به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، رئیس اندیشکده مطالعات انقلاب اسلامی طلوع مهر گفت: این که مقام معظم رهبری فرمودند «مشارکت حداکثری»، این فقط مخصوص انتخابات نیست. بلکه برای حفظ انقلاب اسلامی است. ما تا آنجایی که مقدور است مدام باید مشارکت را بیشتر کنیم. اگر ما میتوانیم یک نفررا همراه انقلاب کنیم آن کار را باید بکنیم، فقط مخصوص انتخابات نیست که بگوییم یک رأی بیشتر شود. همیشه باید مشارکت را افزایش داد و حداکثری ایجاد کرد. تا بهتر بتوانیم برای آیندۀ مطلوب انقلاب اسلامی برنامه ریزی کنیم.
بیستمین نشست از هشتمین دورۀ کرسیهای آزاداندیشی باعنوان «آینده پژوهی انقلاب اسلامی» به همت مجمع هماهنگی پیروان امام و رهبری استان قم و اندیشکده مطالعات انقلاب اسلامی در دانشگاه طلوع مهر قم به صورت حضوری و مجازی برگزار شد.
حجت الاسلام والمسلمین محسن مهاجرنیا در این نشست در ادامه بحث شاخصهای اصلی برای ساخت آینده مطلوب انقلاب اسلامی گفت: در کنار عواملی مثل مشروعیت، هویت و مشارکت، یکی دیگر از عوامل مهم «نفوذ حاکمیت» است، این عوامل همه وابسته به هم هستند. یعنی مشروعیت، هویت، مشارکت و نفوذ حاکمیت، همه اینها باهم برای آینده تولید قدرت میکنند.
وی در تبیین این عامل گفت: نفوذحاکمیت یعنی این که «حاکمیت» در تمام اجزای این کشور باید حضور داشته باشد. انقلاب اسلامی در همه دلها حاضر باشد. نباید شرایطی ایجاد شود که انقلاب بخشی از نفوذ خود را هدر بدهد. بخشی از مردم دلسرد شوند. بعضی از مناطق آن و قدرت خود را از دست بدهد. همه ملت، یعنی 80 میلیون جمعیت، همه مساحت ایران، همه حوزه نفوذ اینها باید تحت حاکمیت جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی باشد. هر وجب آن که کم شود یعنی دولت دارد نفوذ خود را از دست میدهد. هر نفری که ضد انقلاب، مخالف و اپوزیسیون شود و وفاداری خود را از دست بدهد یعنی به همان نسبت دولت دارد قدرت خود را از دست میدهد، یعنی انقلاب اسلامی تضعیف میشود.
رئیس اندیشکده مطالعات انقلاب اسلامی طلوع مهر گفت: این که مقام معظم رهبری فرمودند «مشارکت حداکثری»، این فقط مخصوص انتخابات نیست. مخصوص حفظ انقلاب اسلامی است. ما تا آنجایی که مقدور است مدام باید مشارکت را بیشتر کنیم. یک نفر هم یک نفر است. اگر ما میتوانیم یک نفر همراه انقلاب کنیم آن کار را باید بکنیم، فقط مخصوص انتخابات نیست که بگوییم یک رأی بیشتر شود. همیشه باید مشارکت را افزایش داد و حداکثری ایجاد کرد تا بهتر بتوانیم برای آینده برنامه ریزی کنیم.
وی افزود: اگر بخواهیم برای آینده برنامه ریزی کنیم و سناریوی حفظ نظام را طراحی کنیم، نفوذ فراگیر حاکمیت باید تثبیت شود. در بین تمام نژاد، اقوام، زبانها و همه ملت، اختلافات و تفرقهها باید به صفر برسد. همه مواردی که امام راحل بعد از انقلاب مطرح کرد یعنی «وحدت شیعه و سنی». «وحدت حوزه و دانشگاه» و... برای چه بود؟ چون حاکمیت و نفوذ انقلاب اسلامی در وحدت است. شما هر مقدار تفرقه داشته باشید یعنی این که حاکمیت تضعیف میشود. حوزه و دانشگاه هر مقدار جدا باشند یعنی انقلاب دارد تضعیف میشود، یعنی نمیتوانیم به آینده مطلوب برسیم.
استاد فلسفه سیاسی حوزه و دانشگاه سپس گفت: باید وحدت یکپارچگی و همگرایی در همه چیز باشد. اگر دین و سیاست از هم جدا شوند، یعنی یک بخشی از مقدسین جامعه بگویند ما با سیاست کاری نداریم، عملاً یعنی آن بخش ناکارآمد شده است، آن قسمت دیگر حرکت نمیکند. یک عدهای فقط سیاسی شوند دین را رها کنند. عملاً اینها این کشتی را از حرکت باز داشته اند. چه دین بدون سیاست، چه سیاست بدون دین، چه عاشورای بدون سیاست، بدون حمایت از نظام، چه حمایت از نظام بدون عاشورا، بدون ولایت، بدون عشق ائمه (ع)، همه اینها باعث تضعیف نفوذ حاکمیت میشود.
استادمهاجرنیا افزود: انقلاب اسلامی دنبال همگرایی حداکثری است در همه عرصه ها، هر کجا تضعیف شود یعنی ما داریم نفوذ را از دست میدهیم. امروز اگر در زمینه عفت و حجاب و دین داری و تدیّن و... خدشهای وارد شود، نفوذنظام کم میشود. امروز اگر بیکاری و فساد و مشکلات اقتصادی و اینها باعث نارضایتی شود یعنی دولت در این بخش دارد نفوذ خود را از دست میدهد و نمیتواند مدعی شود که من میخواهم آینده را بسازم.
استاد حوزه و دانشگاه افزود: یکی از چیزهایی که میگویند اگر جامعهای دچار بحران شود، جامعه به سمت فروپاشی میرود همین «نفوذ حاکمیت» است. همان طوری که بحران آن سبب فروپاشی میشود تقویت آن هم سبب اقتدار میشود؛ لذا نفوذ حاکمیت در همه عرصهها بحث جدی است. اعتماد عمومی و سرمایه عمومی خیلی در نفوذ مهم هستند. هر مقدار سرمایه عمومی قوی باشد یعنی دولت نفوذ قوی دارد. هر وقت اعتماد عمومی را از دست دادیم یعنی حاکمیت نفوذ خود را از دست داده است. اینها ملازم و متلازم همدیگر هستند؛ لذا مقوله نفوذ بسیار مهم هست. این نفوذ نیاز به مراقبت دارد، نیاز به نظارت دارد. مثل یک درختی باید دائماً آبیاری شود که نفوذ دولت کم نشود.
استاد مهاجرنیا سپس گفت: نکته بعدی که باز برای آینده مهم است چیزی به نام «توزیع ارزش ها» است، یعنی توزیع امکانات، توزیع مقامات، پست ها، مسئولیت ها، به تعبیر دیگر تمرکز باید بشکند. هیچ چیزی در این کشور نباید در یک عدهای متمرکز شود. سرمایه ملی و اقتصادی باید به صورت عادلانه در جامعه پخش و بین همه توزیع شود. سرمایه ملی چیست؟ یک بخش آن اقتصادی است. اقتصاد باید پخش شود. طبقه بندی مرفه و فقیر باید از بین برود. همه باید بتوانند به حداقلی از زندگی برسند. یک بخش هم مشاغل سیاسی است که همه باید به طور مساوی به آن دسترسی پیدا کنند. قدرت نباید در انحصار عدهای باشد. نباید یک عدهای فقط همیشه در رأس قدرت باشند. این قدرت باید بین همه شهروندان بچرخد. یکی از چیزهایی که باعث پیروزی و استمرار و ثبات و آینده یک کشور میشود توزیع عادلانه قدرت است.
وی افزود: قدرت وقتی دست یک نفر بود استبداد میشود. حالا یک وقت قدرت اقتصادی است استبداد اقتصادی پیش میآید. یعنی یک عدهای یک قشری برای همه جامعه تصمیم میگیرند. به حرف هیچ کس هم گوش نمیدهند. پول دارند، امکانات دارند، انحصار دارد، هر طور میخواهند احتکار میکنند. هر جور میخواهند قیمتها را بالا و پایین میکنند. الان در جامعه ما در یک سری چیزها اینطور است. یعنی یک عدهای استبداد اقتصادی دارند چرا؟ چون انحصار اقتصادی دست آنها است. قدرت دارند هر جور میخواهند جامعه را میچرخانند هیچ کس هم نمیتواند با اینها برخورد کند. این انحصارات باید بشکند. قدرت باید توزیع شود و توزیع قدرت یکی از مهمترین ساز و کارهایی است که مشارکت ایجاد میکند، دلگرمی برای ملت ایجاد میکند، امید نسبت به آینده ایجاد میکند.
استاد مهاجرنیا افزود: در نظام اسلامی که مردم سالاری دینی، اصل است، اگر ما میخواهیم آینده را تضمین کنیم باید بر اساس این اصل مردم سالاری پیش برویم. نمیشود سرقفلی دولت را به یک عدهای بدهیم، اقتصاد را به یک عدهای بدهیم بعد هم بگوییم برای آینده برنامه ریزی کنید. این طور نمیشود، چون مردم پای کار نیستند و کنار میکشند. مشارکت کم میشود. به هر حال توزیع قدرت باید به گونهای باشد که برای نسلهای جدید، جامعه پذیری اتفاق بیافتد. اگر نسل جدید ببینند قدرت در انحصار همان نسل اول مانده است، لذا عملاً جامعه پذیری رخ نمیدهد و اینها با سیستم ارتباط برقرار نمیکنند.
وی با طرح این سوال که چرا بیگانگی و دوگانگی بین بعضی از نسلها به وجود آمده است؟ گفت:، چون نسلهای بعدی که میآیند عملاً میبینند که نمیتوانند با قدرت، با اقتصاد، با سیاست، با فرهنگ، با اخلاق ارتباط برقرار کنند. چون در انحصار یک عدهای هست و این باعث میشود که عملاً دوگانگی و گسست نسلی ایجاد شود و ما هر چه جلو میرویم، میبینیم مشارکت کم میشود. این نسلهای جدید همراه نمیشوند، چرا؟ چون مشارکت پیدا نمیکنند. چون کسی اینها را بازی نمیگیرد. چون قدرت از دست قبلیها گرفته نمیشود که به اینها داده شود و هیچ امیدی نیست که اینها بیانید و مشارکت کنند.
وی افزود برخی میگویند برای چه مشارکت کنیم؟ چون ما که سهیم نیستیم. ما صاحب این شرکت نیستیم، سهام این شرکت مال همه ما نیست. این سهام را قبلاً به یک عدهای فروختند و آنها هم دیگر تحویل نمیدهند. این است که مشارکت پایین میآید. مشارکت که پایین میآید یعنی توزیع قدرت نیست. توزیع امکانات، توزیع کالاهای اجتماعی نیست؛ و وقتی اینها نباشد عملاً شما میبینید گسست ایجاد میشود. بعد نتیجه همه اینها چه میشود؟ شما نمیتوانید برای آینده برنامه ریزی کنید. نمیتوانید یک سناریوی درست بنویسید.
وی در ادامه افزود: در کنار این چند شاخص اصلی که عرض شد اگر میخواهیم پیش برویم باید مدیریت کنیم. برای ساختن آینده با توجه به همه این شرایط مدیریت کلان این کاروان، این هشتاد میلیون جمعیت، این کشوری به نام ایران و این انقلابی به نام انقلاب اسلامی با همه وفاداران داخلی و خارجی این کاروان اگر بخواهد حرکت کند چند نکته در کنار این نکاتی که عرض کردم باید رعایت شود.
استاد مهاجرنیا سپس گفت: یک نکته این است که یک «چشمان بیدار و یک دیده بانی» نیاز است که مشروعیت، توزیع، هویت، نفوذ حاکمیت و... رصد کند تا یک وقت خدشهای به اینها وارد نشود. رصد کند آن راهبرد مرصادی که قبلاً در بحث راهبردها داشتیم که مشکلی پیش نیاید. چشمان بیداری که هر وقت مردم خواب هستند او بیدار باشد، ببیند که یک وقت گرگ به گله نزند. کاملاً مراقبت کند که مسیرها خوب پیش بروند تا این کاروان راه برود.
وی افزود و بعد از مشاهده بازاندیشی، ریشه یابی و مرحله بعد این است که دائماً طبق برنامه، نوسازی کنید. دائماً پوست اندازی کنید، دائماً فکر این باشید که لحظه به لحظه شما به سمت نو شدن و تازگی پیش بروید؛ لذا مدیریت کلان برنامه آینده بعد از این که مشاهده میکند، بحران را میبیند، بعد بحران را رفع میکند و باید فکر نوسازی هم باشد. فکر این باشد که بالاخره این مسیر را، آدمهای آن را، برنامههای آن را، تدارکات آن را دائماً نوسازی کند که پیش برود.
استاد مهاجرنیا سپس افزود: یک کار بعدی هم که مدیریت کلان باید برای ساختن آینده انجام بدهد این است که «احساس خطر» آن جدی باشد. آدمهایی هستند که خطر را میگویند چیز خاصی نیست. بحران پیش میآید میگویند این خواست خدا بود. بحران پیش میآید میگویند این گناه مردم بوده است. این یعنی بی توجه بودن. کسی که مدیریت کلان دارد این طور حاشیه سازی نمیکند بلکه برنامه ریزی میکند. گوش او آماده است که اولین آژیری که زده شد احساس خطر را ببیند و سریع بگوید بروید به پناهگاه و نگذارد که نیروهای او تلف شوند. به موقع مداخله و اقدام میکند.
وی در پایان گفت: نکته بعدی که خیلی مهم هست این است که مدیریت کلان وقتی سر صحنه آمد، به «حذف موانع»، رفع بحران، رفع مشکلات و گرفتاریها اقدام کند، زیرا ما برای این که ما به سمت آینده حرکت کنیم باید بحرانها را پشت سر بگذاریم. این مجموعه چیزهایی است که برای برنامه ریزی آینده بسیار مهم است. اگر به آن توجه کنیم، میتوانیم برای آینده مطلوب انقلاب اسلامی برنامه ریزی کنیم.