گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو- محمدحسین سلطانی؛ سی خرداد ماه ۱۴۰۳در فضای مجازی کشور محتوایی وایرال میشود با این مضمون که مشاور فرهنگی پزشکیان میکروفون خود را در آورده و برنامه را ترک کرده است. این اتفاق در همان ساعت های اولیه فضای رسانهای کشور را پر میسازد و یا به بیان شهاب اسفندیاری، کارشناس میزگرها اقدام محمد فاضلی تیتر یک روزنامه ها شد. اما مسئله اینجاست که چه مناسبتی میان این جنجال ها و میزگرد فرهنگی وجود دارد.
بنا بر بیان جبلی رئیس رسانه ملی، میزگردهای فرهنگی برای بررسی تخصصی برنامهها و دغدغههای فرهنگی و اجتماعی نامزدها طراحی شده است؛ اما نام میزگرد "فرهنگی" در همان چند قسمت اول زیر سؤال میرود؛ سؤالات این میزگرد بهاصطلاح فرهنگی نهتنها مواضع کاندیداها دربارهی اسناد فرهنگی و مسائل و مشکلات کشور در این حوزه را مشخص نمیسازد؛ بلکه موضوعات مطرح شده بیشتر سمتوسویی اجتماعی و حتی بعضاً سیاسی دارد. بهعنوانمثال حسین انتظامی که بنا بر آن بوده تا نمایندهی جامعهی هنر باشد اکثریت سؤالاتش مربوط به مسائل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیست و نهایت سؤالی که در این حوزه از کاندیداها پرسش میکند این است: آیا در فرهنگ و کار هنرمندان دخالت میکنید؟ البته در نگاهی منصفانه این ایراد را نمیشود فقط متوجه او دانست، مشکل اساسی طراحی میزگرد است، در میزگرد فرهنگی طراحی اسماً دربارهی فرهنگ است؛ اما رسماً باید به مسائل اصلی بیش از 4 وزارتخانه پاسخ دهد که مشخصاً در این ماجرا قطعاً بسیاری از موضوع که اهمیتی بسیار دارند مورد غفلت واقع میشود؛ اما این نقد همچنان باقی است که چرا نه کارشناسان به اولویتها توجه میکنند و نه اکثر کاندیداها و نه طراحان برنامه.
میزگرد یا نشست خبری؟!
یکی از ایرادهای مهم برنامه که اتفاقاً باعث ماجرای پرتاب میکروفون هم شد، مسئلهی سیر و نحوهی اجرای برنامه است. ماهیت برنامههایی مانند میزگرد قرارگیری شرکتکنندگان در یک گفتوگو و رفتوبرگشت سؤالات است؛ اما در میزگرد فرهنگی بعد از پرسش هر کارشناس و پاسخ کاندیدا بهجای آنکه بازخوردی از طرف کارشناس به پاسخ کاندیدا داده شود به سراغ سؤال بعدی با کارشناس بعدی و در حوزهای دیگر میرویم. این موضوع باعث شده تا میزگرد از جایی برای گفتوگو تبدیل به یک نشست خبری بشود، نشست خبری که در آن کارشناس چون توان و فرصت عمیقشدن بر موضوعات را ندارد اجباراً به گرفتن التزام و بیان شبهاتش از کاندیداها میپردازد و این امر فضا را برای جنجال باز میسازد. نمونه ی این اتفاق در میزگرد سیاسی نیز رخ داد. فؤاد ایزدی پرسشی از محمدجواد ظریف در باب مشکلات برجام مطرح کرد و در مقابل آن محمدجواد ظریف نطق هشتدقیقهای خود را طرح کرد و بهجای آنکه پاسخی از کارشناسی که سؤال را طرح کرده بود بشنود، نوبت به کارشناس دیگری رسید که سؤال دیگری داشت.
این شکل از طراحی برنامه ایرادات دیگری نیز به دنبال خود آورده است، طراحی برنامه به شکل نشست خبری باعث میشود تا برایآنکه میان مباحث و مطالب انسجامی برقرار شود بعد از هر دور پرسشوپاسخ کاندیدا و کارشناس، کارشناس دیگر مجبور میشود تا برای منسجمتر شدن بحث، خودش را جای کارشناس قبلی بگذارد و بازخورد او را مطرح کند، نتیجه میشود مورد غفلت واقعشدن سایر موضوعات و ایضاً داده شدن فضا به کاندیداها برای کلی گویی و فرار از پاسخ دادن؛ شاهد مثال این موضوع هم اتفاقی است که برای الهام یاوری در بهاصطلاح میزگردهای فرهنگی رخ داد، الهام یاوری بهعنوان نمایندهی جامعهی نخبگان برای بیان دغدغههای مدارس و مشکلات وزارت آموزش و پرورش در این برنامه حاضر شده بود اما به این دلیل که در موضوعات مسائل جنجال برانگیزتری اتفاق می افتاد مباحث یاوری مورد غفلت واقع می شد و زمان بیان پاسخ به سؤالات ایشان را می توان زمان استراحت کاندیداهای ریاست جمهوری دانست.
مشاوران فرصت می خواهند
البته مشکلات برنامه به کارشناسان خلاصه نمیگردد، حضور مشاورین نیز باعث بههمریختگی هر چه بیشتر برنامه شده است. در هر قسمت از میز فرهنگی که 90 دقیقه زمان دارد، هر کاندید باید به سؤالات سه کارشناس از سه حوزهی مختلف در دو دور پاسخ دهد، که همین موضوع طلب برنامه ای بیش از 90 دقیقه را میکند، حال تصور کنید دو مشاور کاندیدا هم بخواهند نقطه نظراتشان را بیان کنند، نتیجه اش میشود اتفاقی که در میزگرد اقتصادی پزشکیان رخ داد. در میزگرد اقتصادی پزشکیان پس از اعلام زمان زمان باقی مانده توسط مجری، پزشکیان گفت:" اینهارا هم آوردهم که حرف بزنند." ترکیب کارشناسان میز فرهنگی نیز بهجای آنکه روند برنامه را اصلاح کند، تبدیل به بحران برنامه شده است. در کارشناسان یاوری بهعنوان نمایندهی نخبگان و اسفندیاری و انتظامی نیز نمایندگان رسانههای تصویری هستند. پرسش اینجاست، چرا برای وزارتخانههایی همچون گردشگری و صنایعدستی و یا نمایندگان حوزهی فرهنگ عمومی کشور جایگاهی طراحی نشده است؟! این مسئله باعث شده تا باقی کارشناسان اگر هم بخواهند مسائل حوزهی گردشگری و یا دیگر مسائل را مطرح کنند به دلیل عدم تسلطشان بر موضوع صرفاً به بیان کلیات به پردازند و در نهایت پاسخی کلی بگیرند.
البته در نگاهی منصفانه باید گفت که ایدهی چنین برنامهای فارغ از آنکه اسمش را میزگرد بگذاریم یا خیر، ایدهای بود که توانست مخاطب را جذب کند؛ اما باید این نکته را ذکر کرد که مخاطب برنامه را دنبال نمیکند؛ بلکه مخاطب بخشهای چنددقیقهای و حتی چندثانیهای از درگیریهای درون برنامه را که لزوماً دربارهی مشکلات و مسائل اصلی کشور هم نیست موردتوجه قرار میدهد، البته این درگیریها حتی اگر در چنین برنامهای هم طرح نمیشد در ستادها و نشستهای انتخاباتی کاندیداها و حتی مناظرات هم امکان وقوعش بود اما پرسش که مسئولان صداوسیما باید به آن پاسخ دهند این است: آیا واقعاً این برنامه میزگرد فرهنگی بود؟