به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجو- سیدرضا میرجعفری، شهلا پناهی نویسنده کتاب ابو مهدی که رونمایی آن در بغداد و در سومین سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی و شهید ابومهدی المهندس انجام شد به گفت و گو با خبرنگار خبرگزاری دانشجو نشست و در این مصاحبه مفصل از چگونگی نوشتن این زندگی نامه و ماجرای حضورش در سالگرد شهادت فرماندهان مقاومت در ساعت 1:20 صحبت کرد.
پناهی در پاسخ به این پرسش که چه شد دنبال نوشتن زندگی نامه شهید ابو مهدی المهندس رفتید؟ پاسخ داد: اگر بخواهم خیلی بی تعارف و بدون اغراق بگویم من در مورد کتاب هایی که قسمتم می شود بنویسم باید بگویم: قرعه فالیست که به نام من دیوانه زدند. در بحث کار و نوشتن برای جبهه مقاومت که از سال 92 آغاز شد، آخرین کتاب من بسیار به فضای عراق نزدیک بود، زندگی نامه شهید حسین قمی با عنوان ماه کامل، که شهید قمی یازده سال در عراق و در نبرد با داعش حضور داشتند و همین نوشتن از این شهید باعث شد تا بسیار به این فضا نزدیک شوم. اما اینکه تصور کنم می توانم از شهید ابومهدی بنویسم رویای بسیار دور من بود. نمایشگاه کتاب سال 98 و آخرین بازدید شهید ابومهدی در نمایشگاه باعث شد که تصمیم بگیرم از ابومهدی بنویسم، ابو مهدی که در آن سال از نمایشگاه بین المللی دیدار می کردند و از غرفه های سوره مهر و روایت فتح هم دیدار می کردند، دغدغه زیادی در مورد مستند نگاری وقایع و معرفی فرهنگ عراق بود.
وی تأکید کرد: ما باید در کتاب نگاری و مستند نگاری در قالب قصه به معرفی عراق و شهدای مقاومت در این کشور بپردازیم. در مورد کتاب زندگی نامه ابومهدی باید بگویم: من از همان دیدار تصمیم برای نوشتن کتاب داشتم اما طوری مسائل پیش رفت که نوشتن کتاب به بعد از شهادت وی موکول شد و این توفیق برایم به دست آمد.
ریشه تفکر ابو مهدی فرهنگی و سازندگی است
نویسنده کتاب ابومهدی که به زندگی نامه جمال جعفر آل ابراهیم ملقب به مهندس القلوب (مهندس دلها) پرداخته است در مورد ریشه تفکر ابومهدی المهندس با بیان اینکه وی تفکری فرهنگی و سازندگی داشت افزود:
سنگر کار فرهنگی، خاکریز پر اهمیتی است که رهبری خیلی تأکید بر آن دارد و ایشان فقط در مورد دغدغه کار فرهنگی می گوید: «شب خوابم نمی برد»، و جالب است وقتی به سیره شهدایی مثل ابومهدی و حاج قاسم سلیمانی نگاه می کنیم به خصوص شهید ابومهدی می بینیم که آن ها در کنار تصویر یک فرمانده نظامی و شخصیت سیاسی بودن چقدر دغدغه کار فرهنگی داشتند و علاقه داشتند و یکی از توصیه های اصلی شهید ابو مهدی فعالیت در حوزه فرهنگ است، اصلا ریشه تفکر ابو مهدی فرهنگی و سازندگی است یعنی قبل از اینکه بجنگیم سازندگی اهمیت دارد.
وی در مورد تأثیر مادر شهید ابومهدی بر روی وی نیز توضیحاتی داد: نسل مادری شهید ابومهدی جزء عشایری هستند که سال ها در بحرین زندگی می کردند بعد به خرمشهد می آیند که به دلیل مسائل اقتصادی و اینکه خب در آن زمان مرزها به این شکل تعریف نمی شدند خانواده مادر ابومهدی به خرمشهر می آیند و آنجا زندگی می کنند.
مادر ابومهدی در یک خانواده بسیار متدین در خرمشهر به دنیا می آید، اگر نگاه کنید به توصیف شهید ابومهدی از مادر گرامیشان بسیار شهید ابومهدی افتخار می کند که مادرش یک معلمه قرآن و مجلس دار سیدالشهداست. خیلی جالب است که اگر نگاه کنیم که چرا آن خانواده که در خرمشهر در یک رفاه اقتصادی قرار دارد به بصره مهاجرت می کنند؟ باز هم ریشه در یک مبارزه دارد. یعنی به سالهایی می رود که رضا شاه بحث کشف حجاب را مطرح می کند و چون آن خانواده سبقه تقید دینی را دارند بحث حجاب و حفظ حریم خانواده و حرمت زن برایشان مهم است قبول می کنند از خرمشهر به بصره بروند و اینطور می شود که ابومهدی در بصره متولد می شود.
پناهی در ادامه و درباره دوران نوجوانی شهید ابومهدی المهندس به خبرنگار خبرگزاری دانشجو گفت: ابومهدی در این دوره بسیار تقید به مناسک دینی، شرکت در نماز جماعت و همچنین حفظ حرمت مراجع داشته، بارها هم برای رجوع به دفاتر مراجع به نجف مسافرت می کنند و چندین بار در این سفرها با امام خمینی دیدار و پشت سر ایشان نماز می خوانند. ایشان به شدت تحت تأثیر حضرت امام خمینی قرار گرفته بود و بارها در موردش صحبت می کنند.
ابو مهدی دانشجوی پلی تکنیک دانشگاه بغداد
وی در ادامه به روایت دوران جوانی و دانشجویی شهید ابو مهدی پرداخت و توضیح داد: ابو مهدی دانشجوی پلی تکنیک دانشگاه بغداد بود که در رشته مهندسی عمران تحصیل می کرد، که این نشان می دهد سطح خانواده ابومهدی از لحاظ فکری بالا بوده که فرزندشان را از بصره برای تحصیل به بغداد می فرستند. همزمان با پیروزی انقلاب در ایران یک جهش و جنبش سیاسی هم در عراق اتفاق می افتد که در مبارزه با تفکر دیکتاتور آن زمان عراق بودند که گروه ها و احزاب مختلف در این مبارزات شرکت می کردند که حزب الدعوه یکی از آنهاست. شهید ابومهدی از افرادی بوده که وارد حزب الدعوه می شوند و فعالیت می کنند و فعالیت در دوران دانشجویی بیشتر می شود و حتی در دوران سربازی هم تشدید می شود که دولت عراق تصمیم به سرکوب میگیرد و تعداد زیادی از آنها اعدام و دستگیر میشوند که اتفاقات بسیار تلخی برای شهید ابومهدی و همرزمان آنها می افتد که وی و همرزمان او تصمیم به خروج از این کشور به کویت میگیرند تا مسیر جهاد را حفظ کنند و مبارزات را آنجا ادامه میدهند.
این نویسنده که در کارنامه خود نگارش بیش از 12 کتاب در مورد شهدای مدافع حرم را دارد تک تک جزئیات زندگی ابومهدی را پر اهمیت خواند و بر خاص بودن آن تأکید داشت و افزود: زندگی شهید ابومهدی فراز و نشیب زیادی دارد ببینید شهید ابومهدی المهندس در مقطع سنی خاصی یک مهندس است و موقعیت شغلی و اقتصادی خوبی دارد همه چیزهایی که یک نفر اگر آن شرایط را از لحاظ رفاه و اقتصادی آن هم در کشور کویت داشته باشد چرا باید دنبال کار سیاسی باشد؟ ولی ابومهدی از همه اینها به راحتی می گذرد و باید این را در نظر بگیریم که این شخص با همه این موقعیت ها راه مبارزه را انتخاب می کند.
خبرنگار خبرگزاری دانشجو در این بخش از گفت و گو می گوید: شما از نویسندگان خوشبختی هستید که نام کتاب را خود شهید انتخاب کرده و نویسنده کتاب ابومهدی در پاسخ میگوید: به خصوص که ما در مورد ابومهدی باید اسمی را انتخاب می کردیم که به هر زبانی برای این شخص گویا باشد. وی در مورد نوشتن این کتاب ادامه داد: من نماینده گروه بزرگی هستم که همه کمک کردند تا این کتاب و جلد آن به این صفحه بنشیند. حتما اهمیت دارد که از آن ها تشکر کنم و جا دارد از آقای مهدی مطهر تشکر کنم که این برش از تصویر هم گفتگوی ایشان با شهید ابومهدی است.
شهلا پناهی در مورد پاسخ به پرسش خبرنگار خبرگزاری دانشجو در مورد دغدغه فرهنگی و رسانه ای بین ایران و عراق و اتفاقات اخیر گفت: من اولین سالی بود که توفیق داشتم در شب سالگرد در عراق باشم. من سفرهای زیادی به عراق داشتم و امسال هم فکر می کردم نمی رسم اما شکر خدا که توانستم در آنجا حضور داشته باشم.
هرجا تصویری از ابومهدی بود تصویری از حاج قاسم بود
پناهی در مورد حال و هوای سومین سالگرد شهادت حاج قاسم و ابومهدی هم توضحیاتی داد: وقتی به مراسم سالگرد شهادت حاج قاسم رسیدم در بهت بودم. اینکه شما در آن قرار حضور پیدا کردم در آن ساعت خاص وقتی که در آن نقطه قرار می گیرید گویا سبد احساسی و عاطفی شما پر می شود و وقتی ما بعد از ظهر رسیدیم بدون اغراق بگویم هرجا تصویری از ابومهدی بود تصویری از حاج قاسم بود و ما این را در ایران نداشتیم. خیلی از دوستان شاید خرده بگیرند اما ما در بسیاری از برنامه ها در ایران فقط تصویر بزرگ از حاج قاسم داشتیم اما در عراق اینطور نبود. زمانی که به محل استقرار خود رسیدیم درست مثل اربعین بود و با وجود اینکه شب بسیار سردی در بغداد بود موکب ها برپا بود. بسیاری از جوانان عراقی در کنار پرچم حشد الشعبی و عراق پرچم ایران را همراه داشتند.
وی در مورد لزوم وحدت بین ملت ایران و عراق و همچنین فرهنگسازی در این زمینه نیز گفت: این ایران و العراق لا یمکن الفراق نباید فقط شعار باشد این باید در عمل ما بیاید. ما باید تلاش کنیم عراق را فرای اربعین بشناسیم عموما شهرها را نمی شناسند و موقف ها را هم دقت نمی کنند و این جای خالی در فرهنگ ما وجود دارد و به عنوان یک محقق و نویسنده می گویم اگر بخواهیم یک کار فرهنگی کنیم این کار فرهنگی لازمه اش معرفی محیط، جغرافیا و فرهنگ و رسوم عراق است و ما باید عراق را معرفی کنیم تا ابومهدی را معرفی کنیم.
یکی از وظایف بسیار مهمی که من حس می کنم روی دوش تک تک ماست و دینی گردن همه ماست، ما از دفاع مقدس با پیروزی عبور نمی کردیم مگر آنکه عراقی ها به کمک ما نمی آمدند و ما در کتاب ها و تاریخ جنگ به اینها نپرداختیم. شما در همین عملیات مرصاد تعداد زیادی رزمنده عراقی داریم و ما در گلزار شهدای خودمان شهدای زیادی داریم که عراقی هستند. اتفاقی که می افتد دشمن دقیقا روی همین کار نکردن ما دست می گذارد که وقتی بحث دفاع از حرم و جنگ داعش با سوریه و عراق پیش می آید شبهههای زیادی را مطرح می کند.