به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو ؛ ۸ تیر، دور اول چهاردهمین دوره ریاست جمهوری برگزار شد و آقایان سعید جلیلی و مسعود پزشکیان توانستند به دور دوم از این دوره انتخابات راه پیدا کنند. ۱۵ تیرماه نیز مرحله دوم انتخابات برگزار خواهد شد. این دو کاندیدا، گفتمانهایی دارند که باید بررسی کرد کدامشان میتواند در آینده بیش از دیگری مثمر ثمر واقع شود.
روزهای سخت ایران و ایرانی
دهه ۹۰، دهه خسارتباری برای ایران و مردم آن بود. دههای که آب خوردن نیز به برجام و FATF و... گره خورد و آمار تورم نیز طبق اعلام بانک مرکزی منتسب به همان دولت نشان میدهد که قریب به ۴ سال تورم بالای بیش از ۳۰ درصد در دولت گذشته، سفرههای مردم را کوچکتر کرد.
دولت سیزدهم نیز علیرغم تلاشهای فراوان نتوانست وضعیت را به شکل چشمگیری تحول بخشد. تحریمهایی که دولت روحانی نیز قرار بود با برجام رفع کند نه تنها باقی است که بیشتر نیز شده است. شکافهای اقتصادی نیز هنوز به قوت خود باقی مانده است. همچنان که طبق اعلام مرکز آمار ایران، ضریب جینی برابر با ۰,۳۸ میباشد. مردم نیز بر اثر تورم و گرانی اقلام روزبهروز وضعیت سختتری را تجربه میکنند.
دولت چهاردهم که تکلیف آن در ۱۵ تیرماه مشخص خواهد شد، باید بتواند مسائل پیچیده و بدخیم ایران و ایرانی را حل و یا تعدیل کند تا بتواند رضایت مردم را نیز افزایش دهد. اما سوال مهم این است که از بین کاندیداهای راه یافته به مرحله دوم، کدام کاندیدا میتواند به این مهم دست یابد؟ برای درک بهتر پاسخ این سوال، بهتر است گفتمانهای دو کاندیدا بررسی شود.
پزشکیان، برای ایران
مسعود پزشکیان، شعار انتخاباتی خود را «برای ایران» گذاشته است. شعاری که حاکی از روحی ملیگرا و وطندوستانه است. شعار دیگر ایشان نیز در زمان ورود به وزارت کشور برای ثبت نام انتخابات ریاست جمهوری، «عدالت و انصاف» بود.
اما رویه جبهه اصلاحات که از حامیان او هستند، اینگونه نشان میدهد که دال مرکزی گفتمان این کاندیدای انتخاباتی نیز به مانند گفتمان حسن روحانی همان «توسعه» باشد. توسعهای که پیشتر با روحانی، قرار بود به سرانجام رسد. اما این توسعه نه تنها محقق نشد بلکه آمارهای اقتصادی، از عقبماندگیهای شدیدی حکایت میکند. به عنوان مثال، آمارهای بانک مرکزی بیانگر آن است که میانگین ۱۰ ساله رشد تولید ناخالص داخلی در سالهای ۹۱ تا ۹۹ معادل ۰.۵ درصد بوده درحالی که این نرخ در نیمه دوم ۱۴۰۰ تا پایان ۱۴۰۲ معادل ۴.۵ درصد شده است.
پزشکیان برای تحقق توسعه ایران، وعده رفع تحریم را داده است. او گفته: «آمدهام تحریم را رفع کنم.»، اما مسئله اینجاست که با روی کار آمدن راست افراطی در اروپا و احتمالا پیروزی ترامپ در انتخابات پیشروی آمریکا، ایشان چگونه میخواهد تحریم را رفع کند؟ این وعدهها قرار است چگونه نقد شود و توسعه نیز رقم خورد؟
مسئله بعد نیز این است که این توسعه قرار است چگونه محقق شود؟ توسعهای همراه با عدالت و یا به مانند توسعهی زمان دولت هاشمی رفسنجانی که با ایجاد رانتهای گسترده و افزایش شکاف اقتصادی و افزایش ناعدالتی نارضایتی طبقات پایین را بیش از پیش افزایش داد؟ این توسعه قرار است چگونه محقق شود؟
برای تحقق توسعه در ۴ سال آینده، باید ایدهی حکمرانی مناسبی داشت، اما هنوز مشخص نیست که ایشان چه برنامهای برای ۴ سال آتی در دست دارند. در صورت نداشتن خط مشی دقیق برای چهار سال آینده، گفتمان توسعهمحور ایشان میتواند نتیجهای عکس داده و رکودی همچون دولت روحانی را رقم زند. ایدهای که باید متناسب با محدودیتهای موجود از جمله ابقای تحریم، کاهش سرمایه اجتماعی نسبت به گذشته و همچنین در پی کاهش بیعدالتی و افزایش رضایتمندی مردم باشد.
جلیلی و جهش ایران
سعید جلیلی شعار انتخاباتی خود را «یک جهان فرصت، یک ایران جهش؛ هر ایرانی یک نقش باشکوه» اعلام کرده است. آنچنان که به نظر میرسد دال مرکزی گفتمان وی همانند گفتمان احمدی نژاد «عدالت» میباشد. جلیلی که ایدههایی همچون انضباط مالی، جهش کشور به وسیله روستاها و... را بیان کرده بیشتر به دنبال عدالت است تا همچون رقیب خود، به دنبال توسعه است.
اما مسئله اساسی این است که جهشی که او از آن میگوید قرار است چگونه انجام شود و برنامه وی چگونه قرار است انجام شود. این برنامه باید با توجه به محدویتهایی همانند وجود تحریم و مافیاهای مختلف باشد وگرنه نتیجهای جز از دست دادن فرصتهایی که شعار وی از آن میگوید نخواهد داشت و در مسئله تحریم نیز او گفته است: «نه تنها تحریم را خنثی میکنیم بلکه با همین ابزار اقتصادی کاری میکنیم که دشمن از تحریم کردن پشیمان شود.».
مسئله اینجاست که پشیمان کردن دشمن از تحریم قرار است چگونه انجام شود؟ برنامهای که او از آن میگوید چگونه قرار است مشکلات اقتصادی را حل کند و شکاف اقتصادی موجود را کاهش دهد؟ همچنین راهبرد وی در صورت روی کار آمدن ترامپ چه خواهد بود؟
پاسخ این سوالات باید دقیق و با توجه به اقتضائات موجود باشد وگرنه میتواند فرصتهای آینده را نیز از بین برده و مسائل موجود را تشدید کند.
به عمل کار برآید!
اگرچه داشتن گفتمان انتخاباتی ضروری و لازم است، اما در صورتی که عملکرد دولت متناسب با دال مرکزی گفتمان آن نباشد، نتیجهای جز مصرف بیرویه گفتمانی و سرخوردگی اجتماعی نخواهد داشت. در طول سالهای گذشته شعارها و وعدهها آنچنان مصرف شده که مردم از تحقق آنها ناامید شدهاند. مشارکت ۴۰ درصدی در دور اول انتخابات نیز میتواند علامتی از همین سرخوردگی باشد.
دولتی که روی کار میآید باید تمام تلاش خود را به کار بندد تا بتواند معیشت مردم را تامین و آسان گرداند وگرنه در صورت عدم تحقق وعدهها بیش از پیش مشکلات را افزایش داده و سرخوردگی بیشتری ایجاد خواهد کرد. خلاصه که باید گفت: «به عمل کار برآید، به سخندانی نیست!»