به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو به نقل از رجانیوز، او در بخشی از سخنانش با تمجید از آمریکا میگوید: «شوروی بعد از جنگ جهانی دوم در بخشی از ایران حضور داشت. جنگ تمام شده بود، اما شورویها در بخش قابلتوجهی از ایران در تبریز، کردستان و حتی اگر اشتباه نکنم تا زنجان و قزوین هم بودند. این تهدید ترومن علیه شورویها بود که باید خاک ایران را ترک کنید... این موضوع را هم باید از حیث قضاوت تاریخی در نظر بگیریم. این خودش یک نکته مثبت است. اگر خداینکرده، ما بخش دیگری از سرزمینمان را ازدستداده بودیم، در چه وضعیتی بودیم؟ لذا نباید فراموش کنیم که اگر تهدید ترومن، رئیسجمهور آمریکا علیه شوروی نبود، چهبسا امروز شاهد جدا بودن بخش دیگری از سرزمینمان بودیم».
این افتخارسازی برای آمریکا در حالی صورت میگیرد که اولتیماتوم ترومن به استالین از نظر پژوهش تاریخی یک ادعای رد شده توسط مورخان مختلف است. ترومن درباره اولتیماتوم به شوروی میگوید: «برای استالین پیامی فرستادم که اگر ایران را تخلیه نکند، من سپاهیان آمریکا را وارد صحنه خواهم کرد... این پیام را برایآوریل هریمن (سفیر آمریکا در شوروی که مأموریتش پایانیافته بود) فرستادم تا شخصاً به استالین تسلیم کند.»
خبرنگاران بلافاصله با آوریل هریمن تماس گرفتند و از او در این باره نظر خواستند. پاسخ هریمن این بود که «نهتنها چنین پیامی را به یاد نمیآورم، بلکه در آن هنگام (مارس ۱۹۴۶) در مسکو نبودم و از راه آسیای دور به آمریکا مراجعت میکردم.»
اولین کسی که در این مسئله تردید کرد و گفت سندی مبنی بر وجود اولتیماتوم پیدا نکرده، ریچارد کاتم بود. کاتم سالهای زیادی عضو ارشد سازمان CIA و وزارت خارجه آمریکا بود.
این تردید به حدی جدی است که مورخی مانند یرواند آبراهامیان در نیویورک معتقد است اولتیماتومی وجود نداشته است: «نه! هیچ سندی از وجود چنین اولتیماتومی وجود ندارد. اگر بود حتماً سند نوشتاری در جایی ثبت میشد. اگر به شکل شفاهی این اولتیماتوم داده شده هم در جایی ثبت نشده. من حتی فشار چندانی از سوی آمریکا نمیبینم.».
جان لیمبرت دیپلمات سابق آمریکا و یکی از گروگانهای لانه جاسوسی هم ادعای هری ترومن را ضعیف خوانده و معتقد است هیچ سندی برای تأیید ادعای ترومن به دست مورخین نرسیده است. تورج اتابکی تاریخدان و استاد دانشگاه لیدن هلند نیز اولتیماتوم ترومن را افسانهای بیش نمیداند.
حال باید پرسید صالحی با چه هدفی سعی در سفیدسازی چهره سیاه آمریکا دارد؟ از مرداد ۳۲ تا پاره کردن برجام توسط ترامپ، آنچه همیشه رقم خورده ضربه زدن آمریکا به منافع ملی ایران است و این فشارها پس از انقلاب شدت بیشتری هم پیدا کرد. پیشنهاد مذاکره با آمریکا نسخه همیشگی غربزدههاست که در هر دورهای، تجویز میکنند، غافل از آنکه اگر قرار بود مذاکره با آمریکا سودمند باشد زمان مصدق یا هنگام قدمزدن با کری سودی به کشور میرساند.
صالحی پیشنهاد شکست خوردهای را به عنوان راهحل مطرح میکند که در آخرین جلسه رهبرانقلاب با دولت دوازدهم، مسئله اعتماد به غرب به عنوان یک درس عبرت از یک تجربه شکست خورده معرفی شد. رهبر انقلاب فرمودند: «آیندگان باید از این تجربه استفاده کنند. در این دولت معلوم شد که اعتماد به غرب جواب نمیدهد؛ به ما کمک نمیکنند و هرجا بتوانند ضربه میزنند؛ این تجربه بسیار مهمّی است. مطلقاً نبایستی برنامههای داخلی را به همراهی غرب موکول کرد و منوط کرد،، چون قطعاً شکست میخورَد. هرجا شما موضوعات را به توافق با غرب و به مذاکره با غرب و با آمریکا و مانند اینها موکول کردید، آنجا ماندید و نتوانستید پیش بروید.»
یادآور میشود آقای صالحی سال ۹۵ گفته بود «بیاعتمادی ما به آمریکا بر اساس واقعیتهاست»؛ و سال ۹۹ هم پس از مشاهده خدعهها و خیانتهای آمریکا در برجام اذعان کرد: «آمریکاییها، یک دَبه نه، بلکه دَبههای زیادی درآوردهاند».