گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو- سجاد رضائی آلی*: اوایل دهه ۹۰ زمزمههایی از تدوین و نگارش سند تحول بنیادین با ماهیت نقشه راه کلی و بلند مدت نظام تعلیم و تربیت به گوش رسید. در آن زمان اکثرا به این نتیجه رسیده بودند که فلسفه آموزش و پرورش کشور ساخته و پرداخته برنامهها و افقهای متعالی اسلامی نیست.
بر این اساس مقام معظم رهبری بارها در جمع معلمان، فرهیختگان و دغدغهمندان عرصه تعلیم و تربیت خطر روزمرگی و ضعف فلسفی نظام آموزشی را مطرح نمودند. پس از ابلاغ سیاستهای کلی سند تحول بنیادین و فراگیر شدن اصول و بندهای آن، فارغ از همه دیدگاههای سیاسی و حزبی در
درون نهاد بزرگ آموزش و پرورش، مسئولین و سرمداران این مسئله عظم خود را بکار گرفتند تا این سند را در مخزن اجرایی آن، یعنی مدارس اجرایی کنند و اگر بخواهیم منصفانه به قضیه بنگریم.
باید بگوییم در این مدت اتفاقات خوب، سازنده و اندیشمندانه، ولی اندک برای تحقق سند صورت گرفته است. به یقین میتوان گفت که همه وزرای سابق و ادوار آموزش و پرورش و همچنین معاونان وزیر و سایر مسئولین دستگاه تعلیم و تربیت تلاش خود را برای تحقق سند کرده اند و هیچ کدام از این عزیزان را نمیتوان یافت که درباره سند تحول به صراحت نظر منفی داشته باشد.
هیچ یک از وزیرانی راکه بر سر کار آمده (چه قبل و بعد وزارت) نمیتوان یافت که در تریبونی علنا به مخالفت با سند تحول بنیادین بپردازد. اما چه میشود که بعد از گذشت تقریبا ۱۳ سال از تدوین سند، با تحقق و عملیاتی شدن فاصله نجومی میگیریم؟ چه سرگذشتی برای این سند رخ داده است که اکنون خود را در افق و چشم اندازهای ۱۴۰۴ نمیبینیم؟
در خلال جمعیت کثیر نخبگان و جامعه دانشگاهی که معتقدند این سند نقشه راه پیشرفت زیر نظام آموزشی است، عدهای بدون حساب و کتاب همچنان بر طبل آرمانی بودن سند میکوبند و تا جایی که میتوانند بر ابعاد انتزاعی آن خرده میگیرند. پاسخ ما به همه آنان این است که ذات و ماهیت یک سند جامع، آرمانی بودن آن است. ما باید مدینه فاضله خود را در سند ترسیم کنیم. آنچه که یک سند را از حیث واقع گرایی کامل میسازد، دستورالعمل و بخشنامههایی است که در راستای تحقق سند تکمیل میشود.
در ادامه برخی راهکارهای عملیاتی شدن سند تحول بنیادین را بیان میکنیم که با سپاس از عنایت باری تعالی امروزه بستر و زمینه هویت سازی جوانان در وضعیت قابل قبولی قرار دارد و خانوادهها به این نتیجه رسیده اند که پیشرفت در چارچوب معیارهای اصیل اسلامی از شاهراه بزرگ تعلیم
و تربیت و گلوگاه اصلی آن، یعنی وزارت آموزش و پرورش میگذرد.
برخی از راهکارها عبارت اند از:
۱) برگزاری رویدادهایی از جنس الف تا و معلم تحول آفرین: رویدادها و همایشهایی که از جنس معلم است و در آن معلمان مناطق شهر و روستا با معلمان با سابقه و توانمند به تبادل تجربیات میپردازند.
۲) تعمیم تعلیم به سنین کودکی اول: آنچه که امروزه نیاز است آن است که مخاطبان آ. پ نباید صرفا در یک مقطع خاص مهمان آموزش و پرورش باشند. پذیرش کودکان در سنین ۴ و ۵ سالگی فرصت خوبی برای جامعه پذیری دانش آموزان است. این فرصت را نباید ازدست داد. در سند تحول تعلیم و تربیت ۵ سالگی اعلام شده است.
۳) ضرورت اصالح و بازنگری مجدد مصوبات شورای عالی انقالب فرهنگی در زمینه کنکور و امتحانات نهایی: در سند تحول بنیادین آمده است که آموزش زبانهای خارجی از نرخ ۱۰ درصد به ۲۰ و بالاتتر رشد یابد، اما حذف درس زبان انگلیسی از کنکور، با سند تحول در تضاد است.
۴) ضرورت تالیف مجدد برخی از محتوای درسی، بخصوص دروس ادبیات و نگارش.
۵) تاکید به بعد هویتی دختران و پسران و تالیف کتب منحصر و جدا برای آنان.
۶) بکارگیری محتوایهای درسی که در لایههای پنهان به تربیت دانش آموز تمام ساحتی ختم
میشود.
۷) افزایش نقش و کارکرد شورای معلمان در مدارس (مدرسه محوری).
۸) توجه به تحولات اخیر و جامعه جهانی، مثل غزه و فلسطین و هوش مصنوعی در مدارس.
۹) حفظ کرامت توامان معلم و دانش آموز در کلاس درس بنابر آیین جذب و گزینش مؤثر معلمان در سندتحول بنیادین.
۱۰) تحقق شعار هر مدرسه، یک کتابخانه و مسجد.
۱۱) برگزاری دورههای مطالعاتی و بازخوانی سند تحول بنیادین در مدارس، ویژه معلمان.
۱۲) فعال سازی تشکلهای دانش آموزی، از جمله بسیج دانش آموزی و انجمن اسلامی دانش آموزی و اداره برخی امور به دست آنان.
* سجاد رضائی آلی؛ دانشجوی کارشناسی دانشگاه فرهنگیان مشهد
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.