گروه بین الملل خبرگزاری دانشجو_ «در روزهای اخیر، سرمایه دارانی که تاکنون صدها میلیون دلار را به حزب جمهوریخواه اعطا کرده اند، به صراحت و آشکارا به حمایتهای خود از رئیس جمهور سابق آمریکا "دونالد ترامپ" خاتمه داده اند. در این رابطه، "استفان شوارزمن" مدیر اجرایی "بلک استون" (یک شرکت مطرح خصوصی) اعلام کرد که وی قصد دارد از فردی متعلق به نسلهای جدیدِ حزب جمهوریخواه در قالب انتخابات ریاست جمهوری سال 2024 آمریکا حمایت کند. در همان روز، "توماس پیترفی"، بنیانگذار و رئیس شرکت Interactive Brokers گفت که حزب جمهوریخواه به یک چهره جدید (و نَه تکراری نظیر ترامپ) نیاز دارد.»
نشریه "اکونومیست" در گزارشی با اشاره به اقدام اخیر رئیس جمهور سابق آمریکا "دونالد ترامپ" جهت اعلام کاندیداتوریاش برای انتخابات ریاست جمهوری سال 2024 آمریکا، از تحرکی قابل تامل در عرصه معادلات سیاسی آمریکا پرده برداشت. این تحرک چیزی جز عقب نشینی گسترده سرمایه داران مطرح وال استریت از حمایت هایشان از دونالد ترامپ و تلاش هایش جهت بازگشت به کاخ سفید نیست.
اکونومیست به طور خاص بر این باور است که سرمایه داران برجسته وال استریت به ویژه پس از انتخابات میاندورهای کنگره آمریکا که اخیرا برگزار شد، عملا ترامپ را در قامت بازنده دیدهاند و دوست ندارند اعتبار، آتیه و منابع مالی خود را روی بازندهای نظیر وی سرمایه گذاری کنند.
نشریه اکونومیست در این رابطه مینویسد: «وال استریت عملا به "دونالد ترامپ" پشت کرده است. در روزهای اخیر، سرمایهدارانی که تاکنون صدها میلیون دلار را به حزب جمهوریخواه اعطا کرده اند، به صراحت و آشکارا به حمایتهای خود از رئیس جمهور سابق آمریکا دونالد ترامپ خاتمه داده اند. در تاریخ 16 نوامبر سال جاری میلادی، "استفان شوارزمن" مدیر اجرایی "بلک استون" (یک شرکت مطرح خصوصی) اعلام کرد که "وی قصد دارد از فردی متعلق به نسلهای جدید حزب جمهوریخواه در قالب انتخابات ریاست جمهوری سال 2024 آمریکا حمایت کند".
در همان روز، "توماس پیترفی"، بنیانگذار و رئیس شرکت Interactive Brokers گفت که "حزب جمهوریخواه به یک چهره جدید (و نَه تکراری نظیر ترامپ) نیاز دارد". "کن گریفین"، مدیر اجرایی "شرکت سیتادل" (یک صندوق تامینی و پوشش ریسک)، صریحترین موضع گیری را انجام داده است. او در تاریخ 15 نوامبر، دونالد ترامپ را یک بازنده سه باره نامیده و حمایت رسمی خود از "ران دی سانتیس" فرماندار فلوریدار اعلام کرده است. در این نقطه یک سوال اساسی مطرح میشود و آن این است که چرا کمک کنندگان مالی به حزب جمهوریخواه، به نحو گستردهای در حال سلب کمکهای خود از دونالد ترامپ هستند؟ و این مساله تا چه حد مهم است؟
در رابطه با پاسخ به این پرسش، عملکرد نَه چندان راضی کننده و مثبت حزب جمهوریخواه و شخص ترامپ در قالب انتخابات میاندورهای کنگره آمریکا، نقشی مهم بازی میکند. حامیان مالی حزب جمهوریخواه تا حد زیادی ترامپ را به دلیل آنچه رخ ندادنِ "طوفان سرخ" و پیروزی قاطع برای حزب مذکور عنوان میکنند، مقصر میدانند.
در این راستا، حزب جمهوریخواه توانست با فاصلهای بسیار کم، در انتخابات مجلس نمایندگان پیروز شود و در بازپس گیری سنا از دموکراتها نیز پس از آنکه کاندیداهای مورد حمایت ترامپ شکستهای قابل توجهی را در قالب رقابتهای انتخاباتی در آریزونا، نوادا، و پنسلیوانیا متحمل شدند، ناکام بود.
البته که این نخستین بار نبود که رئیس جمهور سابق آمریکا، شکست و ناکامی را برای حزب جمهوریخواه به بار میآورد. جمهوریخواهان جدای از شکست در انتخابات ریاست جمهوری سال 2020، در عین حال انتخابات سنا در سال 2021 را نیز واگذار کردند (پس از کشیده شدن انتخاباتِ ایالت جورجیا به دور دوم) و پیشتر در سال 2018، مجلس نمایندگان را نیز به دموکراتها واگذار کرده بودند. در این سه گانه از شکست ها، دونالد ترامپ کنشگریها و نقش محوری را از خود نشان داده بود.
"رید گالن" یکی از استراتژیستهای حزب جمهوریخواه میگوید: "سرمایه دارانِ وال استریت و دونالد ترامپ همیشه نکات مشترک زیادی را با یکدیگر حس میکردند. اگرچه آنها گاهی اوقات مواضع ترامپ را غیرمنطقی و غیرواقع بینانه میدیدند با این حال آنها باور داشتند که جمهوریخواهانِ حامی وال استریت با کسب حمایت ترامپ میتوانند راهی کنگره شوند. درست به همین دلیل هم بود که از ترامپ و افراد نزدیک به وی حمایتهای مالی زیادی را انجام میدادند.
با این حال اکنون بسیاری از سرمایه داران آمریکایی بر این باورند که پوپولیسمِ ضدمهاجرتی و ضد تجارتی دونالد ترامپ، جناحِ شکاک تجاری حزب جمهوریخواه را تقویت کرده است. این روزها صرفا ترامپ نیست که از "مدل سرمایهداری آزادِ ریگانی" گریزان است. "ران دی سانتیس" و "جی دی ونس" (سناتور نزدیک به ترامپ از ایالت اوهایو که درانتخابات سنا نیز پیروز شده) هم جنگهای لفظی و اندیشهای قابل توجهی را علیه نهادهای فناوری و بعضا سرمایه داری آمریکا به راه انداخته اند.
با این حال، هنوز هم شاید رویگردانی وال استریت از ترامپ، تاثیری قطعی بر تلاشهای ترامپ جهت انتخاب مجددش به عنوان رئیس جمهور آمریکا در سال 2024 نداشته باشد. اگرچه بسیاری از سرمایه داران در شرایط کنونی از نامزدهای دموکرات آمریکا در جریان انتخابات آتی ریاست جمهوری این کشور حمایت میکنند. مسالهای که تا حد زیادی میتواند ریشه در این مساله داشته باشد که صنایع آنها عمدتا در ایالتهایی مستقر هستند که دموکراتها در آنها قدرتی عمیق و ریشه دار دارند (به طور خاص میتوان به نیویورک اشاره کرد).
باید توجه داشت که ترامپ پیشتر نیز بدون دریافت کمک مالی از سرمایه داران وال استریت سابقه کسب پیروزیهای انتخاباتی را دارد. به عنوان مثال، در جریان انتخابات درون حزبی حزب جمهوریخواه برای انتخابات ریاست جمهوری سال 2016 این کشور، ترامپ کمکهای مالی زیادی را از سرمایه داران شناخته شده کشورش دریافت نکرد. تا ماه فوریه آن سال، وی فقط 10 میلیون دلار را خرج تبلیغات تلویزیونی خود کرده بود. این میزان، دو برابر کمتر از تبلیغات تلویزیونی "تد کروز" و هشت برابر کمتر از تبلیغات تلویزیونی "جب بوش" بود.
ترامپ در آن دوران یک بازی پوپولیستی را راه انداخت و کمبود ارائه کمکهای مالی به خود را نشان افتخارش دانست و به افرادی نظیر جب بوش به دلیل حمایتهای گسترده مالی و تبلیغاتی از وی حمله کرد و گفت که "امثال او نمایندگان منافعِ خاصی هستند". ترامپ راه خود به سمت کسب پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری سال 2016 را از طریق جذب منابع مالی خُرد، اما متعدد و گسترده هموار کرد. شخصیت و رفتارِ غیرقابل پیشبینی ترامپ، تا حد زیادی پوشش رسانهای تحرکات وی را افزایش داد. این در نوع خود برای او به معنای جذب تبلیغات تلویزیونی رایگان و بیش از پیش قرار دادنِ خودش در معرض دید همگان بود.
دونالد ترامپ تاکنون قریب به 100 میلیون دلار جهت مبارزه در چهارچوب رقابتهای درون حزبی و نهایی ریاست جمهوری سال 2024 آمریکا، پول و سرمایه جمع آوری کرده است. او هنوز پایگاه حمایتی را در درون حزب جمهوریخواه دارد. کاندیداهای مورد حمایت وی تا 91 درصد پیروز "انتخابات درون حزبی" حزب جمهوریخواه برای انتخابات میاندورهای کنگره در سال 2022 بوده اند. در این راستا، از هر 10 کاندید مورد حمایت ترامپ، 4 نفر توانسته اند همتایان و رقبای جمهوریخواه خود (در دورن حزب جمهوریخواه) را شکست دهند.
با این همه، انتخابات میاندورهای کنگره درسهای خوبی را به سرمایه داران آمریکایی مبنی بر سست بودن موقعیت ترامپ در چهارچوبهای کلی سیاسی آمریکا داد (بسیاری از کاندیداهای مد نظر وی نتوانستند رقبای دموکرات خود را شکست دهند). آنچه انتخابات مذکور نشان داد این بود که "ترامپ بازنده است و شرط بندی روی وی ریسک بزرگی را به همراه دارد".»