به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو ؛ اسحاق جهانگیری، معاون اول دولت روحانی، در مناظرات دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری سوالی را بیان کرد که امروز باید بدان پرداخت. او تکرار میکرد: «مردم عزیز ایران یادتان میآید...؟»
اکنون باید بر دههای که ایشان ۸ سال آن را در سمت معاون اول ریاست جمهوری قرار داشتند نگاهی انداخت تا ببینیم این دهه خسارت بار چگونه گذشت.
امضای کری تضمین است!
مهمترین ایده سیاست خارجی دولت حسن روحانی ایده توافق با آمریکا و یا همان برجام بود. توافقی که باید منجر به رفع تحریمها و گشایش اقتصادی ایران میشد. اما با ریاست جمهوری دونالد ترامپ ورق برگشت و نه تنها ایالات متحده از برجام خارج شد که تحریمهای ایران افزایش نیز یافت.
ظریف که وزیر امور خارجه آن زمان بود «اطمینان» داده بود که آمریکا نمیتواند از برجام خارج شود چراکه «امضای کری تضمین است!»، اما نه تنها تضمین نبود که خود ایشان نیز دو بار تحریم شد!
رویکرد سیاست خارجی دولت روحانی، چیزی جز عدم فهم واقعیتهای نظام بین الملل نبود. واقعیتهایی که در دورههای گذشته و با تعلیق غنیسازی پیشتر تجربه شده بود، اما تفکر «رمانتیسیسم» سیاست خارجی دولت روحانی مانع از درس گرفتن از تجربههای پیشین بود.
این دولت که رقیبان انتخاباتی خود را به «ندانستن زبان دنیا» متهم میکرد، نه تنها جز با چند کشور ارتباط برقرار نکرد که از ارتباط با همان دولتها نیز درمانده بود. تفکر سیاست خارجی دولت روحانی سالها فرصت ارتباط با دولتهایی که خواهان ارتباط با دولت ایران بودند را از بین برد و تنها نتیجه آن برجامی بود که بیفرجام ماند!
نابودی اقتصاد کشور در دهه ۹۰
دولت روحانی که قرار بود اقتصاد کشور را دگرگون کرده و تورم را کنترل کند، یکی از بدترین برهههای اقتصادی ایران را رقم زد. برههای که میانگین رشد اقتصادی کشور فقط ۰.۶ درصد بود و طبق اعلام بانک مرکزی همان دولت تورمهای بالای ۳۰ درصد را رقم زد. مردم از انتهای سال ۹۶ شاهد افزایش ۴.۵ برابری نرخ تورم بودند. این روند طوری ادامه یافت که فشار تورمی در سال ۹۹ به ۴۷.۱ درصد رسید. تورمی که زندگی مردم را نابود و اقتصاد کشور را به شدت تضعیف کرد.
رشد نقدینگی در دولت روحانی نیز در دهه ۹۰ فاجعهی دیگری بود. میزان نقدینگی در اوایل دولت روحانی ۲۵.۹ بود، اما در پایان دولت وی به ۴۰.۵ نیز رسید و تورمی فلاکتبار را نیز خلق نمود.
رهبر معظم انقلاب نیز درباره وضعیت اقتصادی این دهه فرمودهاند: «آمارهای اقتصادی دههی ۹۰ -آمارهای اقتصاد کلان کشور- حقاً و انصافاً خرسندکننده نیست: آمار مربوط به رشد تولید ناخالص داخلی، آمار مربوط به تشکیل سرمایه در کشور، آمار مربوط به تورم، آمار مربوط به رشد نقدینگی؛ اینها خرسندکننده نیست. آمار مربوط به تأمین ماشینآلات به هیچ وجه مطلوب نیست، یا مسکن و امثال اینها. اینها حقایقی است که اگر مسئولین میتوانستند وضعیّت را در جهت این آمارها به شکل بهتری هدایت کنند، یقیناً وضع اقتصاد کشور امروز خیلی بهتر بود. خب، آثار این حقایق در زندگی مردم هم نمود پیدا کرده. اینکه دربارهی معیشت مردم اظهار نگرانی میکنیم، مربوط به همین چیزها است.»
خسارتی که سیاستهای اقتصادی دهه ۹۰ بر کشور وارد کرد، چیزی جز خلق فاجعهای برای اقتصاد کشور نبود. فاجعهای که عملا چرخ تولید را نابود و توان اقتصادی مردم را به شدت تضعیف کرد.
دهه خسارت بار
فجایع و خساراتی که در دهه ۹۰ به کشور و ملت ایران وارد شد، تا سالهای سال اثرش باقی خواهد بود. خساراتی که زندگی مردم را مختل کرد و عملا موجب نارضایتی ایشان شد. خصوصا که دولت وقت با تبختر فراوان خشم اجتماعی فزایندهای را ایجاد کرده بود. هنوز جمله «صبح جمعه فهمیدم!» رئیس دولت وقت در اذهان مردم باقی است. نارضایتی اجتماعی ایجاد شده توسط این دولت در آبان ۹۸، شکاف اجتماعی عظیمی را در کشور ایجاد کرد که حل آن تا سالها زمان خواهد برد.
این دهه که دولت وقت آن نمونه یک دولت ناکارآمد بود، یک دهه از فرصتهای کشور را از بین برد. دههای که باید آن را دوباره بازخوانی کرد تا کشور یک بار دیگر به دام ناکارآمدی و ناتوانی سیاستگذاران آن دهه نیفتد.
دههای که تورم، گرانی، فساد، بیعدالتی، نابودی بورس، وعدههای محقق نشده، گره زدن همه چیز به خارج از کشور، ناکارآمدی، گران کردن بنزین، قطع شدن برق، سیاستگذاریهای غلط و... چارهای نمیگذارد جز آن که نام برازنده آن را، «دهه خسارتبار» بگذاریم. دههای که فرصتهای کشور عملا نابود شد!