبدیل شود.
با نگاهی دقیق به این طرح تحول که در تاریخ بنیاد سینمایی «فارابی» صورت نگرفته بود و برای اولین بار رخ داده، نوعی در همتنیدگی به چشم میآید که به نظر اجرای آن را هم کمی سخت میکند. اما قطعاً در جایی که چنین طرح تحول نوین و در همتنیدهای نوشته شده به شکل و صورتهای اجرایی آن هم توجه شده است.
مهمترین اتفاق آنجاست که بنیاد سینمایی فارابی به عنوان یک نهاد حامی و اجرایی در حوزه سینما با تحول ساختار خودش، قصد ایجاد تحول کلیت سینمای ایران را دارد و از همین رو است که نیاز به حمایتهای گسترده مسئولان بالاتر در سازمان سینمایی و همچنین جامعه سینمایی را طلب میکند. هر چند که بنیاد فارابی هم باید خود در مسیر این تحول درهای تعامل را باز بگذارد و از پتانسیلهای موجود بهره ببرد.