به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، چند روزی است که شبکه منوتو که متعلق به طیف سلطنتطلب اپوزیسیون نظام جمهوری اسلامی است، مستندی چند قسمتی از پرویز ثابتی پخش کرده است. ثابتی رئیس اداره سوم ساواک و رئیس ساواک تهران بود. در واقع در یک دهه پایانی حکومت پهلوی، او مسئول مستقیم مقابله جریانهای چریکی بود و حفظ امنیت داخلی کشور را برعهده داشته و این یعنی هر آنچه درباره شکنجهها، اعدامها و بازداشتهای انقلابیون و مخالفان رژیم پهلوی شنیدهاید زیر نظر پرویز ثابتی و توسط او انجام شده است.
همین پیشینه کافی بود که ثابتی را چهار دهه در سایه فرو ببرد. اما از پارسال و در کوران بلوای ۱۴۰۱ بار دیگر نام و چهره ثابتی نقل محافل رسانهها شد و اینبار شبکه منوتو با پخش یک مستند، سعی دارد چهره خاصی از پرویز ثابتی نشان دهد؛ چهره مردی عدالتخواه و وطنپرست که دست به هرکاری برای خدمت به وطن میزند.
این اولینباری نیست که ثابتی قصد دارد از خود چهره منطقی و معقولی نشان دهد؛ او قبلا در کتابش با عنوان «در دامگه حادثه» گفته بود: «من همیشه با هر چیزی که منجر به شکنجه شود مخالفت کردهام و هیچ وقت خودم نه شکنجه دیدهام و نه بازجویی کردهام.»
این در حالی است که در گزارشهای نهادهای حقوق بشری در سالهای قبل از انقلاب، انگشت اتهام به سمت ساواک و شخص ثابتی به عنوان عوامل استبداد و خفقان دراز بوده است. پس ادعای سرکوبگر بودن این چهره چیزی است که از نیروهای سیاسی ایرانی تا نهادهای بینالمللی بدان اذعان داشتند. ثابتی حتی از شخص محمدرضا پهلوی هم در برخورد با انقلابیون خشنتر و سختتر بود. جملهای به او منتسب است که گفته است: «انقلابیون زمانی شیر شدند که شکار گرگ ممنوع شد.»
همچنین، سعید شاهسوندی، از اعضای سازمان مجاهدین خلق و زندانی سیاسی قبل از انقلاب، درباره ذرهای از خدمات شکنجهگران ساواک و نیروهای تحت امر ثابتی به دستگاه پهلوی میگوید: «شعار ساواک این بود: شلاق، خلاق است!»
یکی از جنایات مهم دوران سیطره ثابتی بر ساواک به ۳۰ فروردین سال ۵۴ بازمیگردد. در این روز، ۹ تن از سران گروههای چپ (فدایی خلق و مجاهدین خلق) بدون محاکمه در جریان انتقال از زندان اوین توسط ساواک تیرباران شدند. «بیژن جزنی» از رهبران چریکهای فدایی، همراه با ۶ نفر دیگر از چریکهای فدایی خلق به نامهای «حسن ضیا ظریفی»، «احمد جلیلی افشار»، «مشعوف کلانتری»، «عزیز سرمدی»، «محمد چوپانزاده» و «عباس سورکی» به همراه «مصطفی جوان خوشدل» و «کاظم ذوالانوار» ۲ عضو سازمان مجاهدین خلق در تپههای اطراف زندان «اوین» به آمریت شخص شاه و کارگزاری ثابتی، در اطراف قریه اوین با چشمان و دستان بسته تیرباران شدند.
یکی از مهمترین روایتها که بر نقش ثابتی در این جنایت صحه میگذارد، شرح «بهمن نادری پور» (معروف به تهرانی)، از شکنجهگران معروف ساواک در دادگاه انقلاب در سال ۵۸ است. تهرانی در دادگاه در شرح آن واقعه میگوید: «زندانیان را از زندان تحویل گرفتند. ما هم در قهوهخانه نزدیک زندان اوین به انتظار ایستادیم. پس از تحویل، آمدند و از طریق جادهای که از داخل قریه اوین میگذشت به بالای ارتفاعات بازداشتگاه اوین رفتیم. در آنجا زندانیان را ـ در حالی که دستها و چشمهایشان بسته بود ـ از مینیبوس پیاده کردند و همه را در یک ردیف روی زمین نشاندند. پس از اینکه روی زمین نشستند، «عطارپور» (بازجوی ساواک) یک قدم جلوتر آمد و شروع به سخنرانی کرد. گفت: همانطور که دوستان و رفقای شما همکاران و رفقای ما را در دادگاههای خودشان به مرگ محکوم کردند و آنها را کشتند، ما هم تصمیم گرفتیم شما را که رهبران فکری آنها هستید و با آنها از داخل زندان ارتباط دارید، مورد تهاجم قرار بدهیم و شما را اعدام کنیم و از بین ببریم. این حرف مورد اعتراض بیژن جزنی و چند نفر دیگر واقع شد. ولی نمیدانم عطارپور نفر اولی بود یا سرهنگ وزیری (رئیس وقت زندان «اوین») که با یک مسلسل که آورده بود، رگبار را به روی آنها خالی کرد.»
اینکه چرا شبکه منوتو به سراغ ثابتی و سرسلسله شکنجهگران ساواک رفته است، در نوع خودش قابل توجه و تأمل است. شبکه منوتو با این کار دست به نوعی انتحار زده تا بتواند با جذب مخاطب ولو به قیمت سفیدشویی از اقدامات کسی، چون ثابتی، شبکه در حال اضمحلال خود را نجات دهد و آن را بازیابی کند.
محسن ردادی در این باره میگوید: «تطهیر ثابتی آخرین دستوپا زدنهای سلطنتطلبها برای بزک کردن چهره پهلوی است.»
از طرفی ثابتی پس از گذشت ۵ دهه گویی فضا را مناسب دیده تا با تحریف تاریخ و بیان وارونه آن، برای نسل جدید چهره مقدس و طاهری از خود نشان دهد تا بتواند از این طریق گذشتهاش را پاک کرده و سیمای جدید از خود بروز دهد! ردادی در این باره هم میگوید: «ثابتی در فضایی که دروغگویی به آسانی همهگیر میشود فرصتی پیدا کرده تا دستهای خونآلودش را بشوید و خود را چهره سفید و مطهری نشان دهد.»