به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، محمدرضا شرفیخبوشان درباره رمانهایی که با محوریت حضرت محمد (ص) و زندگی و سیره آن حضرت نوشته میشوند گفت: در درجه اول ما با نویسندهای روبهرو هستیم که معتقد است ادبیات تعلیمی هنوز وجود دارد. ادبیات تعلیمی مقولهای است که در نگاه رمان امروز محل بحث است؛ اینکه آیا رمان میتواند هنوز رسالت تعلیمی داشته باشد؟ نویسنده امروز طبیعتا به دستاوردهای رمان امروز هم میاندیشد؛ زیرا با مخاطب روبهروست، کسی که رمان امروز را خوانده است و ادبیات داستانی را میشناسد. درست است که در درجه اول بر اساس اعتقادش به سراغ رمانی میرود که درباره پیامبر است؛ ولی در کنار آن انتظاراتی هم از جنبه ادبیات داستانی اثر دارد.
وی افزود: میخواهم این را بگویم که برخلاف چیزی که گاهی وقتها مطرح میشود، این مقوله تعلیم با رمان امروز بیگانه نیست. هنوز رمان میتواند وجه آگاهیدهنده داشته باشد، بهخصوص ادبیات دینی؛ زیرا رمان دینی متعلق به مرز خاصی نیست و هر کسی در هر جایی میتواند چنین اثری بنویسد و میتوانیم از منظر نقادانه بپذیریم که رمان دینی است؛ اما رمان دینی چیست؟
این منتقد ادبی تعریف خود از رمان دینی را اینطور ارائه داد: رمان دینی، رمانی است که داعیهدار بیان امر غیبی است. این نوع رمان با رمان واقعگرا متفاوت است؛ یعنی وجه برجسته و ویژه رمان دینی پرداختن به امر غیبی است. اینکه جهان پس از مرگی وجود دارد، نویددهندگانی از طرف خداوند آمدهاند و به ما میآموزند چگونه رفتار کنیم تا در جهان اخروی سرنوشت نیکی داشته باشیم.
وی به ماهیت داستانی زندگی و رسالت پیامبران اشاره و بیان کرد: عمل به رسالت هر پیامبری در کنار خود، داستانی پدید میآورد. شخصیت پیامبر در ادیان مختلف ایفای نقشی است در یک روایت. مقابلهای که پیامبران با کفر و جهل دارند همان شروع داستان است. پیامبران تلاش کردند که موانع را از پیش رو بردارند و اینها همه روایت است و سراسر قرآن نیز پر از این روایتهاست که ما را به این تلاشهایی که پیش از پیامبر اسلام انجام شده است ارجاع میدهد. بشر در یک زمینه داستانی قرار دارد و هرکس روایت خود را میسازد. پس نوشتن درباره پیامبران در یک رمان دینی جذابیت بالایی دارد؛ بهخصوص پیامبر عظیمالشأن اسلام که جنبههای غنی و رنگارنگ جذابی در زندگیشان وجود دارد که هر کدام مفصلا یک رمان خواندنی است. وجود مبارک پیامبر و شیوه زندگیشان بیمانند است؛ چه از نظر بیرونی و چه عملکرد شخصیتی قابل تأمل است؛ اما آن چیزی که برای داستاننویس میتواند جذاب باشد عملکرد بیرونی است که منجر به یک رهنمود و پیام میشود.
شرفی خبوشان انواع داستانی را که میتوان درباره پیامبر (ص) نوشت اینطور برشمرد: یک نوع داستان، هدفش بیان همان مقطع زندگی پیامبر است. شخصیت پیامبر و شخصیتهایی که پیرامون پیامبر هستند. این نوع روایت، اجرای آن چیزی است که گذشته و در تاریخ اتفاق افتاده است. نظیرش در دنیا وجود دارد و درباره حضرت مسیح نوشته شده است که از آن فیلم هم ساخته میشود و همچنین درباره پیامبر اسلام که نویسندگان مسیحی در اینباره نوشتهاند. این گونهی رمان، خاصیتها و مخاطبهای خاص خود را دارد؛ ولی گونهای است که محدوده و دایره آن مشخص است و نمیشود خیلی به نوآوری دست بزنیم و تخیلمان را بتازانیم و حتی در فرم هم نمیتوانیم تغییر زیادی ایجاد کنیم.
وی افزود:، اما نوع دیگری از رمان دینی است که اتفاقا به زندگی پیامبر هم میپردازد؛ ولی نگاهش این است که به گونه دیگری زندگی و رهنمودهای پیامبر را به مخاطب القا کند. این نوع رمان است که میتواند جذابتر باشد؛ چون وقایعش در زمانه اکنون میگذرد. کتاب «پیامبر بیمعجزه» از اینگونه کتابهاست. کتابی است که آقای رکنی تلاش کرده وارد عرصهای متفاوت شود؛ از این جهت که میخواهد پیامها و رهنمودهای پیامبر را در زندگی و زیست یک انسان امروزی با یک داستان امروزی بگنجاند. به این رمانها خیلی نیازمندیم که بیشتر تولید شود. من بعد از چاپ این اثر سعی کردم تبلیغش کنم که مخاطب آن را بخواند؛ زیرا ماجرای پرکششی دارد و از نظر دراماتیک برجسته است.
محمدعلی رکنی، نویسنده اثر درباره شکلگیری داستان «پیامبر بیمعجزه» و اینکه چه چیزی ذهن او را درگیر کرد تا چنین اثری نوشته شود گفت: مسیر ورود من به این کتاب، ابتدا به واسطه ماجرای واقعیای از ربوده شدن و اسارت یک روحانی بود که شنیده بودم؛ زیرا برایم اهمیت داشت که ماجرای کتاب یک قصه واقعی و پرکشش و امروزی باشد و به این باور داشتم که باید چنین شخصیتی را که یک روحانی است در چنان موقعیتی که به واسطه شغلش به پیامبر متصل میشود قرار دهم تا رفتهرفته خودش را نشان دهد و داستان، اشارات فرامتنی داشته باشد. اینچیزها میتواند برای مخاطب امروزی تأثیرگذار باشد.
وی درباره اثربخشی بالای مفاهیم گنجانده شده در دل یک داستان گفت: خداوند متعال در قرآن از مَثل زیاد استفاده میکند و کار مَثل این است که مستقیم به سراغ آن معنا نمیرود. مخاطب امروزی هم این را دوست دارد. این غیرمستقیم گفتن به مخاطب و باورش و کشفی که اتفاق میافتد خیلی کمک میکند. اگر در آثار دینی که به سراغ ائمه علیهالسلام میرویم اجازه دهیم معنا در ذهن مخاطب کشف و روشن شود، میتواند اثرگذار باشد و جایگاه پرداختن به چنین موضوعاتی، در رمان است. رمان با یک ماجرای امروزی میتواند فاصله زمانی و مکانی را حذف کند و در ذهن مخاطب اثر بگذارد.
محمدرضا شرفی خبوشان در بخش بعدی صحبت خود به امتیاز این اثر نسبت به آثار مشابه دیگر که باعث تمایز آن شده است اشاره کرد و گفت: این کتاب در جایزه جلال نامزد و در جوایز دیگر دیده شد. این رمان و امثال آن که تعدادشان کم است نشان میدهند که شأن پیامبر و آموزههای ایشان بیش از پیش در زندگی بشر حس میشود و کمبود آنها جامعه را به وضعیت بغرنجی میکشاند. کنار گذاشتن رهنمودهای پیامبر است که میتواند یک جامعه اسلامی را از درون پوچ کند. «پیامبر بیمعجزه» تذکری بر این مساله است؛ اینکه چگونه میتوان از سخن به عمل رسید و باید حرفها در عرصه عمل نمود پیدا کند. گفتن از معرفت و پیامهای پیامبر آسان است، چنانکه نویسنده کتاب در افکار سیدحمید هم به آن میپردازد. سیدحمید شخصیت اصلی داستان، خودش یک روحانی است و ماجراهایی که گرفتارش میکند باعث میشود به عمل فکر کند. واقع شدن در یک رخداد است که شما را مجبور میکند بسنجید آیا واقعا به این حکمت اسلامی مقید هستی و به آن عمل کردهای؟ بحران است که باعث میشود خودت را بررسی کنی. شخصیت اصلی ابتدا آدمی بوده است در مقام نقلکننده نه عملکننده؛ اینکه مثلا فلان حدیث را در کجا نقل کند؛ ولی وقتی بحران رخ میدهد ایمان او به محک گذاشته میشود و با خودش فکر میکند آیا من مثل آن قاچاقی نیستم که جنس را فقط از جایی به جایی دیگر حمل میکند؟
وی افزود: گفتن از پیامبر متفاوت است با شبیه شدن به ایشان آن هم در دنیای امروز؛ چون امروزه انسان با اشکالی از زندگی که او را ارجاع میدهد به همین حیات موقت و لذتهای غیردائم مواجه شده است. تلاش بشر پس از صنعتی شدن اینطور بوده است؛ تا جایی که اگر میخواهد شورش و طغیان کند در جهت همین امیال مادی است، نه خواستهای ایمانی. این چیرگی فضایی است که بر نقل استوار است و همه میخواهیم فقط نقل کنیم، مثل همین شبکههای اجتماعی. درنتیجه گوش شنوا و عمل به آموزهها از ما گرفته شده است.
شرفی خبوشان درونمایه رمان «پیامبر بیمعجزه» را تأکید بر شروع تغییر از خود دانست و اظهار کرد: این داستان میگوید تغییری را که اشاره کردم کسی باید آغاز کند که خودش مبلّغ دین است. «پیامبر بیمعجزه» رمانی نیست که بهطور کلیشهای و تکراری از آموزههای پیامبر حرف بزند. سوال اصلی این رمان اتفاقا متوجه مبلّغ دین است؛ کسی که در کسوت پیامبر است. برآیند این رمان امیدبخش است؛ زیرا سوالی طرح میشود و به نتیجهای روشن میرسد. کتاب به ما راهکار میدهد؛ همان راهکاری که پیامبر میدهد. خلاصه و چکیده حرف پیامبر این است که برای نزدیکی و قرب الهی ابتدا باید به جامعه و مردمت کمک کنی. اسم کتاب هم بر این اساس است؛ اینکه هر کدام از ما میتوانیم پیامآوران پیام پیامبر باشیم و به ما نیز وحی شود، نه آن وحی الهی، بلکه یک کشف درونی.
وی افزود: هربار که کتاب را میخوانم بخشی از اشارات آن را کشف میکنم. خود نویسنده تحصیلکرده علوم دینی است و او بیشتر از منِ خواننده بر این موضوعات اشراف دارد و بر زندگی پیامبر مسلط است؛ یعنی قبل نوشتن کتاب، آقای رکنی جهانبینی دینی خود را ساخته است و در نهایت قصهای که میشنود ناخودآگاه بر آن جهانبینی سوار و چنین اثری خلق میشود. اگر ما در نوشتن چنین کتابهایی ضعف داریم به خود نویسندگان برمیگردد؛ زیرا نویسندگانی که جهانبینی دینی مشخصی داشته باشند کم داریم. نویسنده در وجه ابتدایی و زیرین باید این جهانبینی را کشف کند و بعد میتواند داستانهای امروزی مطابق با آموزههای پیامبر بنویسد.
این نویسنده و منتقد ادبی علاقهمندان را به مطالعه این رمان بهخصوص در هفته وحدت دعوت کرد و گفت: خوب است که این رمان خوانده شود؛ زیرا به واسطه ماجرایی که دارد هم ما را سرگرم و هم غیرمستقیم با رسالت پیامبر آشنا میکند و به ما برای خیلی از آموزههای پیامبر نمونه و مَثل میدهد. این کتاب ما را دعوت میکند که اطلاعات کم خود را درباره پیامبر بیشتر کنیم. ویژگی بارز رمان «پیامبر بیمعجزه» این است که ما را به جستوجوگری، خواندن و دانستن دعوت میکند.
محمدعلی رکنی نیز بخش پایانی صحبت خود را به مساله باورپذیری و ملموس بودن شخصیت داستان برای مخاطب امروز اختصاص داد و گفت: در باور من این وجود دارد که پیامبر هم مانند خداوند چشیدنی است؛ باید به ایشان نزدیک شویم و در هر لحظه بتوانیم خود را با آن حضرت تطبیق دهیم؛ حرف پیامبری، نگاه پیامبری، فکر پیامبری. مثلا مانند پیامبر، در نگاه کردنمان هم عدالت وجود داشته باشد. باید سنگ محک پیامبر باشد. نویسندهای که میخواهد در این زمینه بنویسد ابتدا باید به این باور برسد و آن را بچشد و زندگی کند و لذت ببرد.