به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، علیرضا زاکانی، شهردار تهران، در توییتی به طرح شنبههای امید اشاره کرده و نوشت: «از امروز شنبههای امید و افتخار را با افتتاح بزرگترین پایانه قطارهای زیرزمینی کشور آغاز کردیم.
با یاری و لطف خداوند از این به بعد هر شنبه تا دهه فجر افتتاح پروژههای بزرگ مقیاس شهری را خواهیم داشت که برخی از آنها جزو آرزوهای مدیریت شهری در سالهای گذشته بوده است».
در واقع، آن چه از این توییت قابل برداشت است، پاسخ زاکانی به نگرانیهای دوستان، پاسخ به منتقدان دلسوز و جواب قاطع به حملات و سناریوسازیهای جریان اصلاحطلب نسبت به مدیریت شهری تهران است.
در واقع باید به این سؤال پاسخ داده شود که زاکانی در عمر یکسالگی از شهرداری تهران، با چه سناریوهاییهایی مواجه بود؟ و جریان اصلاحات و بعضی از رقبایی که در شورای شهر تهران، رقابت بر سر مدیریت شهری را باختند، چه اقداماتی را علیه شهردار تهران به راه انداختند؟
پله اول؛ سناریوی غیرقانونی بودن منصب شهرداری و فشار به مدیریت شهری
رسانههای منتسب به جریان اصلاحات در موارد زیاد سعی داشتند با توجیهات ظاهراً قانونی، شهرداری زاکانی را خلاف قواعد و قوانین اداری جلوه دهند.
بنابراین تحت عنوانهایی چون:
«چرا زاکانی همچنان شهردار غیرقانونی تهران است؟»
«ابطال امضای حکم زاکانی توسط وزیر کشور»
«سرنوشت زاکانی چه میشود؟ برکناری یا ...» و «خداحافظی قریب الوقوع زاکانی با بهشت؟!»
پله اول سناریوی خود را پایه ریزی کردند.
این رسانهها دلیلی را که با آن باید حکم شهرداری زاکانی را ابطال نمود، عدم مناسبت تخصص آکادمیک وی با منصب شهرداری میدانند این در حالی بود که بسیاری از شهرداران اصلاحطلب و غیر اصلاحطلب نیز، از جهت آکادمیک ارتباط خاصی با حوزه مدیریت شهری نداشتند و کسی نسبت به حضور آنها در مدیریت شهری، انتقادی نداشت اما با حضور زاکانی، به ناگاه تمامی منتقدان به این نتیجه رسیدند که باید برای مدیریت شهر تهران، سراغ افراد خاص با تخصصهای آکادمیک خاصتر برویم حال آن که در مدیریتهای کلان، هیچ گاه تخصص به معنای شرط لازم برای تصدی یک مسوولیت مورد توجه قرار نمیگیرد کما اینکه در کشورهای دیگر همچون انگلیس، شهردار لندن، با مدرک حقوق، از سال ۲۰۱۶ تا به الان، شهردار لندن است.
از سوی دیگر، غلامحسین کرباسچی که برای جریان اصلاحات به عنوان نماد شهردار برتر است، مدرک تحصیلیاش حوزی و مدرک دانشگاهیاش ریاضی کاربردی است.
یا محمد علی نجفی که بیشترین شهرت وی محکومیت به زن کشی است، مدرک دانشآموخته ریاضی است.
جالب است که روزنامه شرق که وابسته به جریان اصلاحات است در گزارش خود از مصاحبه با پیروز حناچی مینویسد:
«شاید بعد از سالها او تنها شهرداری بود که تحصیلاتش با صندلیای که بر آن تکیه داده بود، کاملاً مطابقت داشت!»
این جمله میرساند که خیلی از شهرداران تهران که بیشترین آنها منتسب به جریان اصلاحطلب هستند، فاقد تخصص نزدیک به مدیریت شهری بودهاند و اصلاحات برای مدیریت شهری، ملاکهای دیگری را مورد توجه قرار داده بودند.
بنابراین سؤال اینجاست که تخصص در ریاضیات چه ارجحیتی نسبت به پزشکی هستهای درخصوص تناسب آن با امور شهری و شهرداری تهران داشت و چرا اصلاحطلبان این گونه به دنبال تخریب زاکانی بود که در ادامه به این سؤال پاسخ داده خواهد شد.
پله دوم؛ سناریوی کنارهگیری زاکانی از شهرداری و منصب تراشی برای او
اما پس از روشنشدن این موضوع که امضای حکم شهرداری زاکانی از سوی وزیر کشور با مخالفت نهادهای نظارتی و قانونی کشور مواجه نشدهاست، این رسانهها سناریوی دیگری را شروع کردند.
خط خبری استعفای زاکانی و رفتن او به دولت، راهکار جدید این رسانهها به جای سناریوی غیرقانونی جلوه دادن حکم زاکانی است. البته این اخبار با تکذیب شهرداری تهران مواجه بود.
حجم زیاد این خبرسازیها در نهایت منجر به واکنش برخی از فعالان رسانهای و مسئولین شهرداری تهران شد.
یک فعال رسانهای مینویسد:
«هر از گاهی برای رفتن زاکانی از شهرداری خبرسازی میکنند. قانون را هم بهانه میکنند ولی نمیگویند عملکرد زاکانی کابوسشان شده. تکرار این سناریو نشان میدهد این کابوس برایشان وحشتناکتر هم شده است. خوب میدانند کارنامه شهردار تهران، مدت سیاسی خیلی از این خبرسازان را تعیین میکند».
پله سوم؛ حاشیهسازیها برای مدیریت شهری
اما موارد ذکرشده تنها تولیدات رسانههای مخالف شهرداری زاکانی نبودند؛ در کنار این موارد موج دیگری از حاشیهسازیها نیز برای عملکرد شهردار پی گرفته شد.
مهمترین این حاشیهسازیها هنگام سیل امامزاده داوود رخ داد. علی رغم اینکه گفته میشد امداد به این منطقه در محدوده وظایف شهرداری تهران نیست، اما زاکانی و مجموعه شهرداری برای امداد به مردم سیلزده راهی آن منطقه شدند؛ اما رسانههای اصلاحطلب این اقدامات را نمایشی خوانده و در مواردی با طعن و کنایه به آن پرداختند.
سروری، نائب رئیس شورای شهر تهران در واکنش به اظهارات طعنآمیز رسانهها گفت:
شهرداری تهران با بیش از ۲۰۰ دستگاه وسایل امدادی و حدود هزار نفر نیروی انسانی در محل حادثه حضور یافته تا به مردم امداد رسانی کند. اما چه مساله ای در رسانهها بولد شد؟ "شوآف" شهردار تهران! ... می گویند که چرا زاکانی با کفش رفته و چکمه نپوشیده است و جالب است که از آنها باید سؤال بپرسیم که آیا این همه تجهیزات و نیروی انسانی "شوآف" است؟ وی با بیان شعری گفت بهتر است زنبور باشیم و بر روی گل بنشینیم و مگس نباشیم و روی زخم بنشینیم.»
پله آخر؛ ورود محسن هاشمی و حناچی به عنوان افراد نگران تهران
اخیراً پیروز حناچی و محسن هاشمی هرکدام جداگانه در مصاحبه و یادداشتی به عملکرد شهرداری تهران پرداختهاند.
پیروز حناچی در مصاحبه خود با روزنامه شرق پس از انتقادات به عملکرد یکساله شهردار تهران میگوید: «نگران تهرانم»؛ البته این اظهار نظر از سوی فردی است که شاید تنها دستاوردش برای مردم تهران، تصاویری است که نشان می دهد وی با جمعی از مدیران شهری سوار بر دوچرخه در خیابانهای تهران در حال رکاب زنی هستند.
محسن هاشمی، رئیس سابق شورای شهر تهران نیز در یادداشتی در روزنامه شرق نوشت:
«وعدهها و عملکرد مدیریت شهری تهران در یکسالگی، حاکی از بیتوجهی به برنامه پنجساله مصوب شورای پنجم و متخصصان است و بیشتر وعدههای کلان در سطح کشور و دولت داده میشود».
وی در خاتمه گفت: «در خاتمه تأکید میکنم راهی جز برگشت به برنامهمحوری، آنهم برنامههای مصوب و استفاده از خبرگان و متخصصان شهری نداریم. اجرای دقیق برنامهها و نظارت نباید فراموش شود و روی کاغذ بماند».
اظهارات حناچی و محسن هاشمی در رسانهها اصلاحطلب بازتاب زیادی داشت. چنانکه وبسایت مردمسالاری وابسته به مصطفی کواکبیان با این عنوان مطلب محسن هاشمی را منتشر میکند: «ارزیابی محسن هاشمی از کارنامه یکساله زاکانی: با اینکه شهرداری متخصصان شایسته دارد، اما کار شهرداری فقط وعده دادن و بیبرنامه عملکردن است».
این اظهارات محسن هاشمی به عنوان رییس شورای شهر پنجم تهران، در حالی است که تنها مدیریت این شورا، عوض کردن چند شهردار در تهران به دلایل مختلف، معرفی یک شهردار قاتل به مردم تهران و تغییر اسم خیابان ها و کوچههای تهران به نام بعضی از عناصر ضد انقلاب و حاشیه دارد است، در همین رابطه نائبرئیس شورای ارتباطات و اطلاعرسانی نیز در جواب به این اظهارات نوشت:
«از مصادیق پررویی نجومی یکیش آینه:
محسن هاشمی رئیس سابق شورای شهر که بزرگترین خروجی مدیریتیش انتخاب سه تا شهردار در عرض ۱۳ ماه و مهمترین برنامه کاریش بازی اسم و فامیل به جای ساختن تهران بود، یادداشتی در نقد شهرداری با عنوان «فراموشی برنامه محوری» نوشته است».
به هرجهت در پاسخ به این سؤال که چرا سناریوها برای تحت فشار قرار دادن مدیریت شهری از سوی عناصر اصلاحطلب اجرایی شده است، در همان توییت ابتدایی دکتر زاکانی است، زاکانی به دنبال عمل کردن به وعده ها و پیشبرد زیرساختهایی است که در مدیریت های پیشین شهر تهران، دستیابی به آن میسر نشده و جریان اصلاحات و رقیبان می دانند که اگر این اتفاق از سوی مدیریت شهری بیفتد و زیرساخت های تهران تکمیل شود، تمامی سناریوهای طراحی شده محکوم به شکست است.