گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو- مهدیه سهرابی؛ قلم و کاغذ بهترین مسیری هستند برای ایجاد وحدت در فکر کردن و رسیدن به دنیاهای جدیدتری که بتوانند ما را از روزمرگی که همه را در خود غرق کرده، نجات دهد. نویسندگی در قانون کار به عنوان شغل تعریف نشده است و در گذشته نویسندگی را یک هنر دلی و سرگرمی میدانستند. اما امروزه جایگاه نویسنده و نویسندگی به عاملی موثر در جامعه تغییر کرده است. فواید کتاب خواندن برای نوجوانان آنچنان وسیع و گسترده است که میتوان آن را به عنوان اساسیترین رکن پرورش نوجوان دانست. امروزه با وجود آن که تقریباً تمام افراد به اهمیت کتاب خوانی واقف هستند، اما متأسفانه شاهد کاهش شدید آمار خوانش آثار تألیفی در جامعه هستیم. در این راستا با یوسف قوجق نویسنده کودک و نوجوان و برگزیده جایزه ادبی قلم زرین به گفتگو نشستیم:
نویسندگان جوان فقط فن نوشتن را آموختهاند
یوسف قوجوق نویسنده کتاب «تاریخ با طعم زغال اخته» درباره نقاط ضعف آثار تألیفی ادبیات داستانی کودک و نوجوان گفت: طویل نویسی و زیاده گوییهای نویسنده در برخی آثار، در مخاطب باعث دافعه میشود و از جذابیت داستان به میزان قابل توجهی میکاهد.
پدیده مهمی که این روزها در ادبیات کودک و نوجوان شاهدش هستیم، دیدن آثاری از نویسندگان نوپا در این عرصه است. اگرچه این موضوع نویدبخش پدیدآمدن نویسندگان جوان است، اما این نویسندگان جوان به نظرم از فقر کتابخوانی رنج میبرند. بسیاری از این دوستان، هنرآموزان کلاسهای داستاننویسی هستند، و اگر اشتباه نکنم، فن نوشتن را آموختهاند و اغلب هم آثار ترجمه را خواندهاند و پیشینه مطالعاتیشان تقریباً به خواندن آثار نویسندگان خارجی است. آثاری که سبک زندگی متفاوت و غریبی را مقابل چشم مخاطبین میگذارند. به نظرم مطالعه رمانهای وطنی از نویسندگان پیشکسوت در حوزه کودک و نوجوان برای آنها، بسیار حائز اهمیت است.
خواندن داستان شبیه کشف کردن است
نویسنده کتاب آلتین در خصوص همراهی مخاطب با داستان بیان کرد: داستان و رمان قرار است سفری باشد به دنیایی که قبل از خواندن آن کتاب نمیشناختیم و همدلی با آدمهایی که در دنیای واقعی برخوردی با آنها نداشتیم. پس نباید درگیر این موضوع شویم که باید همیشه داستان را برای فهم خیلی عمیق و دقیق بنویسم. داستان قواعد خاص خودش را دارد و هرچه بیشتر بخوانند، بهتر با دنیایش عجین میشوند. خواندن داستان، بیشتر از تکنیک شبیه کشف کردن است.
نوشتن داستان کوتاه، مقدمه رمان است
وی در خصوص مزایای داستان کوتاه بیان کرد: کوتاه بودن این آثار فقط به خاطر کم بودن واژهها نیست بلکه به متمرکز بودن پیرنگ قوی، فنی، تکنیکی بودن و داشتن ضربآهنگ سریع است. البته شاید بگویند داستان کوتاه میتواند جایگزینی برای رمانها باشند، اما به نظر من نوشتن داستان کوتاه، نخستین و البته واجبترین مرحله پیش از نوشتن رمان است و عجیب است که برخی از این نویسندگان جوان، نخستین اثرشان را در قالب رمان نوشته و منتشر کرده اند.
داستان و رمان ذهن مخاطب را تحت تاثیر قرار میدهد
نویسنده کتاب نردبانی رو به آسمان در رابطه با عیار ادبی و تفاوتش با عامه پسندی گفت: پدیدهای به نام اثر عامه پسند اگرچه غالباً برای کتابهای بزرگسال اطلاق میشود، اما برخی از آثار کودک و نوجوان هم اثر ادبی نیستند و عیار ادبی آنها پایین است، و جزء آثار عامه پسند قرار میگیرند. عیار ادبی این داستانها پایین است و طرح بسیار ساده و قابل حدس دارند و شخصیتهای ایستا و مشخصی دارند. ما از داستانها، چیزهای زیادی در مورد خودمان، روابط بین فردی، نحوه کار نهادها و… یاد میگیریم. به عبارت دیگر، با خواندن داستانها و آثار ادبی است که مخاطبین میتوانند تواناییهای ذهن خوانی خود را تقویت کنند و احساس و هدف دیگران را بهتر بفهمند.
آفتهای ادبیات کودک و نوجوان
نویسنده کتاب آلتین در ادامه افزود: داستان ادبی از خوانندگان میخواهد که به دنبال معنا بگردند و دیدگاههای خود را بیان کنند و شخصیتهای پیچیده را به میان آورند. این نوع داستانها برای خوانندگان بستر معنایی را فراهم میکنند که روی کنش و واکنش اشخاص داستان، تأمل و تعقل کنند. میخواهم بگویم که آثار ادبی در مقایسه با داستانهای عامه پسند تصویر پیچیدهتری از امور انسانی و ذهن انسانها به تصویر میکشند. عدم مطالعه روانشناسی کودک، نداشتن ارتباط دوسویه با مخاطبان و عدم آشنایی با دغدغههای نسل امروز، آفتهای ادبیات کودک و نوجوان هستند.
موضوع معیشت برای زندگی نویسنده اهمیت دارد
برگزیده جایزه قلم زرین در خصوص معیشت نویسندگان گفت: پیشفرض این است که نویسنده هنگام نوشتن داستان، اصلیترین هدفش، خلق اثری زیبا و ماندگار برای لذت بردن مخاطبان باشد و اهدافی مانند، اهداف مالی و رسیدن به شهرت، در مراحل بعدی قرار میگیرد، اما موضوع معیشت هم برای زندگی، خیلی اهمیت دارد. یکی از مشکلات نویسندگان در این زمینه، این است که در قانون کار، نویسندگی به عنوان شغل، تعریف نشده است. در قدیم نویسندگی را یک امر دلی و صرفاً جهت آگاهیبخشی و یا سرگرمی مردم میدانستند. اما امروزه نقش و جایگاه آن تغییر کرده و آن را عاملی تاثیرگذار در تحولات اجتماعی و سیاسی جامعه میدانند و در دنیای غرب، نویسندگی در فهرست مشاغل دنیای امروز اضافه شده است. از این نظر میتوان به عنوان منبع درآمد نیز به آن نگاه کرد، اما در کشور ما چنین نیست.
نویسندگی حاصل پیشرفت و توسعه مشاغل در دنیای مدرن است
قوجق با بیان اینکه بسیاری از ایدهها و موضوعات اولیه کتابها و مقالات، برگرفته از بطن جامعه است گفت: نویسنده باید روانشناس و مردم شناس خوبی بوده و از طریق ارتباط با افراد جامعه با زندگی، علایق، نظرات و مشکلات آنها آشنا شود. متأسفانه به دلیل پایین بودن درآمد نویسندگی، کفه ترازو را به نفع داستانهای کوتاه تغییر میدهد. عدم حمایت نهادهای دولتی از نویسندگان و پایین بودن تیراژ کتابها به دلیل فرهنگ کتاب خوانی ضعیف در بین مردم کشور، از عوامل مهم پایین بودن درآمد نویسندگان است.
غلبه آثار ترجمه بر تالیف، بزرگترین انتقاد
قوجق یکی از بزرگترین انتقادها، چه پیش از انقلاب و حتی تا دهه اول انقلاب، غلبه آثار ترجمه بر تالیف دانست و اظهار داشت: البته این موضوع مختص ادبیات کودک و نوجوان نیست و ادبیات بزرگسال ما وضعیتی بدتر از ادبیات کودک و نوجوان دارد. اما در دورهای خاص که من آن را یکی از دورههای درخشان کانون پرورش فکری میدانم، زمینهای برای انتشار رمانهای خوب برای مخاطبان نوجوان ایجاد شد، که طی آن به نظرم اقبال مخاطبان به خواندن رمانهای وطنی بیشتر شد.ای کاش این روند همچنان ادامه پیدا میکرد که متأسفانه ابتر ماند.
نوجوانان دسترسی به رمان خوب وطنی ندارند
نویسنده رمان «لحظهها جا میمانند» در خصوص این که چرا نوجوانان به خواندن رمانهای خارجی علاقه دارند بیان کرد: ربط چندانی به خود نوجوانان ندارد. مخاطبان تشنه خواندن و آشنایی با فضا و جهان جدید هستند. چون دسترسی به رمان وطنی خوب ندارند، به سراغ آثار ترجمه شده میروند و متأسفانه متولیان ادبیات کودک و نوجوان غافل هستند از این موضوع، که همان آثار ترجمهای، با خودشان تبلیغ و اشاعه سبک زندگی غیرخودی میآورند. بایسته و شایسته آن است که کودک و نوجوان به مرور و در بزرگسالی با خواندن کتابهای ترجمه شده، به شکل طبیعی به آنها برسند، تا بتوانند هضمش کنند.
به خودباوری نرسیدهایم!
قوجق در پایان خاطر نشان کرد: پس این را باید در فرهنگ خودمان جستجو کنیم، که چرا هرآنچه تولید خارج است، برای ما جذابیت دارد. پیشفرض ذهنی این است که کیفیت اجناس خارجی خوب است. فرقی هم نمیکند این کالا، کالای فرهنگی باشد یا لوازم و ابزارآلات. متأسفانه به خودباوری در تولید داخلی نرسیدهایم. اگرچه در طول این سالها، در برخی از کالاها، اشتباه بودن این پیشفرض ذهنی به اثبات رسیده است.