گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، علی رحیمی؛ اقتصاد صهیونیسم از موضوعاتی است که کمتر به آن پرداخته شده است و محتواهای منتشر شده نیز به جای بررسی اقتصاد صهیونیسم جهانی و سیطره آن بر جهان امروزی، صرفاً به اقتصاد منطقه جعلی اسرائیل پرداخته است.
نفوذ و تسلط صهیونیسم بر شبکه پولی و بانکی بینالملل
اولین ساختار بانکداری توسط زرگرها و یهودیان ایجاد شد تام آزاد تا مازاد اندوخته تجار و سرمایهداران را در جایی به امانت نگاه دارند. تاجر در مقابل پرداخت طلا و نقره، رسیدی از زرگر دریافت میکرد، سپس زرگر اندوختهها را به عنوان وام یا نزول به دیگران قرض میداد و از آنها سود میگرفت، و این آغاز نظام بانکی بود.
این روند قطعاً در راستای رفاه مردم نبود، چون منجر به ضعیفتر شدن طبقه مستضعف جامعه سرمایهدارتر شدن طبقه مرفه میشد. کاغذهای رسید طلا و نقره هم کم کم ارزشمند و بین مردم مبادله میشدند، از همینجا بود که پول پدید آمد.
در سده هفدهم هر کجا که بانکی تاسیس شد چهره اصلی و فعال آنها یهودیان بودند و در تاسیس سه بانک بزرگ آمستردام، هامبورگ و انگلیس که از بانکهای اصلی آن ایام هستند، دست داشتند. به همین ترتیب رباخواری و رشوهخواری به شبکه ای بسیار گسترده و بغرنج تبدیل شد که شریانهای حیات اقتصادی دنیای غرب را به دست گرفت و تارهای آن در همه جای دنیا از آسیا تا آمریکای جنوبی تنیده شد.
در پروتکل شماره ۱۶ یهود آمده است: «آنها در صدد آن هستند که برای سلطه بر جهان ثروتهای عظیم، منابع طبیعی و... که جوامع غیر یهودی در اختیار دارند را را به انحصار خود درآورند».
از جمله راههایی که اسرائیل در نفوذ بر اقتصاد کشورهای خاورمیانه از جمله مصر، اردن و... در پیش گرفته است، دادن وام به کشورهاست.
در پروتکل شماره ۲۱ نیز چنین آمده است: «ما یهودیان پولهای مازاد بر احتیاجمان را به کشورهای غیر یهودی وام میدهیم و با استفاده از رشوهخواری مدیران و اهمال کاری و ندانم کاری فرمانروایان این ممالک، 2 تا ۳ برابر پولهایمان را پس میگیریم». این مقروض کردن کشورها امتیازیست که امروزه اسرائیل هم به عنوان یک اهرم برای مصر استفاده کرده و شرط پرداخت بدهیهای خارجی مصر را بر پذیرفتن ساکنان غزه متکی کرده است.
بازی قدیمی وام دادن به بهانه گزاف و آنگاه گرفتن زمین به دلیل عدم توانایی صاحب زمین در بازپرداخت وام، در مورد اعراب نیز که به علت ویرانی، جنگ و کمبود محصول شدیداً تحت فشار بودند به اجرا درآمد. بانکی که این کار را انجام داد یک نهاد تجاری صهیونیستی به نام بانک آنگلوپلستاین(انگلیس_فلسطین) بود.
نقش صهیونیستها در نفت و انرژی جهانی
از زمان تشکیل رژیم منحوس صهیونیستی در فلسطین اشغالی تاکنون، یکی از محورهای عمده فعالیت رژیم صهیونیستی، کوشش برای اکتشاف و استخراج نفت بوده است. اکتشاف نفت به دلایل مختلف اقتصادی و سیاسی از اهمیت فوق العادهای، برای سردمداران رژیم صهیونیستی برخوردار بوده است. به همین دلیل در طول ۶دهه گذشته ، علی رغم ناکام ماندن این تلاشها، رژیم صهیونیستی همواره در جهت کشف نفت، سرمایهگذاری و اقدامات جدیدی بوده است.
آنچه برای صهیونیست بسیار سنگین و آزاردهنده است که برخاسته از تفکر نژادپرستانه آنها میباشد، این است که در سرزمینهای اسلامی و عربی همجوار فلسطین اشغالی وفور نعمتی به نام نفت وجود دارد اما این ماده حیاتی در فلسطین اشغالی نایاب است.
صهیونیستها در طول تاریخ برای رسیدن به نفت، از راه اشغال، جنگ و نفوذ وارد شده اند. آنها سرزمین فلسطین را اشغال کرده و جنایات فراوانی انجام داده اند، تا نقشی در منطقه داشته باشند. از طرفی با نقش آفرینی سربازان آمریکایی، جنگ عراق و افغانستان را برای رسیدن به نفت راه انداختند. اما در رابطه با ایران و کشورهای دیگر در قالب قراردادهای نفتی، از عنصری به نام نفوذ استفاده کردند.
پیوند دلار و نفت
این پرسش به ذهن هر انسانی خطور میکند که چرا در دنیای امروز تنها این سایه دلار است که بر بازار بینالمللی سنگینی میکند؟ و چرا نفت، با ارزشترین سرمایه اقتصادی کشورها با دلار قیمتگذاری و معامله میشود؟ چرا آمریکا به بهانههای مختلف به کشورهای نفت خیز حمله نظامی میکند و یا از دیکتاتورها، جریانها و گروههای طرفدار غرب برای به حکومت رسیدن در کشورهای نفتی حمایت میکند؟.
استراتژی پول واحد و کنترل اقتصادهای نفتی
کشورهای غرب عملاً از نظر ذخایر معدنی، همچون نفت و طلا، کشورهایی فقیر محسوب میشوند و با صنعتی شدن اقتصادشان این فقر جلوه بیشتری پیدا کرد..
خطر بیشتر این فقر آنجاست که ذخایر عمده نفتی دنیا، در دست کشورهای مسلمان است که طبیعتاً از نظر بنیادی، غرب را دشمن سرسخت خود تلقی میکنند. غرب در نظام جدید جهانی برای کنترل نفت و در نتیجه کنترل کشورهای نفتی به اهرم دلار روی آورد.
غرب در گذشته با کنار گذاشتن طلا، قدرت رقابت خود با کشورهای طلاخیز را بالا برد، اما داستان نفت تفاوتی اساسی داشت.
چرا که نفت کالای استراتژیک بوده که علاوه بر ارزش ذاتی خود با تبدیل شدن به دیگر کالاها، تبدیل به سرمایهای ارزشمندتر از طلا میشود. لذا با معیار قرار دادن دلار آمریکا و ارزش گذاری نفت با دلار، نبض بازار نفت را به کنترل خود درآوردند و این سلاح قدرتمند را از دست کشورهای اسلامی ربودند.
رابطه پول و قدرت
در حال حاضر پول حرف اول را نه تنها در دنیای اقتصاد وتجارت که حتی در حوزههای دیگر بشری همچون سیاست و فرهنگ میزند؛ امروزه پول نشانه قدرت است.
نمود بارز کار کارکرد سیاسی و قدرت آفرین پول را میتوان در نظام سیاسی آمریکا تصویر کرد. که پول شاه کلید ورود به دنیای سیاست و قدرت است و لذا زرسالاران یهودی و صهیونیست در هرم قدرت آمریکا جایگاه اول را دارند.
هژمونی حکومت جهانی صهیونیست با پرچمداری دلار آمریکا
یکی از ارکان اساسی نظم نوین جهانی به رهبری کانونهای صهیونیستی زرسالار، ایجاد سیستم واحد اقتصادی بر محور پول واحد، تحت رهبری صهیونیسم بین الملل است. اصولاً وجود قدرتهای متعدد و همتراز مستقل، مانع مهمی در برابر هژمونی غربی-صهیونیستی است.
دو جنگ جهانی گذشته نشان داد، غلبه بر قدرتهای بزرگ اقتصادی و سیاسی، آنهم با حربه نظامی هزینههای گزافی روی دست قدرتهای غربی میگذارد، لذا پس از جنگ جهانی دوم، دولتهای غربی به این نتیجه رسیدند که با ایجاد سیستم اقتصادی واحد تحت رهبری آمریکا، زمینه تولد قدرتهای بزرگ مستقل در سطح بینالمللی را یا نابود کنند یا در حد ممکن کنترل نمایند.
در همین راستا پس از جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۴۴ صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی تشکیل شد. این سازمانها عموماً ابزارهایی برای حمایت پنهان و غیر مستقیم از منافع قدرتهای استعماری تلقی میشود. از سوی دیگر با برقراری سلطه دلار یعنی ایجاد نظم پولی، که در آن دلار آمریکا پایه است هرچه بیشتر اقتصاد جهانی را در دست گرفته اند، و این اقدام مهری زد بر موفقیت سلطه صهیونیست ها بر اقتصاد جهانی، که سیاست های سو گیرانه صندوق بینالمللی و بانک جهانی نیز ناشی از همین پشتوانه تاریخی است.
علی رحیمی، دانشجوی کارشناسی اقتصاد
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.