به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، آژانس یهود که همان سازمان جهانی صهیونیسم است، در سال ۱۹۲۹ با هدف تاثیرگذاری در امور اقتصادی و اجتماعی کشورها تأسیس شد. بعد از اینکه این آژانس در کشورها دفترهایی را تأسیس کرد، فعالیت خود در قالب یک مرکز فرهنگی اما با هدف نفوذ سیاسی و اقتصادی شروع کرد.
صهیونیسم سیاسی که بر اساس دیدگاههای «تئودور هرتزل» آتئیست اصالتا صربستانی شکل گرفت، معتقد بود که همه یهودیان باید به سرزمین موعود برگردند. بر این اساس آژانس یهود به عنوان بازوی رژیم صهیونیستی فعالیت خود را در اکثر کشورهای جهان شروع کرد. رژیم صهیونیستی که برای پیشبرد اهداف خود و نفوذ حداکثری، سیاست بیطرفی را پیش گرفته بود، در جنگ اخیر میان روسیه و اوکراین مجبور شد تا از این سیاست دغلبازانه دست کشد و حمایت خود از اوکراین را اعلام و کماندوهای خود را در قالبهای مختلف به اوکراین اعزام کند.
این موضوع سبب شد تا روسیه نسبت به این اقدام واکنش نشان دهد تا جایی که خواستار توقف فعالیت دفاتر آژانس یهود در این کشور شد. خبرنگار در گفتوگویی با «محمدحسن قدیری ابیانه» استراتژیست و سفیر پیشین ایران در مکزیک و استرالیا، نظر وی را در خصوص این تحولات جویا شد.
صهیونیستها از دیرباز به دنبال سلطه بر کشورها بودند. آنها طبق کتاب مقدسشان تلمود که کتاب شریعت آنان محسوب میشود، غیر یهودیان را حیوانات ناطق میدانند که خداوند آنان را آفریده که در خدمت یهودیان باشند. این نگاه آنان به همه غیر یهودیان است. از این جهت نمیتوان گفت که صهیونیستها نژادپرست هستند، به این دلیل که در این نگاه نژاد غیر یهود را نژاد آدمیان نمیدانند. نگاه رژیم صهیونیستی از صهیونیسم و (هرتزل) ایده گرفته و معتقد است که باید یهودیان در جهان مسلط باشند و همه افراد باید در خدمت آنان باشند. شعار آنان برای اشغال فلسطین هم سلطه از نیل تا فرات بوده است. ۲۰ کشور را جز سرزمین یهودیان میدانند. حتی مکه و مدینه را هم جز کشورهای متعلق به یهودیان میدانند. بر این اساس همواره این رژیم زندگی خود را با تجاوز پیوند زده است. تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی این رژیم در هر جنگ و تجاوزی پیروز مطلق بود.
از زمان پیروزی انقلاب این رژیم دیگر نتوانست در هر جنگی قدرت برتر را داشته باشد. آنان حتی از لبنان و فلسطین نیز شکست خوردند. در حال حاضر با اینکه این رژیم دور خود دیوار کشیده، باز هم احساس امنیت نمیکند. از دیرباز صهیونیستها برای سلطه در جهان برنامهریزی کردهاند. این موضوع به زمان قبل از شکلگیری رژیم صهیونیستی برمیگردد.
بر اساس این برنامهریزی آنان باید در اقتصاد و افکار عمومی جهان مسلط شوند. بنابراین، صهیونیستها به تحصیل در رشتههای خاص سوق داده شدند. آنان توانستهاند در اکثر کشورهای غربی رسانه را در اختیار بگیرند و در حاکمیت برخی از کشورهای ابرقدرت مانند آمریکا تاثیرگذار باشند. به طوری که سیاست خاورمیانهای کاخ سفید را صهیونیستها تعیین میکنند.
صهیونیستها نه تنها بازوی عملیاتی آمریکا در خاورمیانه هستند، بلکه آنان خودشان را بیشتر از یک بازوی عملیاتی میدانند. صهیونیستها در عمل آمریکا را برای خود میدانند. لابی صهیونیستها در آمریکا فعال است. آنها در انتخاب نمایندگان و روسای جمهوری در آنجا بهصورت فعال عمل میکنند. با توجه بهاینکه صهیونیستها در بهدست گرفتن افکار عمومی از طریق رسانهها نقش ایفا میکنند، آمریکا نیز متاثر از این موضوع است. صهیونیستها توانستهاند در آنجا بخش بزرگی از رسانهها را در اختیار داشته باشند. در زمان رژیم شاه نیز صهیونیستها بخشی از اقتصاد ایران را در اختیار داشتند.
زمانی که انقلاب اسلامی ایران به پیروزی رسید، دست آنان را از کشور کوتاه کرد. اتحاد جماهیر شوروی نیز از این قائده مستتثنی نبود. یکی از کارهایی که آنان در کشورهای دارای نفوذ انجام میدهند، این است که صهیونیستها را تقویت میکنند تا بتوانند نیروهایشان را در تمام احزاب داشته باشند. این کار را با روسیه نیز انجام دادهاند. بخشی از افرادی که به فلسطین اشغالی مهاجرت کردند، روس تبار بودند. اما نکته قابل توجه اینکه صهیونیستهای اروپایی خود را برتر از سایر صهونیستهای مهاجر به فلسطین اشغالی میدانند. همزمان تلاش میکنند صهیونیستهای داخل کشورهای مختلف را نیز ساماندهی کنند و از آنها برای مقاصد و منافع خودشان استفاده کنند. صهیونیستها معتقد هستند باید اموال دیگران را با تقلب مصادره کنند. بر اساس دیدگاه صهیونیستی، آنها مجاز هستند که پول غیر از یک یهودی را بدزدند. بنابراین اینها در اوج فلاکت مردم آلمان و اروپا همین سیاست را دنبال میکردند.
آنها مورد نفرت مردم اروپا بودند که این نفرت جنبه مذهبی نداشت، بلکه به خاطر دغلبازی و مال اندوزی آنان از طریق فریب بود. از طرف دیگر آژانس یهود اعلام میکرد که ما دنبال سرزمین موعود هستیم. به دلیل اینکه این گروه مورد تنفر مردمان اروپا قرار داشتند، اروپاییان نیز موافق بودند تا آنان اروپا را ترک کنند. بنابراین، حمایت کردند تا رژیم صهیونیستی در فلسطین تشکیل شود. اما مشکل کشورهای اروپایی این بود که صهیونیستها به طور کامل کشورهای اروپایی را ترک نکردند و توانستند در بخش اقتصاد این کشورها به طور فعال عمل کنند.
همه صهیونیستها در هر کشوری که بودند به نفع رژیم صهیونیستی جاسوسی انجام میدادند. حتی ما صهیونیستهایی داریم که از آمریکا نیز جاسوسی میکردند. بعضی از این افراد نیز تا سالها در زندانهای آمریکا بودند که بعدها تحت فشار صهیونیستها آزاد شدند. زمانی که در کشور مکزیک و استرالیا به عنوان سفیر حضور داشتم، صهیونیستها فعالیت زیادی نیز در آنجا داشتند.
لابی صهیونیستها در کشورهای مکزیک و استرالیا در روزنامهها، احزاب و اقتصاد آنان نفوذ داشتند. آنها با قدرت رسانهای که داشتند، خودشان را دوستان مسیحیها و مسلمانان را دشمن مسیحیان معرفی کردهاند. این در حالیست که صهیونیستها به هیچ عنوان اعتقادی به معجزه حضرت مریم و حضرت مسیح (ع) ندارند. آنان نگاه خود را در این باره بروز نمیدهند. آنها همچنین تلاش کردند تا در روسیه نیز مانند سایر کشورها در قدرت و اقتصاد آنجا نفوذ کنند. همواره اهداف صهیونیستها با اهداف آمریکا و برخی از کشورهای اروپایی همسو و بر ضد روسیه بوده است. این موضوع اخیرا برای روسیه روشن شده است.
از زمانی که رویارویی روسیه بر سر جنگ اوکراین با کشورهای اروپایی و آمریکا و ناتو بیشتر شده، روسها بیشتر از گذشته متوجه نقش صهیونیستها شدهاند. به دلیل نقش صهیونیستها در جنگ اوکراین، روسیه فعالیت دفاتر آژانس یهود در آنجا را محدود کرد تا جایی که اعلام کرد، قصد دارد همه دفاتر را تعطیل کند. آژانس یهود در روسیه صرفا یک مرکز فرهنگی نبود. پوتین که میدید صهیونیستها در جریان رویارویی با اوکراین، طرف این کشور را گرفتهاند، تصمیم گرفت تا روابط خود با آژانس یهود را تغییر دهد. نکته قابل توجه دیگر اینکه صهیونیستها نمیتوانند در جنگ اوکراین خود را بیتفاوت نشان دهند.
صهیونیستها در این جنگ، طرف اوکراین را گرفتند و روسها برای نخستینبار در جنگ سوریه یک موشک به سمت هواپیمای متجاوز صهیونیستی شلیک کردند، اما به هدف نخورد. رژیم صهیونیستی مجبور شد تا موضع خود درباره سوریه را علنی کند. حتی نیروهایی از رژیم صهیونیستی مانند کماندوهای آنان تحت پوششهای مختلف وارد این جنگ شدند. از همین رو روابط روسیه و اسرائیل روزبه روز روبه وخامت میرود.
واقعیت این است که رژیم صهیونیستی رو به اضمحلال است. افرادی که به فلسطین اشغالی به امید امنیت و رفاه بیشتر مهاجرت کردهاند امروز احساس امنیت نمیکنند و بسیاری از آنان تلاش میکنند تا مهاجرت معکوس داشته باشند؛ یعنی به کشورهای اصلیشان برگردند. یکی از مشکلاتی که امروز رژیم صهیونیستی با آن روبرو است، همین مهاجرت معکوس است. استراتژیستهای غرب و شرق و حتی دوستان این رژیم معتقدند که این رژیم در حال نابودی است. هرچه فروپاشی این رژیم برای کشورها مشخص شود، موضعگیریها بر ضد این رژیم افزایش پیدا میکند.