کد خبر:۱۱۶۵۲۳۸
گزارش|

پوست شیری که هنوز بر تن داریوش می‌رقصد/ داستان اسپین‌آفی که اسپین‌آف نیست

تمامی اتفاقات پیش از پخش داریوش، نوید این را می‌داد که این اثر، اسپین‌آف یکی از شخصیت‌های پوست شیر باشد و بالاخره و برای اولین بار در ایران سرمایه‌گذاران ریسک ساختن اسپین‌آف از یک سریال موفق را پذیرفته باشند؛ اما با انتشار داریوش، مخاطب متوجه پوست شیری دیگر با نام داریوش شد.

به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو، پنجشنبه بیست و هشتم تیرماه فیلمنت پیامکی را به تمام مشترکین با این مضمون ارسال می‌کند: "پوست شیر بر تن داریوش - سریال داریوش هم‌اکنون در فیلم‌نت" دی‌ماه 1402 علی سرتیپی. مدیرعامل پلتفرم فیلم‌نت، در مصاحبه‌ای درباره سرنوشت ساخت اسپین‌آف «پوست شیر» توضیح داد: "امیدواریم بتوانیم از اردیبهشت سال ۱۴۰۳ تصویربرداری آن را آغاز کنیم."

با توجه به این فاصله‌ی زمانی و حضور نوید محمودی تهیه‌کننده‌ی پوست شیر در این اثر، نوید این داده می‌شد که داریوش، اسپین‌آف یکی از شخصیت‌های پوست شیر باشد و بالاخره و برای اولین بار در ایران سرمایه‌گذاران ریسک ساختن اسپین‌آف از یک سریال موفق را پذیرفته‌اند؛ اما با انتشار داریوش، مخاطب متوجه قصه‌ای متفاوت با مضمونی یکسان میان پوست شیر و داریوش شد.

داریوش از نظر محتوا و فرمی تمام سعی‌اش را در داشتن حداکثر شباهت با پوست شیر گذاشته است. این میل به شباهت با پوست شیر به حدی است که هادی حجازی فر حتی شیوه‌ی فیلم‌برداری خود را به‌طورکلی تغییر داده و در نسبت با اثر قبلی خود یعنی موقعیت مهدی مدل متفاوتی را برای فیلم‌برداری انتخاب کرده است. دوربین روی دست، گرفتن نماهایی مستند گونه، لرزش دوربین برای نشان دادن وضعیت بحرانی و عدم سوئیچ شدن دوربین بر روی سوژه از شباهت‌های این شیوه از فیلم‌برداری است که پیش‌ازاین‌ها فرهادی و البته با مدل اغراق‌شده تری مهدویان در آثارش از این شیوه استفاده کرده است، البته لرزش دوربین حجازی فر و کنترل او بر روی دوربین بسیار متفاوت با دو فردِ یادشده است اما در نگاهی کلی این اتفاق هنوز وجود دارد.

اما محل سؤال اینجاست که آیا ایجاد التهاب در روایت تنها با لرزش دوربین اتفاق می‌افتد؟ با پذیرش این پیش‌فرض، چند مرتبه این فن کارایی دارد؟

محمدتقی فهیم، منتقد سینما، دوربین روی دست و لرزش تصویر را وسیله‌ای برای آسان شدن فیلم‌سازی می‌داند:" نبايد بحث دوربين روي دست در كشور ما به يك اپيدمي در سينما تبديل شود هرچند كه مي‌دانيم دوربين روي دست هم راحت‌تر و هم كم‌هزينه‌تر است چراكه دوربين روي سه‌پایه؛ هزينه‌بر است و نياز به‌دقت و زمان بيشتري دارد. الآن انتخاب دوربين روي دست به معناي آسان شدن فیلم‌سازی است."

دامِ تکرار در برقراری نسبت با طبقه و افراد

داستان اصلی داریوش حول مضمون گم‌شدن مال و انتقام می‌چرخد، اینکه چنین مضمونی به دلیل ویژگی ذاتی خود توانایی خلق جذابیت برای مخاطب دارد، امری بدیهی است اما داریوش در خلق طرفین درگیری و طبقه‌ای که در آن ماجرا اتفاق می‌افتد ایراداتی جدی دارد. داریوش از موضوع برای خلق کشش و جذابیت و تعلیق استفاده می‌کند، اما آنچه تعلیق می‌سازد پرداخت اثر است.

داریوش برای آنکه روایت و قصه‌ی اصلی که ازنظر صاحب فیلم‌نامه جذابیت دارد جلو برود از پرداخت و عمیق شدن روی برخی از شخصیت‌ها، بخصوص شخصیت‌های منفی غافل می‌شود و با پرداختن صرف به کاراکتر اصلی یعنی حجازی فر سعی می‌کند فضای اثرش را خلق کند اما عدم پرداخت کامل نسبت به باقی شخصیت‌های اصلی سریال و تکراری بودن قصه اثر را دچار ایراداتی جدی در بیان روایت کرده است جدای از این‌ها فضاسازی و نورپردازی در اثر فاقد خلاقیت است و می‌توان گفت باآنکه سریال تنها نقطه‌ اتکای خود را روی روایت خود گذاشته است، اما در همان روایت هم به خاطر یدک کشیدن نام اسپین‌آف، قصه تا حد زیادی جذابیت خود را ازدست‌داده است.

 این مدل از تکرار در روایت، شباهت بسیاری به سریال‌های تلویزیون اوایل دهه-90 دارد که تمام مضمون آثار و گره‌های داستان درباره‌ی نزول و نزول‌خورها بود، حال آن تکرار در مضامین انتقام، مواد مخدر و گروه‌های خلافکاری تبدیل به رنگ اصلی آثار شده است.

البته برخی از توانایی‌های حجازی فر جمشیدی فر و استفاده از جمشیدی فر به‌عنوان شخصیت مکمل می‌تواند نقاط درخشان سریال باشد، البته برخی از تک سکانس‌ها در اثر مانند لحظات ارتباط حجازی فر با نوه‌اش (صحنه‌ی دادن سوغاتی به نوه) از دیگر نقاط مثبت اثر است.

حجازی فر در همان قسمت اول ما را با شخصیتی مواجه می‌کند که به‌تنهایی کوه را در کولاک و سرما بالا می‌رود و برای دختر و نوه‌اش یک شخصیت قابل‌ستایش است اما خارج از این فضا و در پیش‌زمینه‌ی شخصیت ترسو بودن و ترس نقطه‌ی تکراری زندگی این فرد است اما جدای از بازی حجازی فر نیز بایستی نماهای اثر هم با این فضا همراه باشد، اما نماهایی همچون نمای مردی تنها در دل شب و نماهایی قهرمان گونه که انگار به‌جای آنکه حجازی فر در ترس از گروه اصلی خلاف‌کاران باشد، در کمین آن‌هاست، نتوانسته حجازی فر را از شمایل پوست شیر، لاتاری و موقعیت مهدی خارج کند و در شمایل جدید قرار دهد. البته باید دید در قسمت‌های بعدی سریال آیا این ترس کاراکتر اصلی و این فضای فعلی ساخته‌شده آیا تناسبی با یکدیگر پیدا می‌کنند یا خیر؟

 

 

ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار