گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، سید محمد شفیعی؛ بعد از فوت مائو و روی کار آمدن دنگشیائو پینگ، چین پلههای ترقی را به سرعت طی کرده و پیشبینی میشود سهمش از کیکاقتصاد جهان در سال ۲۰۵۰میلادی از آمریکا بیشتر شده و جای آمریکا رو به عنوان قدرت اول اقتصاد جهان خواهد گرفت. از سوی دیگر با حضور چین وجهه آمریکا تحت عنوان ابرقدرت و کدخدا فرو خواهد ریخت، و آمریگا دیگر نمیتواند خود را یکهقدرت جهان یا به اصطلاح کدخدا بداند. چین این را مدیون توازن در عوامل قدرتساز خود است. توارن در ۴عامل اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی؛ که سبب رسیدن چین به جایگاه امروز خویش در جهان است.
در چندسال اخیر نیز سعی شد که ما روابط قدرتمندی با چین داشته باشیم. اما متاسفانه هر بار که درهای غرب به روی ما باز شد، ما به چین و شرق پشت کردیم، همین عامل شاید باعث شود چین بر روی ما تحتعنوان یک متحد استراتژیک حساب نکند، با خود میگوید هر بار که غرب روابطش با ایران بهبود یافت، ایران نسبت به ما پشتخواهد کرد. قرارداد۲۵ساله ایران و چین نیز زمانی بسته شد که دولت روحانی که تمام تلاش خود را برای بازگشایی روابط با غرب و احیای برجامی که آمریکا از آن خارج شد گذاشت و وقتی به نتیجه نرسید، انعقاد قرارداد فوق با چین را پیگیری کرد؛ که البته خارجنشینها و اپوزیسیون و ضدانقلاب سعی در سیاهنمایی داشته و گفتند که ایران به چین فروخته شد، و وقتی چند هفته پیش شبیه همان قرارداد را چین با عربستان بست، از زاویه دیگر به آن پرداختند. هر چند چین در راه این قرارداد به مسئلهجزایر سهگانه ایرانی اشارهکرد و و بیانیهای با کشورهای شورایهمکاریخلیجفارس صادر کرد که بلافاصله واکنش مقاماتایران و محکومیت این اقدام را بههمراه داشته و با دادنپیشنهاد قراردادی به هند، نظیر آنچه که به چین پیشنهاد شده بود، بهترین تدبیر را برای تنبیه چین اتخاذ می. کند، زیرا چین و هند رقباییکدیگر بوده و این برایچین خوشایند نخواهد بود. چین که بعد از خروج آمریکا از منطقه، خواهان حضور در خاورمیانه است، میداند که نمیتواند نقشویژه ایراندر خاورمیانه و نفوذ ایران در کشورهای منطقه را نادیده بگیرد و رویکشورهای عربیمنطقه که روابط بسیار نزدیک با آمریکا دارند حساب کند. پس نیازمند به روابط نزدیک با ایران است و این عاملیاست تا کشورمان برای رسیدن به منافع خود از چیناستفاده کند. اینکه قصد دارند کشورمان را تحتفشار بگذارند که وابسته به چین شده، اما این حرفیبیارزش است. توازن در روابط خارجی به معنای کلاسیک آن به این معنیاست که همزمان با غرب و شرق ارتباط داشته باشیم، اما وقتی از ۴۴سال،۳۰ سال را دولتهایی بر سرکار بودند که نگاه را کاملا به غرب دوخته و جهان را در ۶کشور خلاصهکردهاند، حال چرخش به سمت شرق کاملا سیاستدرستی است تا توازن در معنای درست آن ایجاد شود. حال آنکه سیاست منطقهگرایی و همسایه گری در دستورکار قرار گرفته، و میتوان با ژئوپلیتیک فرهنگی در آسیایمرکزی نیز حضور داشت. شرق نیز فقط در چین خلاصه نمیشود و میتوان از ظرفیت کشورهایی، چون اندونزی، مالزی، ویتنام، سنگاپور و... نیز بهره برد. حضور ایران در ونزوئلا و گسترش همکاریها با عمان، نگرش ایران بعد از انقلاب به آفریقا و حضور در آن همگی به فربهشدن و قدرتمند شدن سیاستخارجی ما کمکمیکند.
از سوی دیگر وقتی ۷۰درصد تجارت ما با کشورهایی نظیر چین، ترکیه، کرهجنوبی، روسیه و ژاپن و.. است، این بسیار اشتباه بود که ما تماماصلهای اقتصادی خود را بر روی برجام و غرب بچینیم.
حضور چین در خاورمیانه نیز از سوی دیگر شاید برای آمریکا بد نباشد، هم چین وارد درگیریهای درون خاورمیانه میشود و هم در نفت عربستان سرمایهگذاری میکند، جایی که آمریکا جز سهامداران بزرگ آن است. باتلاقی است که در آن عربستان بازیخورده و چین در آن گرفتار میشود و در نهایت باز باید به سمت ایران بیاید.
در کل بهتر است، روابط با چین را از ابعاد مختلف نگاه کنیم، هر چند چین برای دلبری از اعراب بیانیهای داده است، اما خودشان بهتر از همه میدانند نمیتوانند ایران را نادیدهبگیرند و قدرت ایران در منطقه نیاز دارند و خوب میدانند ایران نیز راههای تنبیهی برای آنها را به خوبی میداند از رابطه با هند گرفته تا احداث دفتر در تایوان.
سید محمد شفیعی؛ فعال دانشجویی دانشگاه گیلان
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.