به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو - سید رضا میرجعفری، این روزها اذهان بخشی از همه ما درگیر کودک کشی رژیم صهیونیستی علیه مردم مظلوم و مقتدر غزه است اما این تنها کودک کشی جهان نیست و کودک کشی فقط به عرصه نظامی و سیاسی محدود نمیشود. همین چند روز پیش بود که با انتشار محتوای مستهجن موسیقی از خواننده ای به نام ساسان حیدری ملقب به ساسی مانکن آن هم با هدف مخاطب کودک و نوجوان تبدیل به یک زلزله ساختگی رسانه ای در فضای مجازی مخاطبین فارسی زبان شد هرچند بعد از مدتی شکنندگی این فضا به خوبی روشن گشت.
ما نه می توانیم به این نوع محتواها یک موسیقی با سبک مشخص بگوییم نه یک اثر انتقادی که بتواند صورت بندی درستی از مسئله یا حتی نقدی بر مسئله باشد. چه آنکه تقابل داریوش فرضایی و ساسی مانکن هم اساسا مبتنی بر همین بود که واکنش نشان داد و گفت:
«نمیدونم چی تو سرتون میگذره ولی لااقل به بچه های بیگناه و معصوم رحم کنید ، به بهانه شادی چنین آثار بی محتوایی رو به خورد این فرشته های معصوم ندید !
من خودم عاشق شادی و ترانه های شاد کودکانه هستم ولی نه به این قیمت ! کمی وجدان داشته باشید ، نا سلامتی شما خودتون تازگی ها پدر شدید !!!!! بیچاره بچه های ما که این وسط گیر افتادند و بیچاره کسانیکه دغدغه کار کودک دارند اما ……!!!! بنده هیچ ادعایی ندارم ولی وجدانم اجازه نمیده بچه های مردم رو به گمراهی بکشونن ، خدا رو خوش نمیاد ..!!»
محتوا و عمل نفرت پراکنانه در همه جای جهان محکوم و نقض حقوق مخاطب یا افرادی است که مورد این تهاجم قرار می گیرند که بارها این افراد انجام دادند. از سوی دیگر عملیات رسانه ای خارج از ساختار برای پخش و انتشار، مشخص نبودن شناسنامه اثر، توهین و تمسخر مقدسات یک گروه بزرگ و همچنین فراگیر شدن آن در اذهان عمومی به دلیل «هیت» شدن موسیقی است که این الزاما به معنای برقراری ارتباط مخاطب با آن نیست بلکه ویژگی هایی در آن است که صرفا بدون هدفی خاص یا حتی داشتن علاقه ای به سبک یا شعر یا هرچیزی که ویژگی یک موسیقی حتی پاپ موفق است افراد را درگیر آن میکند.
از سوی دیگر هیچ فرد یا گروه سیاسی مشخصی و حتی بند و گروه فرهنگی حاضر نیستند مسئولیت انتشار محتوایی و درگیر شدن مخاطب به آن را بپذیرند و اساسا تأثیر مخرب آن هم تا حدی است که می تواند باعث نقض های زیادی از حقوق کودکان، خانوادهها و حتی عموم جامعه شود.
زمانی که این ویژگیها را کنار یکدیگر میگذاریم اولین واژه ای که برای ما متبادر میشود «تروریسم» است.
عمل تروریستی عملی کور است که باعث به جای گذاشتن قربانی زیاد میشود، هرچند تروریستهای سیاسی و یا نظامی با استفاده از اعمال خشونت آمیز یا تهدید به آن به صورت گسترده و بی قاعده شبه نظامی و بمبگذاری بهره می جویند اما در تروریست فرهنگی ابزار این عمل مجرمانه و جنایتکارانه هم ویژگیهای خاص خود را دارد هر چند به نظر هدف یکیست و اصلی ترین آن ایجاد فضایی برای یک تغییر بزرگ ایدئولوژیک، اخلاقی، سیاسی در یک جامعه است.
اما ویژگی های عمل مرتکب متفاوت است و در آن نفرت پراکنی، وارونه نشان دادن اعتقادات، بهره جستن بدون اجازه و اصطلاحا کپی رایت از عنوان های دیگر فرهنگی و هنری، هتک حرمت گسترده و مهمتر از همه نشانه قرار دادن افراد ضعیف مثل کودکان و سوءاستفاده از خلأ و ضعفهای یک جامعه برای آسیب زدن حداکثری به بافت آن از مهم ترین ویژگی های یک عمل تروریستی فرهنگی است.
این موضوع را هم باید مد نظر قرار دهیم که فرد تروریست در اغلب موارد خود قربانی عملی است که انجام می دهد و اگر در یک عمل تروریستی نظامی فرد با انتحار یا خودکشی خود را از بین میبرد در پدیده تروریسم فرهنگی، تروریست نام و نشان ننگی برای خود دست و پا میکند که حتی اگر در ظاهر افراد زیادی را درگیر کند اما در نهایت افکار عمومی به شدت نسبت به وی انزجار نشان خواهند داد و در کوتاه مدت یا مدتی بیشتر و کمتر زوال فرد تروریست را خواهیم دید و هیچ نام و یاد نیکی از او و اثرش باقی نخواهد ماند و میتوان گفت: اکثر تولید محتوایی که در قالب های به ظاهر هنری از این افراد تولید میشود به بدترین شکل ممکن مصرف می شوند و اصطلاحا تولید کننده و اثر تولید شده زود تمام میشوند هر چند اثر مخرب خود را تا سالها در جامعه داشته باشند.
زمینههای پیدایش تروریسم فرهنگی را باید در تهاجم و جنگ فرهنگی یافت باید بپذیریم ما در جامعهای زندگی می کنیم که با توجه به اینکه حاکمیت افق تمدنی دار و روند تاریخی ما طوریست که حتی اگر شعارهای سیاسی تند حاکمیتی هم نبود ما را در مواجهه فرهنگی مستقیم با تمدن غالب قرار میداد. خود این پرسش که آیا می پذیریم دچار جنگ و تهاجم فرهنگی هستیم یا در مواجهه و تعامل با آن؟ سوالی اساسی است که بار دیگر باید از همه افرادی که به خصوص نگران ایرانیها یا به قولی اسلام و مشرق زمین هستند پرسش شود.
ما در مقطعی هستیم که حتی آنهایی که سالها در برابر واژگان «تهاجم و جنگ فرهنگی» مقاومت می کردند و معتقد بودند نباید این کلمات را در کنار فرهنگ قرار داد در علنی کردن «نزاع فرهنگی» روی دور تند دیگر هیچ تعارفی نمی کنند. وضعیت این نزاع در سال اخیر برای همه مشخص شد هرچند شاید سالها بعد بتوان در مورد آثار آن به خصوص در حوزه تولیدات هنری حرف زد اما باید بپذیریم در هر جنگی آن هم در قرن 21 بروز پدیده تروریستی موضوع دور از ذهنی نیست و مقابله با آن یک امر انسانی با هر اختلاف نظریست.
بعد نگین نگفتین ها
آخه رسما تمام برنامه های صدا و سیما رو مسخره می کنه و حتی افرادی رو که اگه اشتباه نکن از رسانه ها بودن که تو دیدار با رهبری حضور داشتن رو مسخره می کنه