به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، آیتالله ابوترابی در این مراسم یادبود که جمعه سی اردیبهشت در غرفه مجمع ناشران برگزار شد، بیان کرد: با آقای مصباح از زمانی آشنا شدم که در موسسه آموزشی «در راه حق» ثبت نام کردم. آن زمان سه شخصیت از ما آزمون و مصاحبه میگرفتند: آیتالله مصباح، آیتالله مظاهری و مرحوم دکتر احمد احمدی. پیش از آن، از طریق خانواده و پدرم با ایشان آشنا بودم. پدرم از کودکی با ایشان آشنا و همسایه بود و همیشه ایشان را جزو شخصیتهای استثنایی معرفی میکرد. از همان زمان، پدرم عشق دو نفر را در دل ما نهاد: حضرت امام و آیتالله مصباح.
وی افزود: زمانی که دورههای در راه حق رسمی شد، تحت عنوان فوق لیسانس و دکتری، در دروس مختلف تحت تعلیم ایشان بودیم. درسهای اخلاق ایشان در مؤسسه برگزار نمیشد و در دفتر رهبری برگزار میشد.
علی مصباح یزدی، فرزند آیتالله مصباح، در ادامه بیان کرد: محل مطالعه پدرم اتاقشان بود. آن بخش از وقتشان که برای مطالعه و تحقیق بود، در اختیار خودشان بود و کسی مزاحمشان نمیشد. آن بخش از وقتشان که برای خانواده بود، کاملاً جدا از مسائل علمی و کاری بود. ایشان با تمام اعضای خانواده، از کوچک و بزرگ، بسیار خودمانی و مهربان و بدون تکلف بودند. وقتی به دیدار ایشان میرفتیم، خودشان به آشپزخانه میرفتند و وسایل پذیرایی ما را تهیه میکردند.
فرزند آیتالله مصباح درباره رفتار پدرش در برخورد با مخالفان گفت: ایشان با مخالفانشان با دلسوزی برخورد میکردند. حتی برخوردهای تندشان با دلسوزی بود. زمانی، ایشان برای یک سلسله سخنرانی در ماه رمضان به اصفهان دعوت شده بودند و درباره مسائل جنجالبرانگیز قبل از انقلاب صحبت میکردند. یکی از مخالفان تفکر ایشان روزی بعد از جلسه آمد منزل و شروع کرد به بحث و مخالفت کردن. وقتی حرفها تمام شد، از پدرم پرسید من از شما سوالی دارم. چگونه است که حتی مخالفان هم شما را دوست دارند؟ پدر فرمودند شاید دلیلش این است که وقتی مخالفت میکنم، غرضی ندارم و نفعی برای من ندارد. مخالفت من از سر دلسوزی است. آنچه واضح بود، این بود که ایشان در همه ابعاد و زمینهها میکوشید وظیفهاش را در آن حیطه انجام دهد.
آیتالله ابوترابی بیان کرد: بنده در مرکز دایرهالمعارف علوم عقلی و اسلامی، از سال 80 قائممقام هستم. ایشان نکات مثبت مدیریتی بسیار متعددی داشتند؛ مثل برنامهریزیها و اهداف و برخورد با زیرمجموعهها. ایشان میفرمودند این مجموعه و کاری که در این مرکز شروع کردهایم، کاری درازمدت است و نباید برایش عجله کرد. به من گفتند این دایرهالمعارف باید با بالاترین استانداردهای جهانی تدوین شود. گفتند ما تصمیم نداریم این اثر در عمر ما منتشر شود؛ ولی باید پایههای کار را محکم کنیم. ابوترابی با بیان اینکه علامه مصباح این پروژه را پروژهای پنجاه تا صدساله تعریف کردند، گفت: ایشان همت بلندی در کارهای مختلف داشتند. رهبر انقلاب به ایشان فرموده بودند که شما بیست سال آینده را دارید میبینید. ایشان زمانی فرمودند مقالههای دایرهالمعارف باید بالاترین سطح مقالات بینالمللی را داشته باشد. همچنین میگفتند برای هر علمی باید نقشه آن علم کشیده شود. ایشان تحت تأثیر جو سیاسی قرار نمیگرفت و زخم زبان دیگران در برنامهریزیهایش هیچ تأثیری نمیگذاشت. ایشان در مدیریتهایش اخلاق را رعایت میکرد؛ حتی در مسائلی مانند تعدیل نیرو. یک بار به ایشان گفتم محققی تخلفات مالی کرده. فرمودند صبر کن. برای هدایتش چه فکری کردهای؟ منشأ تخلفش چه بوده؟ اول راه هدایت را پیدا کن، بعد تصمیم به برخورد بگیرید.
علی مصباح افزود: در هیچ دورهای، بیش از دوران اصلاحات با ایشان برخوردهای قهرآمیز نشد؛ برخوردهایی که برای بردن آبروی ایشان و انکار عقایدشان صورت میگرفت. ایشان زمانی نزد مقام معظم رهبری بودند و رهبر احوال ایشان را میپرسید. ایشان گفته بود من داروی خوبی پیدا کردهام برای درمان بیماریها: فحشدرمانی. تهمتهایی که به من میزنند و توهینها حال من را بهتر میکند. ایشان حس میکردند کارهایشان را برای خدا میکنند و این توهینها لازمه کار است. هیچ نگرانی از این بابت نداشتند و به تأثیر کارشان پی میبردند. ایشان این روحیه را به اطرافیان هم منتقل میکردند. دیگران از مرحوم مصباح درخواست میکردند که جواب تهمتها را بدهند تا آنها فکر نکنند حرفشان درست است. ایشان این آیه قرآن را میخواندند که «ان الله یدافع عن الذین آمنوا». اگر لازم باشد، خدا دفاع میکند. ما داریم از دین و خدا دفاع میکنیم.
علی مصباح ادامه داد: یکی از روشهای آیتالله مصباح در پرورش شاگردان این بود که به آنها استقلال فکری میدادند و از خودسانسوری جلوگیری میکردند.
مصباح درباره اعزام طلاب به خارج از کشور گفت: برنامه مؤسسه برای اعزام دانشجویان و طلاب به خارج از کشور این است که علوم انسانی روز و نظریات رایج در رشتههای مختلف علوم انسانی را بررسی کنند و آن را بر اساس مبانی اسلامی بسنجند تا جریان تولید علوم انسانیِ اسلامی در حوزه رشد کند. اولین گام برای این کار این بود که با منابع دست اول و نظریات غربیها آشنا شوند. راهش این بود که عدهای را بفرستند تا بیواسطه با استادان آن زمینهها در علوم مختلف آشنا شوند و آنها را دستمایه تحقیقات بعدی کنند. به همین دلیل، اول 12 نفر را اعزام کردند تا در زمینههای تخصصی موردنیاز این رشتهها مطالعه و بررسی کنند تا دستاوردی برای مراحل بعد باشد. بعد هم چند دوره مختصرتر این اعزامها انجام شد. این اعزامها عمدتاً در موضوعاتی بود که آن رشته در ایران شناختهشده نبود یا فرد مورد قبولی در آن حوزه وجود نداشت؛ مثلاً زمانی که فلسفه اقتصاد در ایران متخصصی نداشت و رشتهای هم در این حوزه تدریس نمیشد، چند نفر از دانشپژوهان علوم اقتصاد را فرستادند تا تحقیق کنند در جهان کجا صاحبنظر این حوزه حضور دارد. کمکم با این پایهگذاریها و بعد هم با توسعه فناوری ارتباطات، کمتر احساس نیاز شد که کسی به خارج از کشور برود و بسیاری از کارهای بعدی به صورت ارتباطات برخط انجام شد.