به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، محمد علی سافلی، فعال رسانهای در این نشست ضمن اشاره به میانداری پلتفرمها در ادوار گذشته انتخابات، بیان داشت که در دهه هفتاد و هشتاد شاهد میانداری تلویزیون و مطبوعات در انتخابات بودیم و از سال ۸۸، شاهد نقش آفرینی فضای مجازی با محوریت توئیتر بوده که نقش مهمی در رای دهی مردم داشت. وی در ادامه گفت که در انتخاباتهای اخیر نیز به واسطه فیلتر بودن برخی پلتفرمهای خارجی و همچنین کاهش مشارکت، پلتفرمهای داخلی نیز در کنار پلتفرمهای فیلتر شده، نقش ویژهای در هدایت و جهت دهی به رای مردم داشتند. وی افزود که امروز بیش از تلویزیون و مطبوعات، مردم اخبار مرتبط با انتخابات را از طریق فضای مجازی دنبال میکنند.
وی در ادامه ضمن اشاره به تاثیر فضای مجازی بر انتخابات، پیامدهای مثبت آن را دسترسی بیشتر مردم به اخبار و اطلاعات و داغ شدن فضای انتخابات در فضای مجازی دانست. وی بیان داشت که امروزه مرجعیت خیابان از بین رفته و کمتر شاهد میتینگهای انتخاباتی هستیم.
وی در ادامه ضمن اشاره به پیامدهای منفی فضای مجازی، بیان داشت که این فضا میتواند روی انتخاب مردم تاثیر منفی گذاشته و ایشان را دچار تحلیلهای غلط نماید. وی گفت که هر چند که پلتفرمهای خارجی امروز فیلتر هستند، اما همچنان مرجعیت داشته و مردم اخبار انتخاباتی را از طریق آنها دنبال میکنند. مشکل عمده، حکمرانی ناپذیر بودن بسیاری از این پلتفرمها است و بسیاری از آنها حاضر به تاسیس دفتر در ایران نیستند؛ لذا ما شاهد تخریب و اخبار جعلی و فعلیت رباتهای فیک در این سکوها هستیم. هر چند که به واسطه تجربه و گذر زمان میزان رسانه پذیری مردم نسبت به گذشته کمتر شده، اما امروز با مدل جدیدی از تقلب مواجه ایم که به واسطه هوش مصنوعی است و از آن طریق میشود، فیلم، عکس و صوت کاندیداها را جعل نمود.
سافلی در ادامه ضمن اشاره به ماهوی بودن وجود دوقطبی در هر انتخاباتی، بیان داشت که مشکل اصلی این است که ساختار انتخابات ما مبتنی بر تحزب نیست و انتخابات جناحی در کشور ما حاکم شده است. این شرایط همه معایب انتخابات حزبی را داراست و هیچ یک از مزایای آن را ندارد؛ لذا خیلی تفاوت نظر کاندیداها در مسائل کلان کشور مشخص نشده و به جای مسائل اصلی، دو قطبیها حول مسائلی شکل میگیرد که مرتبط با امنیت و منافع ملی کشور است و گسلهای قومی و مذهبی را در کشور فعال میکند و کاندیداها با دست گذاشتن روی این شکاف ها، سعی در جمع آوری آرا میکنند. همچنین گاه وعدههایی توسط نامزدها داده میشود خارج از اختیارات و قدرت رئیس جمهور است و، چون دولت امکان پیاده سازی آنها را پیدا نمیکند، موجی از خشم و نارضایتی در داخل کشور تولید میشود.
حسین نجفی، دانش آموخته دکتری جامعه شناسی سیاسی، بیان داشت که مسائل کانونی جهان مدرن نسبت به گذشته تغییر کرده است. در جهان پیشا مدرن، مسائل سیاسی محصور در دربار و نخبگان بود و ساحت سیاست در دعوای بین خاندانها خلاصه میشد. ولی در عصر مدرن و به قول وبر سیاست از ثبات و امنیت در ممالک محروسه به رضایت مردم شیفت کرده است. اتفاق دیگر در عصر مدرن تخصصی شدت امور است و مردم کارهای خود را برون سپاری میکنند. به عبارتی عصر مدرن، عصر واگذاری مسئولیت هاست. اینجاست که تبلیغات شکل میگیرد و عدهای پیدا میشوند که بیان میدارند که ما میتوانیم پرچم دار پیگیری این امور باشیم. نکته مهم، طرفین این تبلیغات هستند، کسانی که مسئولیت میگیرند و کسانی که مسئولیت را واگذار مینمایند. مردم که مسئولیت را واگذار مینمایند، به تبلیغات فرم و جهت میدهند؛ لذا از تبلیغات به عنوان بازاریابی سیاسی یاد میشود.
نجفی ادامه داد که ادوارد برنیز در کتاب پروپاگاندا میگوید که تبلیغات همان توزیع فرایند هاست و به زندگی مردم جهت میدهد. اگر این را بپذیریم، دیگر نمیتوانیم بگوییم که چرا سیاستمداران دروغ میگویند، چرا که سیاستمداران در فرآیندهایی ورود میکنند که باید از مردم یارگیری نمایند. سیاستمداران انواع سیگنالها را به جامعه داده و جامعه یکی از آنها را باور کرده و به یکی از آنها اعتماد مینماید. به عبارتی هر یک از کاندیداها بتواند اعتماد مردم را جلب نماید، برندهی بازی انتخابات خواهد بود. نکته دیگر در مورد دروغ گویی سیاستمداران این است که آنها برای حفظ و تداوم قدرت پس از پیروزی و حفظ بقا پس از شکست، نیاز به حلقه یاران و وفاداران دارند و سیاستمدار برای حفظ کانون منازعه، میبایست این یاران را حفظ نماید. این جاست که دو گانههای مذاکره یا مقاومت، و یا میدان و دیپلماسی شکل میگیرد. این دوگانهها توسط طبقه متوسطی شکل میگیرد که در سیگنال به کاندیدای انتخاباتی اعلام میدارد که مسئله من در این انتخابات سیاست خارجی است و به این آسیبها رنگ میدهد. گاه کاندیداها در تبلیغات انتخاباتی روی مسائلی حرف میزنند و وعده میدهند که حوزه اختیارات آنها نیست و برای انجام آن میبایست از مجلس مصوبه گرفته و نظر مراجع بالادست را اخذ نمایند. مشکل اینجاست که مردم گاه با شنیدن این وعدهها برای کاندیدا هورا کشیده و به این وعدههای ناشدنی رنگ میدهند.
این پژوهشگر جامعه شناسی سیاسی در انتها بیان داشت که این وظیفه نخبگان است که به آسیب شناسی روندهایی بپردازند که در گذشته برای کشور ایجاد هزینه کرده است. وی بیان داشت سیاستمداران گاه کلی حرف زده و از قرار گرفتن در معرض سوالات تخصصی واهمه دارند. اگر مردم به مسائل تخصصیتر نگاه کنند، سیاستمداران دیگر نمیتوانند کلی گویی کنند. مسئله دیگر، دامن زدن به خشونت، رمانتیسیسم و پوپولیسم است و از سوی هر جناحی که صورت بگیرد، غلط است. طراحان کمپینهای کاندیداها، جای دامن زدن به این دست مسائل، باید برنامه دقیق خود را برای اداره کشور بگویند و به پوپولیسم دامن نزنند.
بردیا عطاران، پژوهشگر فرهنگ و ارتباطات نیز در این نشست بیان داشت که همه نظامهای سیاسی اصولی مسلم داشته و روی آنها اجماع نظر دارند. تمام کاندیداهای انتخابات پس از پذیرش این اصول، با یکدیگر به رقابت میپردازند. در ایران نیز میبایست همین گونه باشد و روی ۸۰ درصد مسائل کشور اجماع و سپس حول ۲۰ درصد دیگر رقابت صورت پذیرد. اما درکشورما گاه پیش میآید که یک کاندیدا، کمپین خود را طوی میچیند و وعدههایی میدهد که گویا میخواهد یک سیاست خارجی یا اقتصاد جدید را سامان دهد و به عبارتی چرخ را از نو بسازد. این مسئله علت اصلی رفتن فضای انتخابات به سمت وعدههای ناصواب و دو قطبیهای کاذب است؛ لذا میبایست نسبت کاندیداها با قانون اساسی و اسناد بالادستی نظام مشخص شود.
وی در ادامه گفت که دوقطبیهای حساس زمانی شکل میگیرد که کاندیداها فراتر از دایره و گسترده ریاست جمهوری و مسائل اجماع شده میخواهند با یکدیگر به رقابت بپردازند. وقتی یک کاندیدا در حوزهای که فراتر از دایره اختیاراتش هست وعده میدهد، دوقطبی شکل میگیرد؛ لذا اگر دایره مسئولیت رئیس جمهور مشخص شده و معلوم شود که چه مسئلهای دولتی و چه مسئلهای حاکمیتی است، و کدام مسئله توسط دولت قابل اجراست، این مسائل در انتخابات پیش نمیآید.
عطاران اینگونه ادامه داد که یکی از ویژگیهای مهم جامعه ایرانی که بسیاری از جامعه شناسان روی آن اجماع دارند، کوتاه مدت بودن جامعه ایرانی است. جوامع کوتاه مدت، حافظه کوتاه مدتی دارند و بدین واسطه، کاندیداها میتوانند وعده داده و در تودهها ایجاد هیجان کرده و ایجاد دوقطبی نمایند.
برای حل این مسائل، میبایست که یک هیئت حقیقت یاب بی طرف که در هیچ ستادی حضور ندارند، در تبلیغات و مناظرات انتخاباتی حضور داشته باشند و اجازه ندهد که نامزدها ادعای غیرواقعی کرده، یا وعده ناشدنی بدهند و اگر احیانا داده غلطی در یک مناظره یا میزگرد انتخاباتی داده شد، همان جا اعلام و نقد شود.
عطاران در انتها با اشاره به اهمیت تصویر ایران، بیان داشت که مهمترین مولفهای که تصویر یک کشور را در نظام بین الملل میسازد، رسانههای بین المللی است. متاسفانه ما فاقد یک رسانه معتبر بین المللی ایرانی در جهان هستیم. این بدین معنا نیست که تصویری از ما ساخته نمیشود، بلکه عدم حضور ما باعث میشود که دیگران ما را روایت کرده و از ما تصویر مد نظر خود را بسازند؛ لذا نباید وعدههایی که نامزدها میدهند و نقدهایی که به گذشته میکنند، خوراک رسانههای بین المللی، برای تضعیف وجهه ما نزد افکار عمومی جهان شود. وقتی در مناظرات مدام بیان میشود که ما ناکارامد هستیم، عملا مجسمه ناکارآمدی ایران در رسانههای بین المللی ساخته میشود و در حوزه تصویر ملی، تبعات امنیت ملی برای ما دارد و از ارزش برند ملی ما میکاهد؛ لذا باید یک سازوکار مشخصی برای نامزدها ایجاد شود که نتوانند بر خلاف امنیت ملی، نکاتی را مطرح نمایند.