به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو-سیدرضا میرجعفری، اربعین به خودی خود یک «بازگشت» است و اساسش یک دعوت تاریخی بدون کارت است که دعوتنامه آن مغناطیسی از جذب حسین (ع) دارد. جذبی که اساسش در وصف داعی الله بودن میزبان است. او با خونش همه ما را به خدا دعوت میکند و هر حماسهای که در روزگاری همین دعوت را دارد، با آن دچار همسویی میشود.
اربعین به خودی خود هنر بازگشت است نه به معنای متحجرانه آن بلکه در مفهوم پیش برندهاش به سوی رستگاری. مفهوم «عودة» در آن مستتر است و همه خوب میدانیم اساسش از یک بازگشت آغاز شده است؛ بازگشت جسمی و مادی نزدیکترین عاشقان حسین(ع) به معشوق و بازگشت معنوی ثارالله به روح الله!
همه میدانیم یا باید آگاه باشیم اربعین فرا تاریخ بازگشت به واقعیترین قیام علیه ظلم برای تاباندن خورشید حقیقت است و در این راستا، فقط واقعیها هستند که میمانند نه اهالی مجاز و مجازی و فیکبازها، نه اهالی حرف و سخن. برای همین است که پای تاولزده و چهره آفتابسوخته در این مسیر خریدار دارد.
اربعین پدیدهای است که محرک آن تلفیقی از عقل و عاطفه توامان با ایمان است. طبق اعمال عتبه حضرت عباس(ع) امسال ۲۱ میلیون و ۴۸۰ هزار و ۵۲۵ زائر در اربعین حسینی به کربلا رفتند. چنین آماری واقعیترین قیام علیه ظلم را نشان میدهد که همه ساله حضور عشاق اباعبدالله(ع) را ثابت نمودهاند. خاموشی برای خورشید حقیقت معنا ندارد.
درخت مقاومت سرزمین زیتون بیش از هفتاد سال است که با خون شهدایش سیراب میشود. این شجره اکنون به بار نشسته است اما حالا میوههای آن بین غیر فلسطینیان نیز تقسیم میشود. زائرین کربلا در حالی که سربند یاحسین(ع) روی پیشانی خود دارند، پرچم فلسطین را روی دوش خود گذاشته و بیهیچ صدایی، میوه درخت مقاومت را فریاد میزنند؛ «وحدت». مغناطیس حسین(ع) جاذب حماسه است و حقیقت؛ پس قلبش برای مقاومت فلسطین و بازگشت به قدس تا ابد خواهد تپید و شاید رسالت اصلی مسیرش بازگشایی راه شام تا قلب نور محل معراج محمد(ص) است.
غزه کنونی با تشنگی و یتیمی دست و پنجه نرم میکند؛ کودکان بیسر با بدنی سرد و آرام، در آغوش لرزان مادران قرار گرفتهاند؛ خانهها آتش گرفته و ابن صهیون تا قلب خیمههای فرزندان محمد(ص) پیش رفته است. این روایت را با هر خوانشی که نگاه کنیم، نمیتوان از عاشورایی بودن آن چشمپوشی کرد؛ گویی اکنون قدس به کربلا اقتدا کرده است.
ما دعوت شدیم نه یکبار و دوبار بلکه میلیاردها بار، نه امروز و دیروز بلکه هزاران سال قبل و بعد. ما دعوت شدیم و لازم است که لبیک بگوییم تا جانمان در این حماسه پرورده شده و روحمان در آن برای بازگشت بزرگتر به خدا آماده شود.
ما در همان ظهر عاشورا دعوت شده بودیم و هنوز هم بین عاشورا و اربعین در رفت و آمد هستیم. اگر ظهر عاشورای ۶۱ جسم و بدنمان نبود و اربعینش شلاق آفتاب تیز و پاهایتان، ریگهای بیابان را درک نکردهاند اما در این رفت و برگشت صفا و مروهوار امروز اربعینی یا ستمهای ادامهدار بشری باید مدام به خود نهیب بزنیم: «من الان هستم؟ من الان هستم؟»
من باور ندارم خورجینهای سفر ما نشان از آوارگی دارد، من باور ندارم مرگ ما توسط دشمنان این دعوت، پایان راه است. پس ما هستیم و خواهیم بود و استقامت معنای درستی دارد.
پس ای آنکه در نوار غزه توشه بر دوش در مسیر مأمن هستی، یا ای پدر و مادری که جسم طفل شهیدت را در آغوش گرفته، مرگش را باور نداری و حتی وقتی به خاکش سپردهای که صدایش همواره با توست، بدان که ما از میراث گرانبهای ثار ارث خواهیم برد و چه زیباست وقتی همه زمین ارزانی سعی تشنگی ما خواهد شد.
پس دعوت حق است
بازگشت حق است
فلسطین حق است
اربعین حق است
و ما باز خواهیم گشت
فقط یک سوال میماند که باید پاسخ بدهیم:
من الان هستم؟