به گزارش خبرنگار دانشگاه خبرگزاری دانشجو، به همت بسیج دانشجویی دانشکده روابط بین الملل وزارت امور خارجه، جلسهای با عنوان "تبیین تئوریک سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران از منظر نظریههای روابط بین الملل" با سخنرانی سید جلال دهقانی فیروز آبادی، استاد تمام روابط بین الملل دانشگاه علامه طباطبایی، در سالن دهخدا دانشکده وزارت خارجه برگزار گردید. در این بخش برخی از محورهای سخنرانی دکتر دهقانی فیروز آبادی اجمالا ذکر میگردد.
در خصوص موضوع نظریه و سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، چند نوع کار نظری میتوان انجام داد: ۱) کاربست یک نظریه برای تحلیل سیاست خارجی ایران که به آن چارچوب نظری میگویند. ۲) نظریه آزمایی با مطالعه موری سیاست خارجی ایران. ۳) امکان سنجی یک نظریه برای تحلیل سیاست خارجی ایران. ۴) نظریه پردازی.
در ادامه فیروزآبادی یکی از مشکلات عرصه آکادمیک ایران را شیئیت بخشی به نظریه و بت وارگی نظریه دانستند. برای مثال وقتی گفته میشود که والتز اینگونه گفته است به معنای آن است که کسی دیگر سخن نگوید. در واقع امر ذهنی یه شیئ خارجی عینی تبدیل میشود و فرایند آفتهایی دارد. ایراد دیگری که در عرصههای آکادمیک وجود دارد آنست که عدهای معتقدند نیازی به نظریه نیست در حالی که این نادرست است. در عین حال یک ایراد دیگر لوس شدن بحث نظریه پردازی نیز میباشد.
دهقانی فیروزآبادی در پاسخ به به اعتقاد برخی مبنی بر عدم امکان هرگونه تحلیل سیاست خارجی ایران بر مبنای نظریات موجود افزودند: عدهای معتقدند نظریههای موجود contextual و فرهنگ پروده هستند و در فرهنگ و تمدن خاصی ارائه شدند و بستر آن متفاوت از ایران است. اینطور فرض میشود که ایران یکسری ویژگیهایی دارد که با خیلی از پیش فرضهای این نظریات سازگاری ندارد. برای مثال منافع ملی بر اساس مفهوم ملت_دولت است و این مفهوم نیز بر اساس ناسیونالیسم و سکولاریسم است.
پس اگر دولت ملی که مبنایش ناسیونالیسم و سکولاریسم است را قبول داریم، مفهوم منافع ملی را میتوانیم برای سیاست خارجی آن به کار ببندیم. ما یک دولتی تاسیس کردیم که نه ناسیونالیستی است و نه سکولار. استاد تمام دانشگاه علامه طباطبایی افزودند: نکته آن است که ما در خصوص جمهوری اسلامی ایران بحث میکنیم نه ideal type دولت اسلامی. برخی جمهوری اسلامی ایران را نوع ایدئال دولت اسلامی در نظر میگیرند در حالی که اینطور نیست و کسی هم این را قبول ندارند. پس ما حداقل به صورت ثانویه یک سری مولفههای ملی را مانند حاکمیت ملی پذیرفته ایم. فلذا دیگر نمیتوان گفت که ما هیچ شباهتی با بقیه نداریم. در ادامه ایشان افزودند: به نظر من هیچکدام از نظریههای موجود نمیتوانند کلیت سیاست خارجی ایران را تحلیل و یا تبیین کنند.
اگر مخیر باشیم بین نظریههای موجود، باید بسنجیم که کدام نظریه قدرت تبیین بیشتری دارد. نظریاتی بهتر میتوانند سیاست خارجی ایران را تحلیل کنند که چند سطحی و چند متغیره باشند. به نظر من نظریههای معناگرا مانند سازه انگاری در مقایسه با نظریههای مادی گرا قدرت تحلیل بیشتری دارد. چون با ذات جمهوری اسلامی و ساختار آن بیشتر همخوانی دارد. هویت، ارزش، هنجار، ساختارها در این نظریه خیلی مهم هستند. شاید این نظریه در برخی مواقع نتواند مادیات را خوب توضیح دهد، ولی در مقایسه با نظریاتی که که تنها بر مادیات تمرکز دارند قدرت تبیین بیشتری دارد.
دکتر دهقانی فیروزآبادی پیرامون مسئله نظریه پردازی جهت تبیین سیاست خارجی ایران اشاره نمودند که بر مبنای نظریه آزمایی، هیچ کدام از نظریههای موجود نمیتواند کلیت سیاست خارجی ایران را تحلیل کند و ما به نظریه خاص سیاست خارجی ایران نیاز داریم و این کاملا یک مسئله علمی میباشد.
متاسفانه در برخی موارد در این خصوص گارد وجود دارد و باری بوزان میگوید میتوان نظریه بومی داد و برخی در داخل میگویند نمیشود. برخی میگویند، چون در چهل سال گذشته نتوانسته ایم پس دیگر نمیتوانیم که البته این حرف مغالطه است. ما تنبلی داریم و باید تلاشمان را بیشتر کنیم، اما باید بدانیم که غرب بعد از ۴۰۰ سال به نتیجه رسیده است. از یک منظر دو دسته نظریات تحلیل سیاست خارجی وجود دارد: نظریات actor general و نظریات actor specific. دسته اول معتقد است که کشورها همانند هم هستند و نظریه واحدی میتوان ارائه داد که سیاست خارجی همه کشورها را توضیح میدهد. اکثر نظریههای روابط بین الملل ذاتا actor general هستند. برخی که با علم بومی مخالف هستند اصولا نظریات را general میدانند.
در حال حاضر خیلیها به نتیجه خلاف این مورد رسیده اند و معتقدند که نمیشود نظریهای ارائه داد که سیاست خارجی تمام کشورها را توضیح دهد. در حال حاضر نظریههای تحلیل سیاست خارجی از بازیگر عام به سمت بازیگر خاص رفته اند. فلذا میتوان ادعا نمود که برای جمهوری اسلامی ایران میتوان نظریه سیاست خارجی داد. برخی ممکن است این ایراد را وارد کنند که نظریه ذاتا باید تعمیم پذیر باشد و نمیتوان برای یک کشور خاص نظریه ارائه داد؛ بنابراین پرسش آن است که نظریه خاص برای یک کشور، با "تعمیم پذیری" سازگاری دارد یا خیر؟ پاسخ آن است که بله با تعمیم پذیری سازگاری دارد. چون سیاست خارجی ایران، هم به صورت "در زمانی" و هم به صورت "هم زمانی" میتواند تکرار پذیر باشد. مثلا ما میتوانیم مبتنی بر رفتار ایران در بحرانها ببینیم که میتوانیم یک الگو برای تصمیم گیری در بحران در این ۴۵ سال، استخراج نماییم یا خیر. این همان تعمیم پذیری است. یا به صورت همزمانی میتوانیم بررسی نماییم که رفتار ایران در برابر ترکیه، عربستان، آمریکا، اروپا در موضوعات مختلف مثل هستهای و تحریم و... میتوان یک الگوی واحدی در تصمیم گیری آن استخراج نمود یا خیر. پس هم به صورت طولی و هم افقی میتوان نظریه را تعمیم پذیر نمود. پس این ادعا که میتوان در خصوص سیاست خارجی ایران یک نظریه خاص ارائه داد یک گزاره علمی است و کسی نمیتواند ما را متهم کند که خارج از چارچوب روابط بین الملل صحبت میکنیم. تمام حرفهای ما بر اساس ادبیات موجود در روابط بین الملل است.
در ادامه جلسه سید جلال دهقانی فیروز آبادی در باب نحوه تصمیم گیری در عرصه سیاست خارجی ایران اشاره نمودند: تصمیم گیری در سیاست خارجی ایران دو مرحلهای و تلفیق بین شناختی و عقلانی است. تصمیم گیرنده ما اول همخوانی گزینههای موجود را با شرع بررسی میکند و گزینه خلاف شرع را کنار میگذارد و این امر را بر مبنای احکام اولیه، سپس حکم ثانویه و بعد حکم حکومتی انجام میدهد. گام بعدی مرحله تصمیم گیری عقلانی است که در واقع تصمیم گیرنده در بین گزینههای مباح باقی مانده هزینه-فایده میکند؛ بنابراین از این منظر سیاست خارجی ایران واقع بینانه است. چون منطق تصمیم گیری ما عقل متعارف است منتها بعد از آنکه گزینههای حرام شرعی را کنار گذاشتیم.
نسبت نظریات روابط بین الملل و نظریات سیاست خارجی و مختضات نظریات تلفیقی از دیگر مباحث مطرح شده در این جلسه میباشد.