به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، رئیس اندیشکده مطالعات انقلاب اسلامی طلوع مهر گفت: تحوّل دارای سطوح، درجات و لایههای مختلفی است، یکی از لایههای مهم بحث تحول، سهگانهای به نام تحول در بینش، در نگرش و در کُنش است. این سه رکن اصلی برای همه چیز مطرح است؛ هم برای انسانیت، هم برای جامعه اسلامی و هم برای انقلاب اسلامی؛ بنابراین برای ایجاد تحوّل، این سه رکن مهم؛ یعنی بینش، نگرش و کُنش مردم و جامعه، باید مدیریت شوند.
هفتمین نشست از دهمین دوره کرسیهای آزاداندیشی با عنوان «راهبرد تحوّل؛ ضرورت گام دوم انقلاب اسلامی» به همت مجمع هماهنگی پیروان امام و رهبری استان قم و اندیشکده مطالعات انقلاب اسلامی طلوع مهر در دانشگاه طلوع مهر قم به صورت حضوری و مجازی برگزار شد.
حجت الاسلام والمسلمین محسن مهاجرنیا در این نشست گفت: تحوّل دارای سطوح، درجات ولایههای مختلفی است، یکی از لایههای مهم بحث تحول، سهگانهای به نام تحول در بینش، در نگرش و در کُنش است. این سه رکن اصلی برای همه چیز مطرح است؛ هم برای انسانیت، هم برای جامعه اسلامی و هم برای انقلاب اسلامی؛ بنابراین برای ایجاد تحوّل، این سه رکن مهم؛ یعنی بینش، نگرش و کُنش مردم و جامعه، باید مدیریت شوند.
رئیس اندیشکده مطالعات انقلاب اسلامی طلوع مهر افزود: اولین سطح و لایۀ تحول «بینش و آگاهی» افراد و جامعه است. ما اگر میخواهیم جامعه متحول شود باید این آگاهی ایجاد شود والا انتظار تحول یک انتظار نابجایی است. برای تحول در همه عرصهها، جامعه نیاز به آگاهی دارد و از یک جایی باید این آگاهی تزریق شود. در مورد انقلاب اسلامی هم، آن چیزی که جامعه را به خروش درآورد، آگاهی و بینشی بود که به جامعه تزریق شد.
استاد فلسفه سیاسی حوزه و دانشگاه افزود: اولین سطح و لایه وردی تحول، بینش است و بعد گرایشها، تمایلات، اعتقادات و ایدئولوژی است. شما تصور کنید یک انسان سنتی یک اعتقاداتی دارد، خدا و پیامبر و اصول دین و... را قبول دارد. اعمال خاصی را هم انجام میدهد. اما با جامعه کاری ندارد. برای او مهم نیست که در جامعه چه اتفاقی میافتد. نسبت به فساد و بیبندوباری و خوبی و بدی جامعه بیتفاوت است. این انسان خنثی است ولو اعتقادات دارد و نگرش اوهم خوب است. اما در زمان زندگی نمیکند. این نوع انسانها به هیچ وجه نمیتوانند دچار تحول شوند، مگر این که از یک جایی تمایل اعتقادی پیدا کنند.
وی افزود: مرحله بعدی کُنش است؛ یعنی عمل و رفتار. قبل از رفتار همیشه باید آگاهی باشد. اگرشما یک رفتاری از شخصی که دوستدار تحول است ببینید، ولی آگاهی قبل از آن نباشد اصولاً این رفتار، در راستای تحول نیست؛ یک عمل تصادفی است، یک عمل ناآگاهانه است؛ بنابراین کُنشها مبتنی بر آگاهی، بینش و اعتقادات و باورها هستند. این باورها باید بازسازی ومتحول شوند تا زمانی که باورها راکد و خنثی هستند معمولاً جامعه متحول نمیشود.
استاد حوزه و دانشگاه بیان داشت: یکی از چیزهای بسیار مهم در بحث تحول این است که نیاز به برنامهریزی دارد. دولت به عنوان مدیر کلان جامعه باید برنامهریزی کند، باید آگاهی و بینش مردم را ارتقاء بدهد. اعتقادات مردم را بازسازی کند. به هر حال اعتقادات و بینش و آگاهی هم مثل همه چیز در معرض آفت است. این بینش باید دائماً بازسازی شود؛ و به دلیل این که بینش مهمترین ورودی و گرانیگاه برنامهریزی و تحول است اگر آن کنترل، بازسازی و هدایت نشود، کنترل مسیر جامعه بسیار دشوار میشود.
وی افزود: گاهی وقتها «بینش» یعنی فضا و شور اجتماعی خوب است، محیط این قدر خوب است که خود را هدایت میکند. مثل شرایط جنگ. در دوره دفاع مقدس این قدر فضای معنوی و شور و حال زیاد بود که خود به خود جامعه واکسیناسیون میشد بدون این که دولت برنامهریزی کند. ولی وقتی آن شور و حرارت از جامعه گرفته شد جامعه سرگرم زندگی روزمره شد. فشارهای اقتصادی، تحریمها، مشکلات، گرفتاریها هم اضافه شد، محیط در معرض ارسال سیگنالهای منفی قرار میگیرد و اینها وقتی زیاد و متراکم شوند هر لحظه امکان انفجار آن وجود دارد.
استاد مهاجرنیا افزود: اصلاح کلان جامعه از طریق اجزاء امکانپذیر است، شما تا قلب، کلیه، مغز و ... را درست نکنید امکان این که همه بدن را درست کنید، نیست. اگر اجزای ناسالم را اصلاح کنید، همه بدن سالم شود. راجع به انقلاب هم همین طور است. یعنی اگرما میخواهیم کشور اول دنیا شویم، ام القرای جهان اسلام شویم، قطعاً از طریق اصلاح اجزاء باید پیش برویم و هربخشی که مشکل دارد را اصلاح کنیم.
استاد حوزه و دانشگاه افزود: باید اقتصاد را بدهیم دست کارشناس اقتصادی تا درست شود، فرهنگ، سیاست، اخلاق، رفتار، کردار، همه اینها باید در حوزه خود و به دست کارشناسان آن حوزه درست شوند. خود انسانها درست شوند و تجمیع اینها بدنه انقلاب را تضمین و سالم میکند؛ بنابراین اصلاح و تحول در سطح اجزاء باید رخ دهد. همان طورکه امام راحل میگفتند تا افراد اصلاح نشوند جامعه اصلاح نمیشود.
استاد مهاجرنیا سپس گفت: جامعه یک موجود زنده است؛ مثل بدن انسان. در بدن انسان تک تک اجزاء که میخواهند کار کنند، فعال هستند و جان دارند؛ یعنی اگر حیات از اینها گرفته شود دیگر سرویس دهی نمیکنند. اگر حیات را از قلب انسان بگیرند ودیگر خون را پمپاژ نکند به محض این که از کار بیفتد، کم کم بقیه اجزاء را هم از کار میاندازد. در جامعه هم همین طور است.
وی افزود: فرض کنید آگر در جامعه، بخش روحانیت کار خود را تعطیل کند و در جامعه حضور پیدا نکند، مشکل ایجاد میشود. حقیقتاً روحانیت روح معنوی را به جامعه تزریق میکند. نماز جماعت ها، سخنرانی ها، ذکر و حدیث و روضه اینها تأثیر دارد، ولو این که مخاطبین آن محدود باشند، ولی اینها در جامعه تأثیر میگذارند.
استاد مهاجرنیا بیان داشت: جامعه اگر بخواهد اصلاح شود، باید همه اصناف، اجزاء وگروهها و انسانها اصلاح شوند. باید برویم روی انسانها کار کنیم. دولت اسلامی اگر میخواهد آینده خود را تضمین کند باید این قطعات و انسانهای خود را اصلاح کند، معنویت را افزایش بدهد والِا با انسانهای تخریب شده، با انسانهایی که مشکل اعتقادی پیدا کردند. شبهه ناک شدند، بریده اند و کم آوردند، چگونه میخواهیم به مقصد برسیم؟ دولت اسلامی همان طور که فکر معیشت مردم هست، فکر معنویت، فکر سالمسازی فکرو اخلاق جامعه هم باید باشد.
وی سپس گفت: نگاه راهبردی به تحول یعنی برنامهریزیهای کلانی که قرار است ما را از وضع موجود به سمت اهداف متعالی حرکت بدهد. ما یک اهداف بلندی داریم که میخواهیم به سعادت، به کمال، به معنویت، به حیات طیبه قرآنی برسیم، اینها ایدهآلهای ما هستند. میخواهیم انقلاب خود را به کمال برسانیم. امام راحل فرمود این انقلاب را بنا است به انقلاب مهدوی وصل کنیم. این آرمان ما است و تحقق آن راهبرد و برنامه ریزی میخواهد.
استاد مهاجرنیا افزود: برای تحقق این راهبردها ما با دو مشکل جدی مواجه هستیم. این که الان کجا هستیم و باید به کجا برویم. هر دو دچار ابهام ومشکل شده است، الان کجا هستیم؛ یعنی در مبانی، اعتقادات، باورها و زیرساختها مشکل داریم. زیرساختهای فرودگاهی که بنا است از آنجا پرواز کنیم خراب است. باند فرودگاه خراب است و هواپیما نمیتواند از آنجا پرواز کند. اول این جا را باید درست کنیم؛ یعنی مبانی فکری جامعه باید اصلاح شود.
وی در ادامه بیان داشت: بالاخره بزرگترین تحول تاریخ در کشور اتفاق افتاده است و هنوز این انقلاب پابرجا است، اما یک سری آسیبهاو مشکلاتی بر این انقلاب عارض شده است و این باند پرواز دچار مشکل شده، اگر میخواهیم روی این باند پرواز کنیم و راهبرد از این جا شروع شود، اول جای پای ما باید محکم باشد و این جا را باید درست کنیم. یعنی مبانی فکری، باورهای مردم، اعتقادات مردم باید اصلاح شوند. جامعه نیاز به بازسازی و بازتولید بنیادهای معرفتی دارد.
وی در تبیین باورها، بعنوان نمونه گفت: یکی از باورهای ما باور نسبت ائمه (علیهم السلام) است، ما ائمه را طبق زیارت جامعه، رکن عالم میدانیم. زیارت جامعه میگوید که همه نظام هستی برای ائمه سر پا ایستاده است. «بکم یمسک السماء أن تقع علی الارض»؛ لذا در روایت دارد که اگر امام یک روز در جامعه نباشد نظام عالم از هم میپاشد. ما یک کشور شیعه هستیم. همین باور، همین اعتقاد الان چه قدر در جامعه وجود دارد؟ اینها باید به جامعه تزریق میشد و آموزش میدادیم.
استاد مهاجرنیا افزود: مرحله بعدی این است که آرمانها و اهداف درست شود. چون قرار است ما از این جا پرواز کنیم به آن جا برویم. اگر فرض کنیم باند فرودگاه موجود ما درست شد، ولی باند فرودگاه مقصد خراب است، بازهم مشکل داریم، یعنی اهداف مشکل دارد، هنوز تلقی درستی از سعادت، از آرمان، از حیات طیبه قرآنی، از کمال انسانی نداریم؛ لذا باید باند اهداف و آرمانها را هم تعمیر و اصلاح کنیم، زیرا در تحول دو نقطه مبدأ و معاد وشروع و پایان راهبرد ایجاد میکنند. اگر اول و آخر مشخص نشود، راهبرد اصلاً معنا ندارد.
وی افزود: مرحله سوم این است اگر فرودگاه مبدأ و مقصد هم درست شد ما الان میخواهیم پرواز کنیم، هواپیما سالم و خوب میخواهیم. یعنی به توشه و مسیر و ابزار و سازوکار و راه و روشها و ارزشها و همه اینهایی که میخواهند ما را از وضع موجود به وضع مطلوب رشد و ارتقاء بدهند، نیاز داریم. باید معنویت ایجاد شود، اقتصاد و فرهنگ و اخلاق درست شود، شما با یک اقتصاد ناسالم، یک فرهنگ هرج و مرجی، یک سیاست با مشکل، با یک جامعه بدون اخلاق و معنویت به مقصد کمال و حیات طیبه نمیرسید.
استاد مهاجرنیا افزود: مبانی، اعتقادات، اهداف، ارزشها، عدالت، معنویت و...، نیاز به تولیدات دارند. الان میگوییم عدالت را درست کنیم. عدالت یک تفکر است، یک اعتقاد است، وقتی تولید نشده است من اصلاً نمیدانم عدالت چیست، ما الان در فقر مواد اولیه عدالت هستیم.
وی افزود: فرض کنید انتخابات است و من میخواهم نماینده مجلس بشوم، من که از اول عدالت ندارم، مگر مجلس به من عدالت تزریق میکند؟ این عدالت باید یک جایی تولید شود و من آرام آرام این را تهیه کنم بیاورم در وجود خودم تا کم کم عادل شوم و اگر مجلس رفتم، رئیس جمهور یا مسئول شدم، بر اساس آن تولیدات اولیه و آن اجزاء و قطعاتی که تهیه کردم عادل باشم، و الا عدالت که از آسمان پایین نمیآید. عدالت چیزی نیست که من آرزو کنم و عادل شوم.
وی افزود: همه اجزاء زندگی اجتماعی تولید میخواهد. معنویت تولید میخواهد. معنویت مجموعه عناصر معنوی، ارزشی ذهنی است که بالاخره طبق اعتقادات ما از یک جایی باید در جامعه تولید شود تا جامعه معنویت را بخرند و متجلی به معنویت شوند. این هم نیاز به تولید دارد؛ و همه چیزهایی که ما در بحث تحول به آن نیاز داریم اینها نیاز به تولیدات دارند. مجموعه اخلاقیات جامعه، مجموعه رفتارها، کردارها، مناسبات اجتماعی، تعاملاتی که در جامعه است باید دستگاه و کارخانه تولید آن فعال شود. حالا نمیخواهم بگویم که هیچ تولید نداریم، ولی تولید ما کم و عرضه ما هم کم است.
استاد مهاجرنیا سپس گفت: در حوزه ارزشها وقتی عرضه کم شد تقاضا هم کم میشود. چون ارزشها مثل اقتصاد نیست. گاهی ارزشها به جایی میرسد که دیگر عملاً کسی تشنه معنویت و عدالت و اخلاق نیست. ولی در اقتصاد، چون احساس نیاز میشود تقاضا همیشه هست. در حوزه ارزشها از بین رفت، تولید هم نبود، عرضه هم نشود آن وقت جامعه به یک حدی از رکود میرسد؛ رکود اخلاقی، معنوی و ارزشی، که ضرر و تبعات آن برای جامعه بسیار بیشتر از رکود اقتصادی است.
استاد مهاجرنیا بحث توزیع عادلانه را مرحله بعد دانست و گفت: در حوزه ارزشها هم نیاز به توزیع عادلانه است تا اینها به همه جامعه تزریق و توزیع شود. توزیع عادلانه در همه عرصهها را باید درست شود. این هم کار دولت است و کار همه افرادی که نسبت به جامعه احساس مسئولیت میکنند.
وی افزود: مرحله بعدی در اقتصاد میگویند مصرف است. تولید اگر خوب باشد، توزیع هم اگر خوب باشد، اما مصرف درست نباشد باز هم مشکل هست. در اخلاق، در معنویت، در استقلال و آزادی و عزت و همه چیزها و ارزشهایی که ما داریم همین طور است طبق بیانیه گام دوم که آقا فرمودند پیشرانهای هفت گانه انقلاب اسلامی. در تک تک آنها باید تولید، توزیع و مصرف درست شود.
استاد مهاجرنیا افزود: معنویت در جامعه اسلامی سوخت موتور حرکت است؛ در همه مراحل بینشی، نگرشی و کنشی. معنویت هم همانند سایر کالاهای اجتماعی باید درست مصرف شود. تعادل در آن سبب حرکت متعادل و منطقی جامعه است. معنویت همانند دارو است که باید طبق تجویز کارشناسی مصرف شود. اگر میزان دوز آن بالا باشد تعادل فرد را مُختل میکند. فشار خون را بالا میبرد افراط و تندرویی به وجود میآورد و اگر میزان دوز آن پایین باشد معنویت بی اثر و تفریطی میشود که ممکن است سر از انفعال و سکولار در بیاورد.
وی در پایان گفت: اینها نشان میدهد که ما باید همه سطوح و لایههای تحول را ببینیم. هم به فکر تولید در همه عرصههای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و معنوی باشیم و بدانیم همه بخشها اعم از تولید، توزیع و مصرف نیاز به مدیریت دارد همانطور که رهبری فرمودند که اگرتحول مدیریت نشود ممکن است تحول اتفاق بیفتد، ولی دیگر در اختیار شما نباشد و یک تحول منفی میشود؛ لذا «مدیریت تحول» بسیار مهم است؛ هم در تولید، هم در توزیع و هم در مصرف. انشاءالله خداوند کمک کند که ما برای تحول انقلابی و رسیدن به آن آرمانها و مطلوبیتها، زمینهها و بسترهای آن را فراهم کنیم.