کد خبر:۱۱۶۲۶۶۳
بخش دوم|

صالحی: نقطه ضعف ما در صنایع فرهنگی، ابزارسازی است

دبیر کمیته صنایع خلاق شورای عالی جهاد اظهار داشت: کشور ما در موضوع صنایع فرهنگی هرچقدر در محتوا قوی است، در قالب و در ابزار سازی برای انتقال محتوا ضعیف است.

به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو، مقام معظم رهبری سال ۱۴۰۳ را سال «جهش تولید با مشارکت مردم» نامگذاری کردند و در ابتدای امسال فرمودند: «اگر ما این توفیق را پیدا کنیم که همّت مردم، سرمایه‌ی مردم، ابتکار مردم، حضور جدّی آحاد مردم را در عرصه‌ی اقتصادی وارد کنیم، در واقع یک بسیج مردمی در امر اقتصاد بکنیم، تولید هم می‌تواند به جهش برسد». صنایع خلاق و فرهنگی، که به عنوان یکی از بستر‌های مشارکت مردم و ابزار پیشبرد اقتصاد مقاومتی شناخته می‌شود، در اعتلای فرهنگ و هویت ملی و دینی ایران اسلامی نیز نقش جدی ایفا می‌کند.

رشد و شکوفایی صنایع فرهنگی در گرو حمایت از کسب و کارهای خلاق و گسترش ادبیات و فرهنگ اسلامی و ایرانی در محصولات تولید شده در زیست بوم خلاق و فرهنگی است. در واقع حضور فعال مردم و مشارکت آن‌ها در این عرصه، می‌تواند منجر به رونق اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی قابل توجهی در کشور شود.

به این بهانه با دکتر سجاد صالحی دبیر کمیته صنایع خلاق شورای عالی جهاد درباره نقش صنایع خلاق و فرهنگی در اقتصاد و فرهنگ ایران گفتگو کردیم. در «بخش اول» این مصاحبه به تاریخچه‌ای از روند  عملکرد زیست بوم صنایع فرهنگی و سند ملی توسعه فناوری‌های نرم پرداخته شد. بخش دوم مصاحبه با تمرکز بیشتر بر اثرگذاری و اثرپذیری صنایع فرهنگی انجام شده است:

بخش دوم:

دانشجو: با توجه به این‌که در سال‌های اخیر بحث سبک زندگی خیلی مطرح می‌شود، این سوال مطرح است که چه رابطه‌ای با صنایع خلاق و فرهنگی دارد و جایگاه آن در سبک زندگی کجاست؟

صالحی: یک تعریف جامع و عام برای سبک زندگی وجود دارد. سبک زندگی شامل هر نوع باور، اعتقاد، رفتار، آداب و رسوم و هر هویتی که ما در زندگی خود داریم می‌شود. سبک زندگی یعنی آن نحوه و شیوه‌ای که با آن زندگی می‌کنیم. اینکه ما چه غذایی می‌خوریم، چه ساعتی بیدار می‌شویم، چه لباسی می پوشیم، اوقات فراغت را چگونه می‌گذرانیم، چگونه آموزش می‌بینیم و از چه رسانه‌هایی استفاده می‌کنیم، حتی دکور خانه و نحوه تعامل با اطرافیان همه جزئی از سبک زندگی است. افراد برای زیست خود ملزوماتی را تهیه می‌کنند که بتوانند هر طور دوست دارند زندگی کنند.

 پس یکی از مؤلفه‌های مهم در سبک زندگی این است که ما محصولاتی یا ابزارهایی لازم داریم که بتوانیم با آن‌ها آن طور که دوست داریم زندگی کنیم. کسی که دوست دارد با سبک غربی زندگی کند، لباس‌ها، تفریحات و اوقات فراغتش، کتاب‌هایی که می‌خواند کاملاً متفاوت است. از طرفی یک فرد مذهبی هیئت رفتن، پوشش، حجاب، سرگرمی و کتاب‌هایی که می‌خواند هم نشان می‌دهد که این فرد چه نوع سبک زندگی را دنبال می‌کند. هر دوی این‌ها مستلزم وجود یک سری ابزارها است. دقیقاً نسبت‌ صنایع فرهنگی و سبک زندگی اینجا است.

صنایع فرهنگی ابزار نمود و ترویج سبک زندگی است. اگر ابزار صنایع فرهنگی وجود نداشته باشد عملاً سبک زندگی خاصی هم شکل نمی‌گیرد. ما هنوز سبک زندگی بومی مطلوب نداریم. علتش این نیست که ما از نظر محتوایی و هویتی خلأ داریم بلکه ابزار آن را نداریم. هنوز سینمایی که مخصوص به خودمان باشد نداریم. انیمیشن‌های زیادی نداریم که فرهنگ بومی را به من مخاطب ایرانی نشان دهد. البته در این سال‌ها کارهای خوبی شده است ولی کم است و هنوز انبوه‌سازی انجام نشده است، عمومیت پیدا نکرده است.

دانشجو: رویکرد ایران در صنایع خلاق بیشتر از حیث هویت مذهبی و دینی و ملی و همچنین سبک زندگی است. آیا در دنیا رویکردی مشابه ایران در این حوزه وجود دارد؟

صالحی: در دنیا چون ساختارهای اقتصادی و فرهنگی متفاوت‌ است نوع مواجهه‌ با صنایع فرهنگی آن‌ها با کشور ما هم فرق دارد. ما به نحوی می‌توان گفت به آخر مجلس رسیده‌ایم.

زمانی‌که سینما رشد می‌کرد و اسباب‌بازی‌ها فراگیر می‌شدند وارد این بازی نشدیم و مصرف‌کننده بودیم. این صنعت در دنیا به‌صورت ناخودآگاه و ارگانیک رشد کرده است. البته قطعا پشت آن یک ذهن آگاهی وجود داشته که مسیر بدهد و نگاه تمدنی و سبک زندگی غربی یا شرقی که دنبالش است را داخل ظرف‌های مختلف قرار داده و حرفش را بزند. اما این‌گونه نبوده است که از ابتدا بدانند این یک صنعت خلاق است. مثلا سینما تقاضا بوده و بازار پیدا کرده است. اما این‌جا یک پی‌رنگ وجود داشت: کسانی در این ظرف سینما افکار خودشان را القا می‌کردند.  وقتی ما به انتهای این بازی رسیدیم دیگر کاملاً هدفمند در فرهنگ ما رسوخ کرده و فرهنگ‌مان را نابود می‌کنند. از این رو ما چاره‌ای نداریم که آگاهانه ورود کنیم. باید مفاهیم را بازتعریف کنیم و نهادهای خاص خود را ایجاد کنیم. کشور ما در موضوع صنایع فرهنگی هرچقدر در محتوا قوی است در قالب و در ابزار سازی برای انتقال محتوا ضعیف است. حالا این ابزار‌ها را باید به گونه‌ای بسازیم که بتواند در تقابل با تمدن غربی نقش ایفا کند و جامعه را رشد بدهد.

پس صنایع خلاق هم بدون تعریف نبوده است. اتفاقاتی در دنیا افتاده است و اندیشکده‌ها و نهادهایی در دنیا این اتفاقات را تئوریزه کرده‌اند و ما برخی از آن نظریه‌ها را عینا گرته‌برداری می‌کنیم یا بخش مثبت و تجربه‌ بدست آمده را دریافت کرده و چیزی که مدنظر خودمان است را روی آن بار می‌کنیم. ولی نوع مواجهه ما با این عرصه کاملاً متفاوت با همه‌جای دنیا است.

دانشجو: آیا صنایع خلاق می‌تواند اثرپذیر هم باشد؟ یعنی محصولی که ما تولید می‌کنیم  از کشور دیگری که حالا به‌لحاظ دینی مذهبی ممکن است با ما اشتراکات داشته باشد یا تاثیر پذیرفته باشد؟

صالحی: اثر پذیرفتن دو بعد محتوایی و شکلی دارد. در حوزه شکلی خیلی تحت‌الشعاع و تحت تأثیر صنایع خلاق کشورهای دیگر قرار گرفته است. مثلاً صنعت سینما، صنعت مد و پوشاک و از نظر شکلی کاملاً روی مدل‌های بزرگ جهانی کار می‌کند. صنعت بازی و سرگرمی الان در کشور ما غالبا مشابه نمونه خارجی است. در صنعت اسباب‌بازی همه چیز کپی‌برداری است و شکلش دقیقا مطابق نمونه خارجی است. اما در جاهایی ما محتوا را هم باخته‌ایم. چون عینا محتوا را هم آورده‌ایم. خیلی از فیلم‌ها و سریال‌ها، نمایش خانگی یا حتی برنامه تلویزیونی مثل شوهای استعدادیابی هم از نظر شکلی و هم محتوایی شبیه خارجی‌ها است.

اگر ما بتوانیم در محتوا حرف اول را بزنیم اشکالی ندارد که از ابزارها و پلتفرم‌ها و زیرساخت‌های جهانی استفاده کنیم. مؤسسه نور که محصولات نرم‌افزارهای قرآنی تولید می‌کند در قالب شکل نرم‌افزارهای بین‌المللی و برنامه‌های کد نویسی ورود کرده اما محتوا را خودش تعریف کرده است. مزیت ما در دنیا این است که اگر شکل یکی باشد محتوای ما برای مصرف ارزنده‌تر است.

به ‌مرور زمان اثر نوآوری و خلاقیت این‌جا معلوم می‌شود که بتوان شکل و محتوای بومی خود را به دنیا عرضه کرد که ما در این هم خیلی قوی هستیم اما زیرساخت آن را نداریم. مثلاً در خلق بازی‌های سرگرم‌کننده یا بازی‌هایی مثل رومیزی، ابزار سرگرمی در کشور صاحب سبک هستیم ولی به ‌صورت فعالانه وارد نشده‌ایم. کره جنوبی در فیلم «بازی مرکب» در قالب ابزار رسانه و سریال محتوا را را به دست گرفت که محور آن بازی‌های سنتی کره‌ای بود که بازار مصرفی ایجاد کرد که علاوه بر مصرف خود فیلم، مردم را با بازی‌های کره‌ای هم آشنا کرد که حتی در بازار ایران هم وجود دارد. این یک حرکت تهاجمی بود که کره نسبت ‌به سایر ملل کرد. یا مثلا کی پاپ، بی تی اس و غیره سبک جدیدی از موسیقی را با نمادهای خودشان باب کردند. شما می توانید فرق بین کی‌پاپ و موسیقی آمریکایی را کاملا در نوع طراحی، پوشش و حرکات‌شان ببینید. در ایران نیز چند میلیون طرف‌دار پیدا کرده است. محصولات مرچندایزینگ آن مثل کیف و دفتر و لباسش وجود دارد و بعد آموزش زبان کره‌ای در ایران ترویج پیدا می‌کند. پس صنایع فرهنگی و صنایع خلاق می‌تواند رفتار تهاجمی هم داشته باشند و اگر بتواند با تاثیرپذیری مقابله کند می‌تواند تأثیرگذار هم باشد.

به واسطه همین قابلیت  است که صنایع فرهنگی ایران برای انقلاب اسلامی صنعت استراتژیک است. یعنی در صورتی که نفت و فولاد زمین خورد، اگر بتواند صنایع خلاق و فرهنگی را بالا نگه ‌دارد عملاً به اهدافش رسیده است و می‌تواند قلب‌ها را مصادره کند. کره و آمریکا جذابیتی در محصولات فرهنگی خود ایجاد می‌کنند که قلوب ما نیز تحت تأثیر قرار می‌گیرد.

ما محتوا را داریم اما هنوز صنایع فرهنگی نتوانسته است با اهرم نوآوری ورود کند. این جریان اربعین و همه‌ی ملزومات آن محتوایی است که قلوب عالم را می‌تواند درگیر کند. مؤلفه‌های زیست اربعینی که کاملاً متفاوت از هم جا است و خیلی جذاب است. همه خدمات رایگان می‌گیرند. صنایع فرهنگی می‌تواند در موضوع انیمیشن، فیلم سینمایی، اسباب‌بازی، قصه‌ و موسیقی تولید کند، رسانه و فضای مجازی پای کار بیاید، لباس و ملزومات تولید کند، نمادسازی کرده و چارچوب ذهنی ایجاد کند.

 اگر آمریکا صد سال انرژی گذاشته تا فرهنگ سازی کند، ما با سرمایه فرهنگی غنی که داریم اگر درست وارد این حوزه شویم کم‌تر از ۵ سال می‌توانیم جامعه جهانی را طوری منقلب کنیم که هیچ‌وقت به تمدن غربی یا شرقی برنگردد. مثل اینکه ما معدن اورانیوم داشته باشیم اما نیروگاهی برای تولید برق نداشته باشیم!

صنایع خلاق و فرهنگی کشور به دست هر نوع تفکری قرار بگیرد آن تفکر در کشور ترویج پیدا می‌کند. اگر این تفکر دست انسان‌های بی‌دین باشد جامعه بی‌دین می‌شود. اگر در دست آدم‌های دین‌دار باشد جامعه دین‌دار می‌شود. اگه به دست فرهیختگان و یا آدم‌های نادان و جاهل باشند جامعه اثر می‌پذیرد. از این رو به صنایع فرهنگی و خلاق صنایع سیاسی و صنایع قدرت هم اطلاق می‌شود. مهم این است که از چه محتوایی حمایت می‌شود. موضوع اربعین یا مثلا ترویج خیانت؛ جوانان را به آینده امیدوار می‌کند یا به سمت افسردگی می‌برد. پس صنایع خلاق در عرصه تأثیرگذاری و تأثیرپذیری مثل تیغ دولبه‌ای است که هم می‌تواند جامعه را به انحطاط بکشاند و هم می‌تواند رشد بدهد.

دانشجو: آیا می‌توانیم تأثیر صنایع فرهنگی بر روی فرهنگ ایرانی را در حوزه‌ی فرهنگ اسلامی به کار بگیریم؟ باید چه کنیم؟

صالحی: بینید صنایع فرهنگی یک ظرفی است که شما هرچیزی مانند هویت ملی، دینی، مکتبی یا قراردادی را می‌توانید داخلش قرار دهید. می‌توانید آن را روی یک موضوع جهانی به کار گیرید و یا حتی می‌توانید محتوای آلوده در آن قرار دهید. یعنی صنایع فرهنگی همیشه مثبت نیست. کشور مصر سریال «حشاشین» را می سازد که کاملا تاریخ ایران و بزرگان ایرانی را هدف قرار می دهد و ایرانیان و شیعیان را اولین تروریست‌های دنیا معرفی می‌کند. خب هویت ایرانی و دینی اصیل به بهانه ساخت یک سریال با فرهنگ اسلامی در اذهان دنیا دچار خدشه می شود. این محتوا برای ما ضد فرهنگ است. یا مثلا فرهنگ آمریکا برای ما صنایع ضد فرهنگی محسوب می‌شود. ولی برای خودش صنایع فرهنگی است چراکه این محتوا را در این ظرفی قرار داده و در سطح جهان تعریف کرده است تا نهایتا همه مصرف‌کننده فرهنگ آمریکایی شوند.

در کشور ما افرادی هستند که صنایع فرهنگی را بر اساس زیست‌بوم ملی و باستانی و تاریخی تعریف کرده‌اند. مثلاً صنعت فرش قدمت چندهزارساله دارد و قبل‌از اسلام هم همین فرش با همین نمادها بوده است که روی محور ملی و باستانی ایران کار کرده است. گاهی اوقات صنایع فرهنگی به سراغ یک کار مکتبی می‌رود. مثل صنعتی که نمادهای شیعی مانند پرچم یا ملزومات برگزاری هیئت و اربعین تولید می‌کند. رسانه هم وارد شده و مخاطب را درگیر می‌کند بطوریکه صرفاً در داخل مرزهای ایران محدود نمی‌ماند و عراق، ترکیه، آذربایجان، سوریه و لبنان را هم درگیر می‌کند. یا فراتر از آن مثلاً در رابطه با موضوعی مانند قرآن یا در موضوع هویت مشترک در جهان اسلام مانند خود پیامبر(ص)، رسانه، رویدادهای متنوع، فیلم و غیره خلق می‌شود. مثلاً فیلم حضرت محمد(ص) صنایع فرهنگی جهان اسلام است و  همه جهان اسلام مصرف‌کننده آن هستند.

اما یک سری موضوعات وجود دارد که خیلی فراگیرتر از جهان اسلام بوده و صنایع فرهنگی می‌تواند در این عرصه‌ها ورود جدی کند. یکی از این مسائلی که امروز درگیرش هستیم و خیلی از مجموعه‌ها، تولیدکنندۀ محصولات آن هستند موضوع ظلم‌ستیزی، مقاومت، فلسطین و مقابله با جنایت‌های اسرائیل است که فراتر از جهان اسلام است. هر انسان آزاداندیش در دنیا نسبت ‌به فجایع غزه واکنش نشان می‌دهد برخی با هنر، نقاشی تولید لباس یا تابلو نمادسازی می‌کنند. این خلق و ساختن همان صنایع فرهنگی است. محصولی را تولید می‌کند که می‌تواند بفروشد می‌تواند برایش ایجاد مصرف کرده و آن ظرف را از محتوای جهانی پر کند.

حالا یک تولیدکننده در ایران می‌تواند محصولی تولید کند مثلاً با نماد هخامنشی یا طرح‌های ایران باستان، محصولی برای اربعین و شیعیان یا برای ترک‌زبان‌ها یا کرد‌زبان‌ها براساس ادبیات و هنر خودشان چیزی تولید کند. همین تولیدکننده می‌تواند در جهان اسلام کار سازنده‌ای انجام دهد و هم می‌تواند برای کل جهان محصولی تولید کند. هرچقدر محصول عام‌تر تولید کند وسعت بیشتری برای بازار ایجاد می‌شود و هرچقدر که روی یک محور خاص تأکید کند عمق بیشتری به صنعت فرهنگ می‌دهد.

دانشجو: شما به‌عنوان فعال حوزه صنایع خلاق و فرهنگی چه گامی برای افزایش اثرگذاری این عرصه برداشته‌اید؟

صالحی: ما برای اینکه به نتیجه مطلوب برسیم نیاز داریم که روندهایی را تعریف کنیم که در صنایع فرهنگی و صنایع خلاق کشور بتوان آن‌ها را تزریق کرد. این روند‌ها بخش‌های مختلفی دارد. به غیر از اسناد بالادستی باید حاکمیت را اقناع کنیم که در حوزه سبک زندگی و صنایع فرهنگی ریل درستی بگذارد. مغزافزار سبک زندگی را مستند کرده راهبردهای درست و چشم‌انداز مطلوب ایجاد شود که تولیدکننده بداند چه چیزی تولید کند که به جامعه خیر برساند.

دومین کار این است که زیست‌بوم‌ها را به درستی در حوزه نوآوری و خلاقیت و صنایع فرهنگی بازتعریف کنیم. در یک بازه رهاشده‌ای گفتمان و ادبیات صنایع فرهنگی و سبک زندگی در کشور کاملاً تحت‌الشعاع و تحت تأثیر سبک‌های غربی و غیر ایرانی قرار گرفته است. یعنی ما وقتی در رابطه با یک کسب‌وکار نوآور صحبت می‌کنیم ذهن‌مان به سمت استارت‌آپ‌ها و شتاب‌دهنده‌ها می‌رود. نهایتاً خروجی آن در هیچ جای کشور اثر ویژه‌ای نمی‌گذارد.

ما به دنبال کسب‌وکار‌هایی هستیم که امروز می‌توانند با یک تغییر کوچک اثرگذار باشند. از مولفه‌های فرهنگی در تولیدات کسب و کار‌های خرد استفاده شود و دولت کمک کند که وارد چرخه اقتصادی شوند. کشور ما نمی‌تواند اف ۳۵ بسازد، ولی می‌تواند هزاران پهپاد بسازد و مزیت رقابتی خلق کند.

مدل زیست بوم اقتصادی کشور ما در حوزه اقتصاد فرهنگ اصلاً ایجاد شرکت‌های بزرگ مثل والت دیزنی نیست. زیست‌بومی که در شرق ایران تولید می‌شود با زیست‌بوم جنوب یا شمال غرب متفاوت است و با این تکثر فرهنگ‌ها می‌توان فرصت های جدید و جذابی خلق کرد. پس ما یکی ازمهم ترین کارهایمان این است که زیست‌بوم‌ها را تقویت کنیم. باید ادبیات بومی این حوزه را ترویج کنیم.

جذب مشارکت‌های مردمی قدم جدی‌تری در پیشبرد اهداف فرهنگی و اقتصادی این صنایع است همانطور که  رهبری در شعار امسال نیز فرمودند که جهش تولید می‌تواند با همت، سرمایه‌ و ابتکار مردم ایجاد شود. کسب و کارهای کوچک و متوسط که زادگاه و بستر رشد و نمو صنایع فرهنگی هستند به عنوان موتور پیشران رشد اقتصادی و اشتغال آفرینی در کشور ما نقش کلیدی ایفا می کنند. بر این اساس اقدام به تولید پلتفرم و سامانه ای برای جذب مشارکت های مردمی در قالب قرض الحسنه برای حمایت از این کسب و کارها با نام کارماران نمودیم.

این سامانه با به‌کارگیری منابع مالی و غیرمالی مردمی، نهادهای اجتماعی، گروه‌های جهادی و دیگر حامیان در قالب مشارکت عمومی در تامین وام‌های قرض‌الحسنه، می‌تواند چالش کمبود نقدینگی بسیاری از کسب‌وکارهای کوچک خلاق و فرهنگی را حل کند و به ترویج فرهنگ تعاون و همکاری بپردازد. در واقع، توسعه بسترهای جمع‌سپاری مالی و غیرمالی می‌توانند سرمایه، ابتکار و نوآوری و پشتیبانی مردم را برای این کسب‌وکارها تقویت کند و به یکی از مولفه‌های اصلی بلوغ زیست‌بوم اقتصادی در صنایع فرهنگی کشور تبدیل شود.

بخش قابل‌توجهی از اقتصاد ایران باید درگیر صنایع خلاق و صنایع فرهنگی شود. توجه به این‌که ما محدودیت‌هایی در  ذخایر نفتی داریم، اگر ما صنایع خلاق را ترویج کنیم و نوجوانان را آماده کنیم که برای ۵ سال آینده  با ابتکار و نوآوری وارد کسب‌وکارهای نوآورانه و  جدید شوند می‌توانیم برگ برنده منحصر بفردی برای رشد اقتصادی کشور داشته باشیم.

با توجه به فرمایشات رهبر انقلاب ما نزدیک به قله هستیم و در قطب‌ها در دنیا در حال عوض شدن است، پس باید برای صنایع فرهنگی ظرفیت ویژه‌ای در کشور خلق شود تا برای سبک زندگی انسان‌ها در دنیا حرفی برای گفتن داشته باشد. تمدن آمریکا رو به انحطاط است و جامعه جهانی دارد این را می‌بیند. در آن صورت جامعه جهانی نیاز به یک جایگزین دارد. پس به شرق رو می‌آورد. ما باید بتوانیم به جهان بگوییم که من برای تو یک زندگی خدامحور سالم و مطلوب دارم که اگر با این محصولات با این ابزارها زندگی کنی برای تو بهتر است. ما می‌خواهیم این موضوع در راس مسائل کشور قرار گیرد.

دانشجو: گویا شما یک رویداد در حوزه پوشاک به عنوان مد و مقاومت برگزار کرده‌اید. این رویداد و ارتباط آن با صنایع خلاق را شرح دهید.

صالحی: دغدغه‌ای در جهان به‌ نام مقاومت مردم مظلوم غزه و فلسطین و تهاجم ناعادلانه جهان به پشتوانه آمریکا و اروپا به واسطه اسرائیل، شکل گرفت. که باعث شد یکسری انسان‌ها در جهان نسبت ‌به  موضوعی عکس‌العمل نشان دهند. این رویدادها از جنس تظاهرات یا فعالیت رسانه‌ای بوده و فضای مجازی بوده است. اما در این موج جهانی دیدیم که یکی از چیزهایی که هم جبهه‌ مقابل و هم جبهه‌ باطل به وسیله آن عکس‌العمل نشان می‌دهد صنایع فرهنگی بود.

والت دیزنی دو میلیون دلار به اسرائیل کمک مالی کرد. مک‌دونالد حمایت مالی کرد و بسته‌بندی محصولات غذایی خودش را با نمادهای اسرائیلی ترویج داد. رسانه‌ها کلیپ و انیمیشن در حمایت از اسرائیل ساختند. برخی رویدادها و پرفورمنس‌ها در این زمینه اتفاق افتاد. اما در مقابل واکنش چندین برابری مردم برای حمایت از غزه وجود داشت. مجموعه‌هایی که با محصولات خودشان از این موضوع دفاع کردند. نقاشی، تولید لباس، تزیین گل، پخت کیک با نمادهای فلسطین، تولید جواهر آلات و محصولات متعددی حول محور حمایت از موضوع غزه تولید شد.

 پس ما می‌توانیم به واسطه محصولاتمان با مردم حرف بزنیم. یک محصول فرهنگی مانند یک کلیپ در محکومیت ظلم تولید می‌شود و در فضای مجازی انتشار می‌یابد و مردم می‌توانند آن را ببینند. اما یک تولیدکننده با توجه ‌به موجی که در دنیا وجود دارد محصول خود مثل لباس را تولید می‌کند. بابت این حمایت خود هزینه می‌کند و ایده خود را در آن به کار می‌برد و آن را به بازار مصرف خود ارائه می‌دهد. مصرف‌کننده بابت باور و اعتقادش محصول را می‌خرد و از آن استفاده می‌کند. مثلا چفیه را دور گردنش می‌اندازد و خود به سکوی تبلیغاتی برای نمادی که دارد حمل می‌کند می‌شود.

پس صنایع فرهنگی می‌تواند در جامعه و زیست واقعی و طبیعی مردم اثر بگذارد و به‌ صورت ملموس مردم را دعوت به حمایت کند. بنابراین سکویی در اینستاگرام شکل گرفت و این مجموعه‌ها را رصد کردیم. متأسفانه در کشور فضای منفعلانه‌ای نسبت ‌به این جریان اتفاق افتاد. یعنی به ‌خاطر یکسری مسائل سیاسی و باورهای غلط این کنش وجود نداشت. لذا دنبال این بودیم که با نشان‌دادن موج جهانی کسب‌وکارهای داخلی را ترغیب کنیم که همراه با موج جهانی که در دنیا عکس‌العمل نشان دهند.

بنابراین به منظور ایجاد اتحاد بین تولیدکنندگان، ایده‌پردازان، طراحان حوزه تولیدات محصول رویدادی با عنوان مد و مقاومت « مداومت » با تمرکز بر سبک زندگی یعنی مد، لباس و ملزومات، اکسسوری، جواهرات و دکوراسیون را با همکاری شورای فرهنگ عمومی طراحی کردیم تا در قالب فضای مجازی به یک فعالیت میدانی بزرگ‌تر ببریم که کنشگران متعددی بتوانند در این حوزه فعالیت کنند.

در این رویداد ایده پردازان، طراحان، تولید کنندگان، برندها و فعالان حوزه رسانه شرکت داشتند که محصولات خود با تم حمایت از فلسطین را در این پویش معرفی می‌کردند. هرچند حمایت‌های لازم از این پویش به دلیل ناآگاهی از ابعاد اثربخش صنایع فرهنگی کمتر صورت گرفت اما در نهایت در اختتامیه جشنواره مد و پوشاک فجر از برترین طرح مرتبط تقدیر شد. رویداد بین‌المللی ما با عنوان داستان حمایت به دنبال بسیج عمومی و جهانی در قالب تولیدات محصولات و رویداد داخلی مداومت به دنبال هم‌افزایی و ایجاد ظرفیت‌های داخلی برای تقویت کنشی از جنس محصول، تولید، ابداع و خلاقیت بود و این رویکرد همچنان ادامه دارد.

دانشجو: همکاری نهادها و دستگاه‌ها با شما برای افزایش اثرگذاری این حوزه در ابعاد بزرگتر به چه شکل است؟

صالحی: نهادها و دستگاه‌ها همیت این حوزه را درک می‌کنند است اما متأسفانه نهادهای حامی این جریان کوتاه‌قامت هستند؛ یعنی سطح متعالی و  نگاه تمدنی ندارند. آیت‌الله میرباقری خیلی جدی به این مسئله توجه دارد که اگر داعیه‌دار تمدن نوین اسلامی هستیم، برای این سبک زندگی نیاز به ابزارسازی داریم. اما این ادبیات و نظریه در لایه حاکمیتی و دولتی اصلاً بی‌معناست. یعنی اصلاً سطح سواد خیلی از مسئولین به این موارد نمی‌رسد. مثلاً نماینده مجلس‌مان بخواهد در رابطه با این موضوع به طور دغدغه‌مند  در مجلس صحبت کند، یا وزارت صمت و یا وزارت ارشاد هم بخواهد تحول جدی در این حوزه ایجاد کند.

 در لایه مردمی کار‌های خیلی خوبی در حال انجام است. بخش بدنه مردم و حلقه‌های میانی خیلی اثرگذارتر شکل می‌گیرند. البته بهترین شیوه هم این است که که حلقه‌های میانی که نسبتی با حاکمیت و نسبتی با آحاد مردم دارند بتوانند صنایع فرهنگی را به منزل و مطلوب خودش برسانند. اگر صنایع فرهنگی دست حاکمیت باشد تحت‌الشعاع سیاست‌ها قرار می‌گیرد و هر دولتی آن را ابزاری برای پیشبرد سیاست‌های خود می‌کند و این به نگاه تمدنی و جهانی آسیب می‌زند.

این زیست‌بوم شامل بازیگران مردمی است که هر چه با قدرت در میدان حاضر باشند مرزها را در می‌نوردند و خارج از حکمرانی  می‌توانند وارد تولید محصول شوند. کسی که انیمیشن تولید می‌کند، کتاب می‌نویسد، موسیقی تولید می‌کند اصلاً محدودیت مرزی ندارد و همه جا می‌تواند محصولش را ارائه کند نهایتا حاکمیت می‌تواند برخی موانع مانند اقتصادی و صادرات را برطرف کند.

دانشجو: و به‌ عنوان سوال آخر، آینده صنایع خلاق و فرهنگی در ایران را چطور ارزیابی می‌کنید و چه توصیه ای برای دولت های آینده دارید؟

صالحی: اگر ما بخواهیم یک راهبرد تمدنی کلان را در جامعه ترویج کنیم، جامعه‌ای که حول جغرافیای ایرانی اسلامی تعریف می‌شود و قرار باشد به‌عنوان یکی از سردمداران تحقق تمدن نوین اسلامی با رویکرد ظهور آماده شود صرفاً نیاز به موشک نداریم، ما نیاز به ابزارهایی برای زیست منتظرانه داریم.

اگر صنایع فرهنگی در ریل تمدنی خودش قرار گیرد باور قلبی ما به ‌عنوان مسلمان ایرانی و شیعه محقق می‌شود و صنایع فرهنگی در پیمودن خطی که برای تحقق تمدن مطلوب اسلامی در نظر داریم، راه خود را پیدا می‌کند. اگر موانع زودتر مرتفع شود سرعتش بسیار جهشی خواهد بود. اما اگر موانع به‌ راحتی حل نشده و  هم‌ذهنی بین مسئولان و خط‌مشی گذاران شکل نگیرد این اتفاق در زمان طولانی‌تری خواهد افتاد. یقیناً این مسیری است که ما چه بخواهیم، چه نخواهیم ۵ سال دیگر کاملاً زیرساخت‌های کشور مبتنی بر این موضوع خواهد بود. مسیری که در این ده سال این‌قدر رشد کرده است قطعاً تا ۵ سال آینده به نقطه‌ای می‌رسد که حکمرانی کشور را مبتنی بر صنایع خلاق می‌کند.

لذا سال‌های آتی برای رشد و توسعه این زیست بوم سال های حیاتی هستند. اگر دولت چهاردهم بتواند از فرصت پیش رو در مسیر تعالی صنایع فرهنگی استفاده کند و گام‌های بلند تری بردارد، چالش‌ها و موانع حاکمیتی مانند مسئله تامین مالی، خلاءهای قانونی، تقویت زیرساخت‌های صنعتی، ارتقای شبکه فروش و صادرات و ... را از سر راه زیست بوم صنایع فرهنگی کشور مرتفع سازد، می‌توان به جهش تولید در این صنایع و کسب دستاوردهای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی در عرصه داخلی و بین الملل امیدوار بود.

پربازدیدترین آخرین اخبار