به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، وی رفتن هاشمی و احمدینژاد به دور دوم ۱۳۸۴ را «اتفاقی نامیمون» توصیف میکند و مینویسد: وقتی آقای هاشمی و احمدینژاد برای انتخابات ۳ تیر به دور دوم رفتند، با آقای عطریانفر که دسترسی به آقای هاشمی داشت صحبت کردم و پیشنهادی را دادم که مبتنی بر تحلیلی سیاسی بود قرار شد آن را مکتوب کنم که همان نامه خصوصی است.
او در این نامه نوشته بود: «جناب آقای عطریانفر. به پیوست تحلیل موردنظر تقدیم میشود، خدا کند که تحلیل حاضر غلط باشد، اما اگر درست باشد، قطعاً بدانید که در صورت تحقق، آقای هاشمی در مجمع تشخیص هم چندان کارهای نخواهد بود و پس از این همه شکست، معلوم نخواهد بود که کاری از دستش برآید، در حالی که انصراف حداقل این حُسن را دارد که وی کماکان در مجمع هست، شاید ریاستجمهوری هم کس دیگری بیاید که بهدلیل این انصراف موضع نرمتری در برابر وی اتخاذ کند. البته میدانم که کار از کار گذشته است. امیدوارم که در فرصتی مناسب خطاهای استراتژیک آقای هاشمی را در این حضور انتخاباتی بعداً بنویسم و برایت بفرستم.
وضعیت به وجود آمده در ۲۷ خرداد و قرار گرفتن آقای هاشمی و احمدینژاد در دور دوم حساسیتها را برای پیشبینی نتایج انتخابات دوچندان کرده است. به نظر میرسد که هفته آینده پیروزی آقای هاشمی چندان محتمل نیست... مشکلات آقای هاشمی با گروههای مختلف مردم کمابیش به قوت خود باقیست و امکان حل آنها با هدف کسب آرایشان کم است.
مشکل دیگری که گریبان آقای هاشمی را خواهد گرفت، مسئله مناظره تلویزیونی است. اگر مناظره را نپذیرد یک شکست قاطع است، و اگر بپذیرد به دلایل مختلف از پس احمدینژاد برنمیآید، زیرا طرفین دو بازی مختلفی را ارائه خواهند کرد، که احمدینژاد نیازی به ادامه بازی مناظره به شکل مطلوب آقای هاشمی نخواهد داشت، در حالی که وی میتواند بهطور مکرر آقای هاشمی را نقد کرده و در موضع دفاعی قرار دهد، بهویژه آنکه به موضوعات حساسی، چون فساد اداری و فاصله طبقاتی و... اشاره کند که جذابیتهای پوپولیستی دارد. ضمناً هرگونه مناظرهای در شرایط حاضر احتمالاً به معرفی آقای هاشمی بهعنوان فردی ضعیفتر از آنچه که در اذهان مردم است و بهعنوان نقطه قوتی در او محسوب میشد، منجر خواهد شد...
با توجه به احتمال نهچندان قوی در ایجاد و شکلگیری جریان مذکور علیه آقای احمدینژاد، فقط انصراف آقای هاشمی به نفع آقای کروبی احتمال تغییر جریان را فراهم میکند».
آنچه عبدی در نامه خود اشاره نمیکند، ترور شخصیت گستردهای است که افراطیون مدعی اصلاحات در آستانه انتخابات مجلس ششم ترتیب دادند و از هاشمی، عالیجناب سرخپوش قتلهای زنجیرهای ساختند تا او نتواند به مجلس برود.
مردم بدین ترتیب نمیدانستند که هاشمی همان عالیجناب ادعایی سال ۱۳۷۸ اصلاحطلبان است، یا قدیس اصلاحاتی که اصلاحطلبان سال ۱۳۸۴ تصویر میکردند! جالب اینکه همین طیف دودوزهباز و بیصداقت، سال ۱۳۹۲ از هاشمی حمایت کردند و سپس رد صلاحیت وی را ابزار موجسواری به نفع روحانی قرار دادند؛ هرچند که بعدها درباره روحانی هم گفتند او و دولتش، رحم اجارهای ماست (!)