به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، نشست «بررسی ضرورت انعکاس وقایع تاریخی در کتابهای کودک و نوجوان؛ با محوریت وقایع نهم دیماه، روز بصیرت» شنبه (نهم دی ماه ۱۴۰۲) در مجموعه آفرینشهای فرهنگی هنری کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان با همکاری خانه کتاب و ادبیات ایران برگزار شد.
سهیل احمدی، عضو هیأت علمی دانشگاه جامع امام حسین (ع) ارائه دهنده محتوا در این نشست بود. وی در ابتدا درباره جایگاه انسان در این جهان هستی گفت: ما در جهانی زندگی میکنیم که یک دوره مدیریتی را طی کرده و در حال حاضر در دوره چهارم مدیریت به سر میبرد. در جهانی هستیم که پُر از اتفاقات متعدد با سرعت زیاد است. چرا مردم به یکباره با سوالات و شبهههای زیادی مواجه میشوند؟ چون جهان پُر از اتفاقاتی است که نمیتوانند معنای آن را بفهمند. نیاز بشری این است که بفهمد در کجای این جهان زندگی میکند. بشر تحتتأثیر یک روایت از جهان قرار گرفته و آن هم نظام معنایی است. دوره، دوره معناسازی است. هرکسی بتواند معنای موجود در ذهنش را به مخاطب انتقال دهد، برنده است.
وی ادامه داد: در گذشته ذهن مردم را به کمک قدرت و زور اداره میکردند؛ اما امروزه درباره کنترل ذهن مردم تصمیم میگیرند. در حال حاضر صنایع فرهنگی ارائه میشوند تا ذهن مردم را کنترل کنند. چرا انقلاب اسلامی صورت گرفت؟ دورهای فرا رسید که نه صنایع، نه زور و نه اقتصاد کاری را از پیش نمیبرد؛ بلکه تنها «گفتمان» توانایی این کار را داشت؛ بنابراین مردم انقلاب کردند. وقوع بیش از حد اتفاقات، به دلیل ارتباطات گسترده است. دنیا به سمتی رفته که پُر از اتفاقات است که در بستر ارتباطات منتقل میشود.
احمدی درباره نقش هنر در زندگی روزمره انسانها گفت: عالمی که ما در آن زندگی میکنیم قبلاً با خیال و هنر سروکار داشت؛ اما عنصر هنر تغییر عجیبی کرد. هنری که در گذشته با شعر و داستان ارتباط میگرفت، حال با تصویر، فیلم و انیمه ارتباط بهتری میگیرد. جهان هنر را در باب هنر بصری آورده است.
عضو هیأت علمی دانشگاه جامع امام حسین (ع) در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به نقش قوه خیال در هستی انسانها، ادامه داد: انسانها با یک قوه به نام قوه خیال تربیت میشوند. همه ما خیالپردازیم و قوه خیال داریم. چه عاملی انسان را تربیت میکند و به او هویت میدهد؟ قوه خیال. البته قوه خیال بیش از حد هم انسان را از جهان کنونی دور میکند. ابزاری که با قوه خیال ارتباط دارد، هنر است. هنر هم دو مؤلفه بسیار مهم به نام روایت و زیباییشناسی دارد.
احمدی در ادامه «روایت» را این گونه معنا کرد: پایه روایت، داستان است و این روایت است که جهان را برای طرف مقابل میسازد. مشکل ما این است که به خوبی کشورهای غربی، روایت و زیباییشناسی نمیدانیم. زیباییشناسی بیشتر با عالم تصویر سروکار دارد؛ اما امروزه بیشتر به روایت و متن احتیاج داریم. چطور یک روایت، معنا پیدا میکند؟ از طریق زبان. زبانی که در بعضی از کتابها به کار میرود، علمی نیست؛ بنابراین مخاطب با کتاب ارتباط برقرار میکند. حتی در بعضی از مواقع متن علمی را هم با زبان داستان بیان میکنند. ما باید وارد گفتمان روایی شویم تا بتوانیم با مخاطب ارتباط برقرار کنیم. گفتمان روایی میتواند داستانها را به هم پیوند بزند.
وی همچنین با بیان اینکه ما دو نوع قصه داستان و ناداستان داریم، افزود: داستان، پایهای در واقعیت ندارد و به رخدادها برمیگردد. ناداستان یا راستینه، پایه در واقعیت دارد. قرآن، ناداستان است، چون پایه در واقعیت دارد. تفاوت داستان با ناداستان در قدرت پذیرش و معناگرایی است. در تاریخ معاصر ما ناداستانهایی داریم که نیاز به زبان روایی دارند تا بازگو شوند. اگر بتوانیم به روایتهایی که از نسلها میشود، غلبه کنیم و روایتهای جدید را بیان کنیم، میتوانیم به نسلها جهت دهیم.
احمدی در پایان بیان کرد: انسانها رویداد و روایت هستند. ما روایتهای زیادی داریم که به تصویر کشیده نشدهاند. روایتها از رخدادهای کشور مهمتر هستند و متاسفانه مکتوب نشدهاند. در حال حاضر هر چقدر از روایتها دور باشیم، نمیتوانیم نسل جدید را هدایت کنیم. این انگیزه است که سبب میشود رخدادها به روایت تبدیل شوند.