به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، محمد ایمانی طی یادداشتی در ستون «یادداشت روز کیهان» با عنوان «جوخههای ترور امید و مأموریت مسمومسازی» به نفرتپراکنی و نشان دادن جوی مملو از ناامیدی به آینده در ایران، علیرغم پیشرفتهای چشمگیر در دولت سیزدهم در حوزههای مختلف توسط دشمنان ملت اشاره کرد.
متن این یادداشت به شرح زیر است:
۱) امید و نشاط و شادمانی ملت ایران، دشمن دارد؛ چون ملت ما دشمنانی عنود دارد. دشمنانی که حال و روز خوبی ندارند و در میانه پریشان حالی، از این که ملت ایران را پرنشاط ببینند، دوچندان کلافه میشوند. آنها، ایران را بههم ریخته و ناامن میخواستند، اما خود گرفتار شدند. وضعیت بالینی معارضان نه فقط خوب نیست بلکه بدحالی، گریبانشان را گرفته است؛ بنابراین وقتی جشن و شادمانی ملت ایران در عید امامت امیرمومنان (ع) را میبینند، کُفری میشوند. آن از حال و روز آمریکا که پشت سر هم طی دهه اخیر، شکستهای تحقیرآمیزی را تجربه کرده و رقیبانش در حیاطخلوتهای او مانور پیروزی میدهند، آن از وضعیت اروپای بیمار که به خاطر ترکیب و تصاعد بحرانها به نقطه انفجار رسیده، آن از شکست نقشه نتانیاهو در غزه و جنین و تشدید بحران داخلی در تلآویو، این هم از حال و روز اپوزیسیون بخت برگشته ایرانی، که لافزنترینشان، بهخاطر تحمیل خسارات هنگفت به دولت میزبان (آلبانی) توبیخ و تحقیر شد.
۲) در بازنمایی وضعیت غرب، روایت روزنامه گاردین کفایت میکند که اواخر فروردین امسال نوشت: «فلاکت و زوال بر غرب حاکم شده است. حرکت رو به جلو و پیشرفت، نه تنها متوقف، بلکه معکوس شده. معیار مرگ و زندگی را در نظر بگیرید: دولت بریتانیا پس از کاهش بیسابقه امید به زندگی از زمان جنگ جهانی دوم، مجبور شد افزایش سن بازنشستگی را به تعویق بیندازد. در آمریکا، امید به زندگی طی دو سال، دو سال کاهش یافت که بزرگترین کاهش قرن اخیر محسوب میشود. میزان خودکشی در دو دهه اخیر در دو سوی اقیانوس اطلس، ۳۰ درصدی افزایش یافته. رکود و زوال در بسیاری از مناطق غرب، به ویژگی تعیین کننده روزگار تبدیل شده است. به ما وعده داده شده بود که بازار آزاد، رونق بی پایانی را به همراه خواهد داشت. اما مدل اقتصادی در اطراف ما در حال تجزیه است و نادیده گرفتن بوی تعفن ناشی از آن، هر روز دشوارتر میشود. کاهش امید به زندگی ناشی از افزایش مصرف مواد مخدر در آمریکا چه چیزی را نشان میدهد؟ در شرایطی که تمدن ما با چالشهای وجودی فزاینده مواجه است، رکود و زوال تا چه اندازه سریع میتواند به سقوط آزاد تبدیل شود؟ برای اندیشیدن در مورد پیامدهای وحشیانه، نیازی به تخیل ندارید؛ بهخصوص اگر سیاستمداران نتوانند پاسخ قانع کننده ارائه دهند. زندگی ما در حال کوتاه شدن و رفاه ما در حال سقوط است و امنیت ما از بین میرود. این، شرایط ناامیدکننده و تلخی است».
۳) مردم ما امسال در عید غدیر، جشنی بزرگ را برگزار کردند که دوست و دشمن را خیره کرد. مشکلات و مضیقهها کم نیست. دشمنان هم در جنگ اقتصادی و جنگ اعصاب کم نمیگذارند. اما مشکلات و معارضهها، باعث نشده که مردم در تعظیم شعائر کم بگذارند. برخی معاندین گفتند جشن دهها میلیونی غدیر در سراسر کشور، جشن حکومتی بوده و نظام با پول خرج کردن توانسته از میدان امام حسین (ع) تا میدان آزادی - مسیری ۱۰ کیلومتری- را از جمعیت لبریز کند! اگر به صِرف پول خرج کردن میشد مردم را به خیابانها آورد و مثلا تایید حکومت را نتیجه گرفت، از نظامهای غربی گرفته تا حکومتهای نفتی منطقه هم باید میتوانستند یکصدم این جمعیت را تدارک کنند و نتوانستهاند. اگر به پول خرج کردن باشد، دشمنان ما دهها میلیارد دلار در طول این چند دهه خرج کردهاند تا ملت ایران را از اسلام و مسیر نورانی اهل بیت (ع) برگردانند؛ اما هر بار، از همین مردم تو دهنی خوردهاند. کدام حاکمیت قادر است انگیزش اجتماعی گستردهای مانند آنچه هر چند ماه یک بار در ایران اتفاق میافتد را تدارک کند؟
۴) بر دشمن حَرَجی نیست که از این حضور میدانی و نشاط اجتماعی دردش بیاید. عجیب آن است که برخی نشریات داخلی، از جلوه ایمان و امید و همدلی ملت ایران ناخرسند شوند و در سانسور، همانگونه رفتار کنند که مثلا BBC و VOA یا اینترنشنال صهیونیست رفتار میکنند. این رسانههای زرد غالبا قلمفرسایی میکنند مبنی بر اینکه مردم از دین برگشته و بیدین شدهاند؛ اما وقتی ادعایشان در میدان واقعیت ابطال میشود، سر به زیر برف میکنند تا ماجرا مشمول مرور زمان شود. چه آرزوی موهومی! مناسبتها، جشنها و عزاداریهای عمومی، ذاتا اختناقشکن و سانسو رشکن هستند؛ سانسور و اختناقی که به واسطه جریان فشار قوی «شبکههای رسانهای» وامدار قدرتهای شیطانی پدید میآید و مانعی در مقابل آشنایی و اُنس با ارزشهای انسانی و اسلامی است. مناسک اجتماعی و عمومی از این قبیل، فضا را در مقابل ظلمتافکنی شبکههای بیگانه روشن میکنند و تارهای تنیده شده در عرض و طول زندگی آخرالزمانی را از هم میدرند. دشمن هم از همین کارکرد مناسک دینی و انقلابی عصبانی است.
۵) سانسور رویدادهای امیدوارکننده، یا سانسور اجتماعات عظیمی مانند جشن غدیر، از سر حقارت شخصیت و نشانه بُخل ورزیدن و ناخوش داشتن شادمانی مردم است. اینان همان رسانههایی هستند که در رویدادهای شیرینی مثل راهپیمایی دشمنشکن ۲۲ بهمن، و رونمایی از موفقیتهایی مانند موشک بالستیک هایپرسونیک یا بهرهبرداری از پروژههای بزرگ تولید و آب و برق و گاز، گسترش صادرات کشور با وجود تحریمها و...، به سانسور مطلق پرداختند. آنها نه رسانه پاسداری از اراده و امید مردم، بلکه مامور تزریق ترس و یاس بودند. خداوند متعال درباره رویکرد بدخواهان خبر داده است: «إِن تَمسَسکُم حَسَنَةٌ تَسُؤهُم وَإِن تُصِبکُم سَیِّئَةٌ یَفرَحوا بِها وَإِن تَصبِروا وَتَتَّقوا لا یَضُرُّکُم کَیدُهُم شَیئًا. إِنَّ اللَّهَ بِما یَعمَلونَ مُحیطٌ. اگر نیکی و خیری به شما برسد، آنها را ناراحت میکند؛ و اگر حادثه ناگواری برای شما رخ دهد، خوشحال میشوند؛ و اگر استقامت و پرهیزگاری پیشه کنید، نقشههای آنان، زیانی به شما نمیرساند؛ همانا خداوند به آنچه انجام میدهند، احاطه دارد».
۶) جریان سیاسی و رسانهای نفاق، دشمن شادی ملت ایران است، چون ماموریت دارد «انگیزه و امید و نشاط» -پیشران پویش عمومی پیشرفت- را هدف بگیرد. برخی از این عناصر نگونبخت، مقارن اغتشاشات پارسال مدعی شدند مردم باید قیافه عزادار به خود بگیرند و مطلقا شادی نکنند! گفتند سیاه بپوشید و کسب و کارها و بازار و اقتصاد را به تعطیلی بکشانید؛ اگرهم تیم ملی در جام جهانی گل زد و پیروز شد، یا شب یلدا و عید نوروز فرارسید، مطلقا شادی نکنید! این همه رذالت برای دریغ شادی از مردم، در حالی بود که بارها تصاویر عشرتطلبی و هرزگی همین جماعت در برخی پارتیهای خارجی با وضعیتی زننده منتشر شد. درباره این گروه مزدور، بازنشر تحلیل اکبر گنجی (از اصلاحطلبان مقیم خارج) شاید تکراری باشد، اما همچنان تازه است که اسفند ۱۳۹۸ نوشت: «وظیفه ما کارمندان بخش پروپاگاندای دولت ترامپ، بوریس جانسون، نتانیاهو و سعودی، نابودی ایران و ایرانیان است. وظیفه ما وحشت افکنی است تا با فروپاشاندن سازمان اجتماعی، مردم را به خشونت جمعی بکشانیم... گمان باطل نکنید که ما مخالف سیاسی یا مدافع حقوق بشر هستیم. ما تشنه مرگ و خون مردم ایرانیم. کاری را که شدیدترین تحریمهای تاریخ نتوانست انجام دهد، ما موظفیم با کرونا هراسی انجام دهیم».
۷) عزاداری ملت ما در ماه محرم و صفر، امتداد جشن و شادمانیشان در غدیر است؛ و ترکیب این غم و شادی، برای آن است که دوباره گرفتار رهزنان شرافت و کرامت نشوند. این، همان ملتی است که با وجود ده سال بمباران رسانهای دشمن علیه مدافعان حرم و فرمانده حکیمشان، آن حماسه تشییع را برای سردار شهید سلیمانی به راه انداخت و رسانههای غرب را به اعتراف واداشت:
۸) ایمان مردم ما با همه شدت و ضعفها و با وجود بمباران تبلیغات دشمنان، باور ریشهداری است و همین، ایران عزیز را در حفظ کرده است. این، هویت مردمی است که هر سال با درخشش افزونتر در جشن ۲۲ بهمن، دوست و دشمن را حیرتزده میکنند. دشمنان ما از جوشش عواطف لبریز مردم نسبت به ولایت امیر مومنان (ع) بهم ریختند، همانگونه که از همخوانی «سلام فرمانده» و جهانی شدن آن عصبانی شدند. «سلام فرمانده» و «جشن بزرگ غدیر» و نظایر آن، قدرتنمایی ملت ایران در برابر «تروریسم رسانهای» است. هر طنین مردمی «یا علی/ یا حیدر» و «لبیک یا مهدی»، پشت قدرتهای زورگو را میلرزاند و لاجرم، شبکه رسانهای آنها را برای پرخاش و فحاشی و توهین، به صف میکند. آنها میترسند، چون «فرهنگ ولایت و مهدویت»، پادزهر ترس است و مردمِ پای کار انقلاب اسلامی را در مقابل ویروسهای تحریم و تحریف و ترور، واکسینه میکند.
۹) انقلاب اسلامی، همچنان که مردمنهاد است، بر مبنای ولایت امیر مومنان (ع) برآمده و بالیده است. این رباعی مرحوم محمد حسین صغیر اصفهانی، زبان حال ملت ماست که گفت: «عمری است که دم به دم علی میگویم- در حال نشاط و غم علی میگویم/ تا حال علی گفته ام، انشاءالله- در باقی عمر هم علی میگویم». دشمنان ملت ایران به مدد الهی و به شهادت تاریخ ۴۴ ساله، بازندگان مصاف بزرگ بودهاند؛ بنابراین باید خطاب به عناصری که به کارفرمایان غربی بهائیت و وهابیت بیگاری میدهند، گفت: خود را در کنار قطب شکست خورده و منفور ملت ایران جانمایی نکنید!