به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، حکیمیپور درباره این شورا که به دو گروه ۷ و ۸ نفره مدعیان اصلاحطلبی تقسیمشده و ضمن کش و قوس با دولت وقت، موجب فرسایش افکار عمومی بود، به روزنامه هممیهن گفت: خیلی تلاش کردیم که وزارت کشور نتواند شورا را تضعیف کند؛ منتها بعضی از دوستان مثل عبدالله نـوری و محمـد غرضـی و جمیله کدیــور عجله کردند و با استعفای سریع از شـورای شهر به مجلس امید بستند. این اقدام آنها اولین دوره شورای شهر را تضعیف کرد و آن را به حاشیه راند. این در حالی است که قول داده بودیم همهمان در شورای شهر بمانیم.
ما در شورای شهر اول، الویری (شهردار) را استیضاح کردیم که رای نیاورد و تصمیم گرفتیم، او را کمک کنیم. اما دوستانی که مخالف استیضاح الویری بودند و باعث ابقای او شدند، چند ماه بعد زیر پایش را خالی کردند.
در شورای شهر سـه طیف از اصلاحطلبان حضور داشتند؛ طیـف کارگزاران، طیف مشارکت و طیفی که من، مرحوم دوزدوزانی، اصغرزاده، لطفی، خسروی بودیم و به ما میگفتند چپ سنتی، یا به اصطلاح آن زمان خط امامی، اوایل خانم وسمقی هم با ما بود، ولی بعد از استیضاح جدا و منفعل شـد. من فکر میکنم از بیرون یک توافقی صورت گرفت.
بعد از چند ماه جبهه مشارکت با کارگزاران به تفاهم رسید که بالاخره شهرداری از کارگزاران باشـد و عطریانفر رئیس شورای شهر شود. آنها با هم بستند و یک خرده، چون بعضی مانند اصغرزاده تند پیش میرفتند، باعث شد بعضی بچهها حذف شوند. خلاصه اینکه سعید حجاریان استعفای الویـری را گرفته بـود. الویری گفته بود: «اگر شهردار جای مـن پیدا کنید، من حتما استعفا میدهم» و برای حُسننیت استعفایش را امانت به حجاریان داده بود.
یک روز عطریانفر آمد، استعفای الویری را که با ترفندی به دست آورده بود در جلسـه بالا خواند. از حجاریان شنیدم که در حال استراحت بوده، آنها هم استعفا را از جیب حجاریان برداشته، آورده و در جمع خواندند و بلافاصله استعفایش هم رای آورد. بعد رفتیم دنبال شهردار جدید.
بعداً ملک مدنی، بدون آنکه شـورای شهر در جریان باشد، فروش تراکم را قطع کرد! یعنی درباره موضوعی به این مهمی که باید مصوبه شورای شهر داشته باشـد را خارج از روال قانونی به اجرا گذاشت. به قول معروف کدخدا را دیده بود و شورای شهر را به حاشیه برد. به یاد دارم که عید بود و من در جاده بودم، یک نفر به من زنگ زد و گفت: «در بنگاههای معاملات ملکی دارند تراکم خرید و فروش میکنند. چه خبر است؟ میگویند قرار است بعد از عید فـروش تراکم قطع شـود!»
شورای شهر تهران بزرگترین آوردگاه جریان اصلاحات بود...
انحلال آن شورا هم سوغات دوستان خودمان بود.
پشتپرده انحلال شورای شهر تهران این بود که برخی از دوستان اصلاحطلب بیرون شـورا فکر میکردند درست چند ماه مانده به انتخابات فرش قرمز برایشان پهن است. مگر یک جریان سیاسی، در مدت زمـان چند ماه مانده به انتخابات، شـورای بزرگترین شهر و پایتخت کشور را منحل میکند؟ این جریان با خود گفته بودند که نگذاریم این دوره از شـورا به پایان برسد. شهردار را هم برمیداریم و به جای شورای شهر، قائممقام میگذاریم. آنها مقیمی که آن زمان معاون عمرانی وزارت کشور بود را به عنوان قائممقام شورای شهر و شهردار تهران انتخاب کردند و ملک مدنی را هم عـزل کردند. اینجا بود که همـه اصلاحطلبان دور خوردند؛ چه مشارکت و چه کارگزاران. اعتراضاتی که داشتیم هم بهجایی نرسید. چـون فکر میکردند مثل مجلس ششم لیست خودشان را بیرون میدهند و یکجا رای میآورند.
این داستانها باعث خودزنی اصلاحات شد. به تعبیر من جریان اصلاحات کلت را برداشت، گلنگدن را کشید و به خود شلیک کرد. وقتی مردم تهران دیدند شورای شهری که با رای آنها شکل گرفته، دوماه مانده به انتخابات در دولت اصلاحات منحل میشود.