گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو - دنیا کریمی؛ این روزها شاهد کودکانی هستیم که با عنوان کودک بلاگر در فضای مجازی به شهرت رسیدهاند. در چند سال اخیر روند رشد آنها سیری صعودی داشته است بهگونهای که فضای اینستاگرام درعکس و ویدیوهای این کودک بلاگرها محبوس شده است. حضور این کودکان در فضای مجازی تبعاتی را با خود به دنبال داشته است که در ادامه به بحث و گفتگو با سرکار خانم دکتر شیما فرزاد منش، جامعه شناس و مدیر اندیشکده افرا، نشستیم.
چه آسیبهای اجتماعی ممکن است در مسیر بلاگری به کودک وارد شود؟
کودکان بدون آنکه از فرایند بلاگری در شبکههای اجتماعی آگاه باشند و حتی اطلاعاتی نسبت به تبعات آن برای آینده شان داشته باشند، وارد این فرایند شده و به همین دلیل بیش از هر گروه دیگری قربانی میشوند. اگرچه در بسیاری از اوقات بزرگسالان هم درک درستی از پیامدهای بلاگری خودشان به جهت آسیبهای اجتماعی، فرهنگی و روانی که میتوانند دچار شوند، ندارند، اما انتفاعی که از کسب شهرت و بعضا ثروت در شبکههای اجتماعی میبرند، اوضاع را برایشان منصفانهتر میکند. به همین سبب، مسئله زمانی تبدیل به آسیب میشود که پای کودکان به میان میآید. سواستفاده از جذابیتهای ظاهری و زبانی آنان برای تبدیل شدن والدینشان به اینفلوئنسر و میکروسلبریتیهای فضای مجازی.
آسیبهای چنین تجربهای برای کودکان دارای ابعاد وسیعی است. به لحاظ زمانی برخی از این آسیبها در همان لحظات عکاسی و فیلم برداری روزانه قابل توجه است و برخی دیگر با گذشت زمان و در آینده خود را نشان میدهند. برای مثال کودکانی که در طول روز وادار میشوند با لباسهایی خاص ساعتها مقابل دوربین لبخند بزنند، ژست بگیرند، ادا در بیاورند و حرف بزنند، میتوان گفت به نوعی در معرض خشونت روزمره قرار میگیرند.
آیا بلاگری رشد شخصیتی کودک را مختل میسازد؟
به یک نکته قابل تامل در این مورد میتوان اشاره نمود و آن هم این است که به منظور تاثیرگذاری وجذب هر چه بیشتر مخاطب، ممکن است کودک یک سکانس از هر تبلیغ را بالاجبار بارها و بارها تکرار کند. از همین منظر در صفحات بسیاری از بلاگرهایی که با سواستفاده از کودکانشان تولید محتوا انجام میدهند، شاهد هستیم که به دلزدگی کودکان از دوربین و فرارشان از گوشی موبایل اعتراف میکنند. یادم است زمانی که برای تحلیل محتوا روی این پیجها متمرکز بودم، مادری فیلمی از زاویهای غیرمعمول از فرزندش گرفته بود و در توضیحش اینگونه نوشته بود:، چون پسرم مدتی است حاضر نیست جلوی دوربین بیاید و گریه میکند، تلاش میکنم مخفیانه از حرف زدن و بازیهایش برای مخاطبانم فیلم بگیرم. چنین رفتارهایی نه تنها حریم خصوصی کودک را به کل نقض میکند و در آینده برای او دردسرساز میشود، بلکه امنیت روانی و رشد شخصیت وی را مختل میسازد. در چنین شرایطی امنترین افرادی که قرار است از کودک حمایت کنند و پناه عاطفی وی باشند، تبدیل به کسانی میشوند که به طور مداوم در حال سواستفاده از کودک هستند.
معایب حضور کودکان در فضای مجازی از نظر شما چیست؟
زمانی که از بلاگری کودکان صحبت میکنیم، فارغ از اینکه صفحه و عکسهای آنان توسط چه کسی مدیریت و کنترل میشود، باید به این نکته توجه کرد که کودکان عموما خودشان در آنچه به مثابه محتوا تولید میکنند و از آنها در شبکههای اجتماعی منتشر میشود، نقشی ندارند. در واقع تاکید بر این مسئله از این منظر حائز اهمیت است که تفاوت مهم بلاگری کودکان از بزرگسالان را درک کنیم. کودکان نه تنها قدرتی برای انتخاب ندارند، بلکه حتی به دلیل عدم تکامل شناختی، تصور درستی از آنچه در حال انجام است نداشته و اساسا نمیدانند چرا در طول روز به طور مداوم در معرض دوربین هستند و سرنوشت این عکس و فیلمها چه میشود. موضوعی که باعث میشود نه تنها درکی از بازخوردها در فضای مجازی نداشته باشند، بلکه حتی همان لذت سطحی و زودگذر را که بزرگسالان از «در معرض توجه قرار گرفتن» در فضای مجازی کسب میکنند، تجربه نکنند. همین شرایط باعث میشود بسیاری، کودکان بلاگر را کودکان کار مجازی خوانده و آنها را قربانی بهره کشی والدین برای کسب شهرت و ثروت در شبکههای مجازی بدانند.
آیا این امکان وجود دارد که کودک در آینده از خودش احساس رضایت نداشته باشد؟
اما در رابطه با آسیبهایی که در طولانی مدت کودکان بلاگر با آن مواجه میشوند، میتوان به هویت مجازیای اشاره کرد که شخص دیگری برای آنان ایجاد کرده و خودشان هم در آن نقشی نداشتهاند. فرض کنید کودک بزرگ شده و قرار است نقشی جدی در سیاست کشور بازی کند. در حالی که فضای مجازی پر از تصاویرش با لباسها و رفتارها و صحبتهایی است که در کودکی از وی منتشرشده و بعضا خنده دار یا ناقض حریم خصوصیاش است. آیا چنین پیشینهای تاثیری بر آیندۀ این کودک نمیگذارد؟ از طرفی دیگر هویت مجازی مبتنی بر کودک-بلاگری در عین حال که فرصت کودکی، بازی و زیست در دنیای کودکانه را از آنها سلب میکند، تولیدکننده سطحی از توقعات و انتظارات در کودکان برای همواره مورد توجه بودن است که به خودی خود آینده آنان در زندگی واقعی را تحت تاثیر قرار داده و به لحاظ روانی تبعات سویی برای کودکان دارد. مثال دیگر استفاده از کودکان به عنوان مینی مدلها است که نه تنها برخلاف حقوق کودکان است، بلکه به نهادینه شدن استانداردهای کلیشهای زیبایی و مصرف در آنان منجر شده و آیندۀ آنان را با این خطر مواجه میسازد که همواره از خویشتن ناراضی بوده و هرگز احساس رضایت از خود را تجربه نکنند. همچنین آسیب خطرناک دیگر افراد پدوفیلی هستند که از تصاویر کودکان در فضای مجازی در راستای انحرافات روانی و جنسی خود استفاده میکنند و معمولا افراد جامعه اساسا از آن اطلاعی ندارند.
چه راهکارهایی برای رفع این معضل از جامعه وجود دارد؟
عموما برای اصلاح چنین آسیبهای اجتماعی بیش از قانون، نیازمند فرهنگ سازی و اطلاع رسانی هستیم. شبکههای اجتماعی امری به نسبت جدید در زندگی روزمره ما ایرانیان هستند و به این معنا فرهنگ استفاده از آن نیازمند گفتگو و بحث در عرصه عمومی است. شخصا بسیاری از والدین را دیدهام که پس از آگاهی از مضرات و تبعات به اشتراک گذاری تصاویر فرزندشان در فضای مجازی، اپلیکیشنها را حذف نمودهاند. در واقع اگر والدین را نسبت به ابعاد مختلف آسیبهایی که کودک بلاگری برای فرزندشان ایجاد میکند، آگاه کنیم در بسیاری از مواقع شاهد همراهی آنان هستیم.
آیا ما نیاز به قوانین بازدارنده در خصوص فعالیت کودکان در فضای مجازی داریم؟
قوانین بازدارنده قطعا در مواردی مورد نیاز است و آن زمانهایی که والدین در حال کسب انتفاع مالی از بلاگری کودکشان هستند و همین موقعیت باعث میشود آسیبهای این فرایند را نادیده بگیرند. در چنین شرایطی قطعا نیازمند قوانینی بازدارنده هستیم.
چه آیندهای در انتظار این نوع بلاگری پیشبینی میکنید؟
در نهایت آنچه مورد تاکید است، تاثیر تبلیغات فرهنگی و آگاه سازی عموم افراد از آسیبهای کودک بلاگری است که میتواند هم مخاطبان را به عدم دنبال کردن چنین محتواهایی هوشیار سازد و هم والدین را نسبت به تبعات این وضعیت برای کودکانشان آگاه کند. در غیر این صورت، آینده میتواند «هر کودک، یک صفحه» در فضای مجازی باشد و شاهد نسلی از نوجوانان بدون احساس رضایت از خویش باشیم که اگر به میزان کودکیشان مورد توجه قرار نگیرند، ممکن است دست به هر اقدامی بزنند. نسلی که پیش از آنکه به حداقلی از توانایی شناختی و بلوغ روانی رسیده باشد، هویتش پیشاپیش توسط والدین در فضای مجازی تعریف شده و تصویری ناخواسته و بدون مدیریت خودش، از وی در شبکههای اجتماعی بازنمایی شده است. امری که قطعا پیامدهای هویتی بسیاری داشته و ناقض احساس عاملیت فردی در برساخت هویت خویشتن است.