به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، سیداحمد میرزاده از اعضای هیات علمی این جشنواره است که سابقه سالها حضور در عرصه ادبیات کودک را – چه به عنوان نویسنده و منتقد و چه به عنوان صاحب نظر در مباحث تئوریک – دارد. با او گفتوگویی درباره این جشنواره داشتهایم. میرزاده درباره ضرورت وجود جشنوارهای مجزا در حوزه ادبیات کودک و نوجوان که به مثابه کتاب سال این عرصه عمل کند، گفت: کودک و نوجوان یک موضوع نیست، بلکه یک مخاطب است. در جایزه کتاب سال بخشهای مختلف موضوعی وجود دارد و در کنار موضوعات یک بخش کودک که ناظر به مخاطب است و این مخاطب به تمام موضوعات دیگر نیاز دارد.
وی افزود: سازوکارهای تولید، داوری و نظارت در کتابهای کودک به کلی متفاوتند؛ بعضا معیارهای داوری ممکن است با برخی معیارهای کتاب بزرگسال حتی متضاد باشند. واقعیت این است که با توجه به این تفاوت بزرگ و نیز گستردگی مخاطبان و همچنین حجم بالای آثار تولید شده در حوزه کتاب کودک و نوجوان پرداختن به آن به عنوان بخشی کوچک و زیر مجموعه یک جشنواره بزرگسالان نه تنها حق مطلب را ادا نمیکند، بلکه تضییع کننده حق است. من در طی سالهایی که داور بخش کودک جشنوارههای مختلف بودهام، همواره با تمام وجود حس کردهام که بخش کودک آن جشنواره خواه ناخواه بخش تزیینی و کم اهمیتش است. اگر به مخاطب کودک و نوجوان اهمیت میدهیم، اگر آینده جامعه را در گرو چگونگی رویارویی با مخاطب کودک و نوجوان امروز میدانیم باید به تولیدات این عرصه، جدیتر و تخصصیتر نگاه کنیم.
میرزاده ادامه داد: ضمن اینکه جشنوارههای ویژه کتاب کودک در دهه گذشته بسیار کمرنگ یا برخی حذف و برخی دیگر کم فروغ شده بودند. برگزاری نامنظم و یک خط در میان، جوایز پایین با امضای مدیرانی در ردههای پایین و بخش کودک و نوجوان را بخش فرعی و کم اهمیت جشنواره دیدن آسیب این جشنوارهها بود و براستی جای یک جشنواره بزرگ و جامع و شامل خالی بود.
جشنواره کتاب کودک و نوجوان سطح بالایی دارد
نویسنده کتاب «دختر بهار» در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به این نکته که این جشنواره به شرطی که فرایندهای پیش بینی شدهاش به دقت اجرا شود، قطعا تاثیر خود را در بهبود کیفیت کتابهای کودک خواهد داشت، گفت: سطح بالای جشنواره، اعتبار داوران، سطح مادی جوایز و... همه انگیزههایی نیرومند به شمار میآیند. اینکه در بالاترین سطوح دولتی، تمرکز جدی بر حوزه کتاب کودک وجود داشته باشد، اینکه سالانه تمام کتابها رصد و بررسی و بهترینها به جامعه معرفی شوند، اینکه خلاهای موضوعی در تمام ابعاد شناسایی و معرفی شوند، اینکه آسیب شناسی جدی هر یک از عرصهها در قالب بیانیههای کارشناسی تدوین شود و به اطلاع مدیران برسد، اینکه پدید آورندگان آثار با کیفیت بدانند نتیجه زحمات آنان در جایی دیده میشود، طبیعتا هه منجر به غنا و رشد کتاب کودک میشود.
چرا منابع تالیفی در حوزههای علم، آموزش تفکر و فلسفه برای کودکان کم است؟
نویسنده کتاب «خانه فانوسی» در بخش دیگری از سخنان خود در پاسخ به چرایی عدم التفات نویسندگان حوزه کودک و نوجوان به تالیف آثار علمی و فلسفی، گفت: نخست اینکه تولید این گونه کتابها هم زمانبر و هم هزینهبر است. تولید این گونه کتابها نیاز به تشکیل تیم نگارش دارد و اغلب کاری گروهی است. از آنجا که تولید چنین کتابهایی نیاز به هزینه و کار گروهی دارد، معمولا از عهده ناشر خصوصی بر نمیآید و از آنجا که نیازمند صبوری و زمان است مورد علاقه نهادهای دولتی هم نیست.
وی افزود: در خصوص مقوله فلسفه برای کودکان هم باید گفت این عرصهای نسبتا بدیع است و علیرغم اهمیت بالایی که دارد و تذکری که مقام معظم رهبری هم دادهاند به نظر من دلیل محقق نشدنش علاوه بر موارد بالا فقدان نیروی انسانی مسلط به موضوع و توانمند هم هست. برخی داستان نویسان ما تلاش میکنند به این عرصه ورود کنند درحالی که بعضا حتی با مفهوم دقیق فلسفه آشنا نیستند و فی المثل فلسفه را همان مهارتهای زندگی میدانند. انگشت شمار استادانی که با موضوع فلسفه برای کودکان آشنا یا بر آن مسلطند، یا ذوق هنری کودکانه ندارند یا بعضا حساسیتی به مبانی الهی ندارند. امری که در حوزه فلسفه برای کودکان به نظر من بسیار خطرناک است.
میرزاده در خصوص کتابهای علمی گفت: تالیف کتابهایی که ممکن است دقیق نباشد و طول تالیف و تولید هم مطالب آن را کهنه کرده باشد چندان منطقی نیست. من در این عرصه یعنی کتابهای علمی با شرایطی با ترجمه موافقم و آن شرط اینکه اولا ترجمه از آثار متقن صورت گرفته باشد و در ثانی برآیند اثر مغایرتی با جهانبینی الهی نداشته باشد. غرور علمی و ندیدن دست خداوند در جهان، آفت برخی از این کتابهای علمی غربی است که گاه حتی به تالیفات علمی ما هم سرایت میکند. جهانبینی الهی امری است که در آثار کودکان باید به آن حساس بود.