به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو، میلاد موحدی راد شاعر و نویسنده اهوازی که این روزها با انتشار کتابی با عنوان «همین هیچ» از نشر نونوشت تألیفی جدید در عرصه شعر و ادبیات آن هم در سک شعر کوتاه را عرضه بازار کرده است. موحدی راد قبل از این با انتشار دو اثر دیگر با نامهای «دلتنگی درختی است که از شانه ام میروید» و «یکی شأن نیست» نام خود را به عنوان یک شاعر در سبک کوتاه سپید مطرح کرده بود. گفت و گوی صمیمی با این شاعر نام آشنا در این عرصه داشتیم که در ادامه مفصل آن را میخوانید.
ورود به عرصه شعر در مسجد
موحدی راد پیرامون چگونگی ورودش به عرصه شاعری گفت: ورود من به عالم شعر، چیزی بود که نه در مدرسه بلکه در مسجد اتفاق افتاد. به یاد دارم که در دوره نوجوانی به مسجد میرفتم و به اقتضای سنم، کارهای فرهنگی انجام میدادم. دوستی داشتم به نام حمید که شعر گفتنم را به او مدیون هستم. در تخته فرهنگی مسجد، در مورد موضوع عاشورا، کارهای بسیاری انجام میشد. یکی از کارها این بود که یکسری از کلمات را دادهبود و گفته شدهبود که اگر میتوانید، با این کلمات یک داستان، متن ادبی و یا شعر بنویسید. من شروع به نوشتن متن ادبی کردم و در پایان آن، دو بیت شعر نوشتم. آن موقعی که این دو بیت را در مورد عاشورا گفتم، بسیار شگفتزده و ذوقزده شدم. اولین شعر من هم در مورد حضرت ابوالفضل(ع) بود و بیشتر آن هم سبقه آئینی داشت. بنابراین، من از نوجوانی کارم را با شعر آئینی شروعکردم و دستوپا شکسته هم شعر میگفتم.
وی ادامهداد: بعد به مرور وزن شعر را هم آموختم. اما وقتی در طی زمان به دانشگاه و به سنین آن زمان نزدیکشدم، برای اولین بار نشریه فرهنگی ادبی در دانشگاه تربیت معلم رسول اکرم اهواز را تشکیلدادیم که برای آن، شعرا و اساتید دانشگاه را جمع میکردیم و شب شعر، نقد شعر و... برگزار میکردیم. من به خاطر دارم اولین بارقههایی که در ارتباط با شعر کوتاه داشتم، در آنجا اتفاق افتاد و چون به ادبیات عرفانی علاقهداشتم و دارم و یکی از قالبهایی که در ادبیات عرفانی بسیار مورد توجه است، «رباعی» است و این قالب هم شعر کوتاه است، این شد که رفته رفته به سمت شعر کوتاه، روی آوردم.
تعریف از شعر متفاوت است
موحدیراد ضمن اشاره به غزل و مثنوی به عنوان سبکهایی که شعر را با آن شروعکردهاست، پیرامون نظرهای موجود در مورد تاثیرگذاری اشعار کلاسیک در مقایسه با غیر کلاسیک، خاطرنشان کرد: این موضوع به نگاه افراد به شعر بازمیگردد. از سویی دیگر، بحث در مورد چیستی «شعر»، بحثی دشوار و گاهی غیرممکن است، چون به اندازه عمر آدمی از پیدایش شعر میگذرد و هنوز تعریفی جامع از شعر صورت نگرفتهاست. کسانی که میگویند شعر غیر کلاسیک نمیتواند تاثیرگذار باشد، این به تعریف آنها از شعر بازمیگردد. فارغ از اینکه این تعریف درست یا غلط است، ویژگیهای مختلفی وجود دارد تا باعثشود به یک متن، «شعر» اطلاقگردد.
این نویسنده افزود: در نگاه برخی، این ویژگیها وزن عروضی و تخیل و تکرار قافیهها است و در نگاه برخی، اینگونه نیست. اگر بخواهیم به این سوالات و این افراد پاسخدهیم، باید به این موضوع در بستر زمان و زمانه نگاهکنیم. ببینیم امروزه تعریف ما از شعر چیست؟ آیا ما شعرهایی شنیدهایم که کلاسیک بوده و تاثیرگذار هم بودهاند؟ اگر تاثیرگذار بودند، علت آن چه بوده است؟ وزن عروضی و قافیه بودهاست؟
وی همچنین به تولد شعر نو و نیما یوشیج اشارهکرده و گفت: بعد از نیما، نگاه و تفکر در شعر فارسی، تغییریافت. نیما به عنوان یک شاعر پویا و خلاق که اندیشه اجتماعی و فلسفی زمان خود را دارد، راه جدید را برای ما بازکرد. اگر دقتکنیم در پنجاه سال اخیر، نمیا یوشیج در مرکز مباحث شعری ما، مباحث نوجویی در ادبیات ما و شعر فارسی و دگرگونیهای محتوایی آن از حیث بلاغی، حضوردارد. پیش از نیما نیز تلاشهایی برای تغییر شکل و شمایل شعر، اتفاق افتادهبود؛ از سوی تقی رافت یا جعفر خامنهای یا لاهوتی و... اما تلاشهای نیما همین نگاه را تغییر میدهد؛ نگاه عدهای که فکر میکنند شعر جز قالب کلاسیک و وزن نیست. وقتی تلاشهای نیما را هم در جنبه محتوایی و هم در جنبه فرم، بررسی میکنیم، متوجه میشویم که او شاعری است که با برداشتهای امروزی و با عدم خروج از فرهنگ جامعه، توانست هم شکل و هم محتوای شعر فارسی را تغییردهد. به نظر من، این موضوع بسیار اهمیت دارد. شعر مثل کشف و شهود میماند. وقتی شما دست به خرق عادت میزنی، فارغ از هر فرمی که داشته باشی، تاثیر خود را در مخاطب میگذاری.
خبرنگار دانشجو: اولین اثری که به عنوان کتاب چاپ کردید چه بود؟ و چه شد به این نتیجه رسیدید که شعرهای خود رامنتشر کنید؟ یک شاعر باید به کجا برسد که به انتشار کتاب دست بزند؟
موحدیراد: اولین اثری که منتشرکردم، «دلتنگی درختی است که از شانهام میروید» نامداشت. این کتاب مجموعه شعر کوتاه در دو بخش بود. هم شعر کوتاه در قالب کلاسیک یعنی رباعی و دو بیتی با موضوع شعر آئینی بود و بخشی از آن هم شعر کوتاه در قالب شعر سپید با موضوعات مختلف بود.
وی در مورد انتشار کتاب و فضای جدیدی که شبکههای اجتماعی فراهم ساختهاند، اشارهکرد: جدای از آسیبها و آفتهایی که امروزه در نشر و توزیع دفاتر مختلف شعری وجود دارد، تولید شعر شاعر، چه ختم به تولید کتاب شود و یا نه، به این دلیل است که میخواهد مخاطب پیداکند، حرف خود را بزند و میخواهد به عنوان یک رسانه دیدهشود و بگوید حرف و نگاه من، این است. چون شعر در نگاه فرهنگی و میراث کهن ما، جایگاه مقدسی دارد. شاعران جایگاه بسیار پر اهمیتی دارند. نظامی میگوید: «پیش و پسی بست صف کبریا پس شعرا آمد و پیش انبیا» این، جایگاه شعری و شاعرانگی افراد را به ما گوشزد میکند.
نویسنده کتاب «همین هیچ» افزود: طبیعتا شاعر دوستدارد آن نگاه و کشف خود را با دیگران به اشتراک بگذارد، فارغ از اینکه غایت هنر از نظر روانشناسان، میل به جاودانگی است. اما وقتی منِ شاعر به این نتیجه برسم که با انتشار کتابم میتوانم بر مخاطب تاثیر بگذارم و لحظاتی از زندگی او را با ایدهها و کشفها و حرفهای جدید درگیر ساخته و نگاه متمایزی به زندگی او دهم، پس چقدر خوب میشود که آن حرف چاپشود و در معرض دید عموم قرارگیرد. من احساس میکنم وقتی خودم به این نتیجه برسم که شعر گفتنم میتواند حتی در حال یک نفر تاثیرگذار باشد، تصمیمگرفتم که کتابم را چاپ کنم.
موحدیراد از ارزشمندی اشعار برای خواندهشدن گفت: اینکه واقعا چه شعری ارزش خواندن را دارد، سلیقهای است و به مخاطب بر میگردد. اما اگر بخواهیم به ویژگیهایی اشارهکنیم که همه متفقالقول میگویند که آنها، چیزی را به «شعر» تبدیل کرده و به آن ارزش و جایگاه میدهد، هم پختگی زبان است و هم پختگی محتوا. ما شعری را میگوییم ارزش خواندن دارد که از حیث بیرون و درون، قویباشد و ما را به یک تصویر، کشف و حال جدید برساند و گاهی، حال ما را خوبکند.
خبرنگار دانشجو: در مورد اقبال جامعه به خصوص جوانان هم از شاعران و کتاب شعر بگویید؟ یک زمانی رونق داشت به خصوص دورانی که شاعران وبلاگ داشتند و آنجا بودند ؟ شبکه های اجتماعی چه تأثیری بر شاعران داشت؟
موحدی راد: متاسفانه شاعران جوان امروز نسبت به ادبیات کهنسال فارسی، بیتوجه هستند. یعنی مطالعه در این حوزه بسیار پایین است و از ویژگی «شعر سپید» هم سوء استفاده میکنند(چون کسی که با این قالب کار میکند، نیاز به دانستن مسائل مربوط به شعر کلاسیک را ندارد) برخلاف اینکه آن شاعری میتواند شعر سپید خوبی بگوید که نسبت به ادبیات کلاسیک، اطلاعات جامع داشتهباشد؛ همانطور که شاملو هم نسبت به شعر گذشته، اطلاعات بسیار خوبی داشت که توانست شعر سپید «خوب» بگوید. بنابراین من فکر میکنم در این زمینه، شاعران جوانی که شعر سپید میگویند، این مطالعه و تعمق در میراث گذشتهگان ما را ندارند و به آن بیتوجه هستند و تنها با یک مطالعه سطحی در مورد شعر معاصر، دست به سرودن میزنند.
بازار نشر هم به کمک این دسته از افراد میآید و کافی است این شاعران، سیم و زر خود را به کار بیندازند تا بتوانند ضعیفترین اشعار را در قالب شکیلترین کتابها و مجله ها، منتشرکنند.
موحدیراد ادامه داد: بنظرم رسانه و شبکههای اجتماعی از جهتی نقش بسیار زیادی در معرفی شاعران دارند و از سویی دیگر، بازار نشر را تحتتاثیر قرار میدهند. اینکه شبکههای اجتماعی چقدر شعر و شاعرانگی را تحتتاثیر خود قرار دادهاست، فکرکنم برای همه واضح است که کار شبکههای اجتماعی، مثل چاقو میماند؛ هم میتوانی با این چاقو دست به کارهای خطرناک بزنی و هم میوه پوست بکنی. اکنون بسیاری از شاعرانی که در شبکههای اجتماعی مخاطب دارند، دیگر دست به تولید کتاب نمیزنند یا حداقل، زود به زود این کار را انجام نمیدهند. آنها مخاطبین خود را دارند و آنها را پیدا کردهاند و با توجه به همین مخاطبین، دست به انتشار اشعار خود میزنند و گاهی این اشعار، تاثیر و نشرشان سریع تر از کتاب صورت میگیرد. چراکه رویکرد و سبک زندگی مخاطب امروز نسبت به حتی مخاطب ده یا پانزده سال قبل، تغییر کرده و شبکههای اجتماعی برای مخاطب فارغ از اعتبار آن، به منبعی برای رجوع تبدیل شدهاند.
این شاعر در مورد سایر آثار خود گفت: نام آخرین اثر من نیز «همین هیچ» است که توسط انتشارات «نونوشت» وارد بازار شدهاست و تنها یک یا دو هفته است که از انتشار آن میگذرد. این اثر، تا الان آخرین کار کوتاه من است و ماحصل این چندسالی است که به شکل جدی، شعر کوتاه گفتهام و در اختیار مخاطب قرار گرفتهاست. شاید «همین هیچ»، آخرین کار کوتاه من باشد و شاید هم ادامه پیدا کند.
وی در مورد رویدادهای شعری اظهارداشت: رویداهای شعری قطعا توسط اهل آنها جدی گرفته میشوند و جدی هم هستند. چون بسیار اهمیت دارند و میتوانند تاثیرات مثبتی در روند شعر معاصر داشتهباشند. واقعیت این است که آنها در شهرستانها، آنگونه که باید و شاید، مورد توجه قرار نگرفتهاند و مرکزیت آن در تهران است. احساس من این است که این موضوع، قدری طبیعی میباشد.
موحدیراد در پایان از آرزوی خود به عنوان یک شاعر گفت: آرزوی من به عنوان یک شاعر و یک انسان، دنیایی آرام است و برای همه انسانها با هر نژاد و قبیلهای، آرزوی شادی دارم. آرزو دارم جهان را به دست شاعران بسپارند و دل هیچ کودکی در این دنیا نلرزد. همینطور روزی بیاید که همه آدمها باهم مهربانتر باشند.
توصیهام به شاعران جوان، علی رغم اینکه خودم جوان هستم، مطالعه، مطالعه و مطالعه است. جوان امروز اگر بخواهد شعر بگوید، باید مداوم و عمیق مطالعهکند. من اگر به گذشته برگردم و بخواهم آن را با یک نگاه نقادانه بسنجم، سعی میکنم که بیشتر مطالعه داشتهباشم. اگر انسان بخواهد به معنی واقعی کلمه شعر بگوید، باید شعر را زندگیکند، مطالعهکند و در این دنیای بسیار جذاب، غرقشود. اما باتوجه به شیوه زندگی در جهان امروز، عملا امکانپذیر نیست مگر اینکه یک همت بسیار بلند وجود داشتهباشد.
با تمام آسیبها و آفتها و کاستیهایی که در شعر میبینیم، بنظرم شعر جوانان امروز در حال حرکت به سمت و سوی خوبی است. در هر مسیر، فراز و فرود است اما من به این شکوفههای شاداب شعر، شاعران کودک و نوجوانی که آنها را دیدهام و با آنها کار کردهام مسیر خوبی را پیش گرفتهاند و همه چیز برای آنها هموار است، به شرطی که به بحث مطالعه، تفکر و نظام فکر و شاعرانگی خود اهمیت دهند.